کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کارگاه فیلمنامه – قسمت دوم

  ساختار و موقعیت

کلیشه که بود و چه کرد؟ ( یا به عبارت دیگر مرگ به نیرنگ کلیشه)

آیا شما هم از داستانی که از ابتدا آخرش معلوم است حالت تحول بهتان دست می دهد؟؟ این یعنی کلیشه !!!

اما علت این کلیشه ها چیست؟

نویسنده بی استعداد است-خلاق نیست- کم تجربه است و از همه مهم تر دنیای داستان خود را نمی شناسد...در واقع معمولا وقتی ذهن یک نویسنده نسبت به دنیای داستان خود خالی باشد به فیلمها-نمایشنامه ها و رمان های مشابه رجوع می کند و اینجاست که کلیشه به وجود می آید...دنیای داستان خود را بشناسید...اینجا جایی ست که بانک عاطفی خیلی کمک می کند

برای شناخت کامل دنیای داستانتان ابتدا باید موقعیت داستان خود را بشناسید. موقعیت در هر داستانی چهار بعد متفاوت دارد ...

ادامه مطلب ...

این چه وضعی ست

ایها الناس شما را به خدا...

بابا من دیگر حالت تهوع می گیرم وقتی این چهار تا پست سنجاق شده بالای وبلاگ را می بینم...ای لعنت بر آن کسی که این سنجاق را اختراع کرد...!!!

حداقل زمانش را کم کنید...یک ماه است آن چهار تا پست رای گیری مسخره که از همان اول هم نتیجه اش معلوم است بالای وبلاگ است...چه خبر است تا 10 مرداد...؟؟همینجور هردمبیل تاریخ تعیین می کنید...؟؟؟!!!

بیایید یک محدودیتی قایل شویم...مثلا سه روز...پنج روز...ولله نصف فضای بیخودی اشغال شده ی وبلاگ بی مصرف مانده...

کارگاه فیلمنامه – قسمت اول

 1.بسیاری بر این باورند که جرقه ی آغاز یک فیلم نامه ی خوب بانک عاطفی غنی فیلم نامه نویس است. در زندگی همه انسانها کم وبیش اتفاقات هیجان انگیز ، غیر عادی و از یاد نرفتنی رخ می دهد

ادامه مطلب ...