یک پیشنهاد/اکران/ماهی و گربه/از طرف آقای امین نوری

سلام
شاید خیلیاتون من رو نشناسید. من پیرمردی هستم که سابقا چند باری کلاهم اونوری افتاده بود!
دیروز داشتم با شکوری صحبت می کردم، یهویی بحث فیلم های جشنواره شد و 

  ازین صحبت ها که تو چی دیدی من چی دیدم. خلاصه داستان این مسیری که برای اکران یک فیلم از جشنواره رو طی کردید رو تعریف کرد. من امسال تقریبا ۱۶ تا فیلم دیدم (یه سریش به اتمام نرسید به این علت تقریبا) و بهترین فیلمی که دیدم ماهی و گربه بود. برای دیدنش هم خیلی بدبختی کشیدم آخرشم دست به دامن خود مکری شدم. شکوری گفت شاید مخاطب خیلی زیادی نداشته باشه. من قبول ندارم یه سرچ کوچیک تو اینترنت بکنید می بینید چقدر تو محافل مطرح شده ازون گذشته من امسال، سال هفتمی بود که به صورت جدی فیلم های جشنواره رو دنبال می کردم. تو این سالها به هیچ عنوان صفی مثل صف ماهی و گربه توو فلسطین ندیده بودم حتی بسیار شلوغ تر از عصبانی نیستم. البته باید این نکته رو در نظر گرفت که تعداد اکران هاش هم خیلی کم بوده.
اگر بخوام در مورد خود فیلم بگم. کسایی که از مکری فیلم ندیدن قطعا تجربه ی عجیبی براشون خواهد بود و شوک می شن. این طبیعیه اما می خوام بگم کسایی که مکری رو هم می شناسن اگرم شوک نشن بدجور فیلم درگیرشون می کنه. من اول که از نمایش فیلم بیرون اومدم گفتم فیلم قبلیش (اشکان انگشتر متبرک و چند داستان دیگر) بهتر از ماهی و گربه است. اما فرق این یکی اینه که تا چند روز درگیرتون می کنه و دقیفا بعد از چند روز درگیری به این نتیجه رسیدم به شدت از فیلم قبلی اش بهتره. از نظر  تکنیکی ضعف داره بعضی جاها هم تو ذوق می زنه اما از نظر فرم اونقدر جزیش می شید که ازون ضعف ها می گذرید.
مخلص کلام، من زمانی که تو صف ۸۰۰ ۹۰۰ نفری فلسطین بودم، وقتی فهمیدم که فقط ۸۰ بلیط فروخته می شه دست از بلیط شستم و زنگ زدم به مکری خلاصه بعد از کلی درد و دل که جشنواره اجازه سانس ویژه نمی ده قول یه اکران خصوصی رو داد. بعد از مطرح کردن این قضیه با شکوری، شکوری گفتش که دیدیش بهش در مورد اکران توو دانشگاه بگو. منم بهش گفتم، اونم گفت ردیفه. اما من پی این قضیه رو نگرفتم تا اینکه دیروز شکوری این داستان اکران ها رو گفت و پیشنهاد داد که من بیام این قضایا رو در بلاگ مطرح کنم. خلاصه اینکه به نظر پروژه غیر عملی نیست من فقط پیشنهادات و اطلاعاتم رو در اختیارتون گذاشتم امیدوارم که مفید بوده باشه و کمکی از دستم بر بیاد.

با تشکر


کپی پیست:مسعود زرگر ........ اضافه شده توسط مسوول وبلاگ در ٩ اسفند ساعت22:18  

نظرات 6 + ارسال نظر
به شکور جمعه 9 اسفند 1392 ساعت 10:45

رفتی پادگان یا هتل ؟
محمد گلخندان

الان تو مرخصی ام که نوری تونست بهم زنگ بزنه قناری
درضمن، پادگان و سربازی ای که دارم می بینم، جهنمه
شکور

مردی با پوتین جمعه 9 اسفند 1392 ساعت 11:52

من یه صحبتی با توپشکن کردم و پیشنهادم رو در راستای پیشنهاد نوری بهش دادم
درضمن داستان خانه ی پدری اونقد داره خوب پیش میره که شاید بتونیم هر جفتش رو قبل از عید انجام بدیم و بعد از عید هم خانم نعیمی قصه ها رو انجام بدن.
به نظرم با مطرح شدن معراجی ها، اونچه در مورد سرقفلی کانون گفتم، بیش از پیش داره رخ میده ولی دوستان چندان بهش توجه ندارن
شکور

شهسواریان جمعه 9 اسفند 1392 ساعت 14:47

من که خیلی دوس دارم این فیلم رو ببینم
اکران کنین لطفا !

به آقای زرگر جمعه 9 اسفند 1392 ساعت 16:23

وقتی پستی رو با یوزر و پسورد کانون میزارید حتما و حتما زیرش قید کنید که کپی پیستش با شما بوده
جهان

محسن قدکساز جمعه 9 اسفند 1392 ساعت 23:46

خیلی خوبه. کمکی از من بر بیاد انجام میدم، ضمن اینکه آقای موتمن هم میتونن کمک خوبی برسونن به نظرم توی اکران این فیلم.

امیر حیدری یکشنبه 11 اسفند 1392 ساعت 00:59

تعریف فیلم های مکری رو خیلی شنیدم. ایشالله که درست بشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد