ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
امروز دبیر کانون تئاتر با من تماس گرفت. قراره روز 2شنبه برای خداحافظی با شادی همگی دور هم جمع بشن، از منم خواست که به بچه های کانون هم اطلاع بدم
شادی قاهری شاید عضو ثابت کانون فیلم نبوده اما:
خیلی جاها حضور داشته و از نظراتش استفاده کردیم
توی فیلم های "ریجکت" به عنوان بازیگر و عکاس، "ضامن دار" به عنوان عکاس، "تاریکی درخشان" بازیگر و ... همکاریهای ریز و درشتی که شاید در حال حاضر یادم نیان
آقای شکوری چند وقت پیش پیشنهادی دادن که برنامه ای برای رفتنشون داشته باشیم اما به هر دلیلی محقق نشد
بچه های قدیمی شاید وقت آنچنانی نداشته باشیم اما پشنهاد بدین که یه کاری انجام بدیم
به نظر من حتی حضور ما توی اون روز خیلی میتونه برای شادی خوشحال کننده باشه اما اگه برنامه ی دیگه ای ام دارین چه بهتر...بذاریم شادی با خاطره ی خوب از کانون "فیلم و عکس" و بچه هاش ایران رو ترک کنه
ممنون
الهام محمدنژاد
ما که فقط ایشون رو تو فیلم ها و عکس ها مشاهده کردیم. پس تابع پیر مردان و زنان کانون خواهیم بود چه برنامه ی خاصی داشته باشند چه نداشته باشند.
دلمان گرفت....




بعد از محمد شفیعی که به نظرم پدر کانون تاتر دانشگاه محسوب میشه هیچ کس تو ذهن من از خانوم قاهری تو زمنیه ی تاتر تو این دانشگاه پر رنگ تر نیست
روحشان شاد...
من پیشنهاد یه سورپرایز گنده دارم...نیاز به کمک هست...اگه ملت کمک میکنید انجامش میدم...باس حضوری بگم به همه...
شکورمبعد از محمد شفیعی که به نظرم پدر کانون تاتر دانشگاه محسوب میشه هیچ کس تو ذهن من از خانوم قاهری تو زمنیه ی تاتر تو این دانشگاه پر رنگ تر نیست
روحشان شاد...
من پیشنهاد یه سورپرایز گنده دارم...نیاز به کمک هست...اگه ملت کمک میکنید انجامش میدم...باس حضوری بگم به همه...
شکورم
من پیشنهاد میدم مثلا وقتایی که ما یه برنامه ی اکران داریم به صورت عمومی از این افراد تقدیر بشه که عموم دانشگاه هم با این افراد اشنا بشوند البته نظر من اینه که از قبل برنامه ریزی شه که به صورت شکیلی سعی کنیم خاطره ی خوبی برای این افراد از کانون باقی بمونه
...../همین
پایه می باشیم.....

آره در جریان هستم
ازونجا که در زمینه ی عکاسی فعالیت داشتن منم پایه ام
آقای شکوری برای سورپرایزتون می تونید روی کمک من حساب کنید...


به پژمان:
آره حاجی تا حالا همین کارو میکردیم هر دفعه
اما اینبار فرصت کمه
وغت ذیخته
اگه کاری نبود میتونید رو منم حساب کنید!!!!!