کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

طرح معارفه / رای گیری فورس ماژور

سلام . پس از مشورت هایی که شد تصمیم گرفتیم که طرح معارفه ی کانون رو به این شکل تغییر بدیم که چنانچه  با مواردی که در معارفه ی اصلی مد نظر کانون  فیلم هست موافقت نشد. طرح جدیدی برای معارفه ی مخصوص کانون فیلم  به فرهنگی ارائه بشه  که از چهره های سرشناس   * سینما به خصوص بازیگران دعوت بشه تا در این مراسم حضور داشته باشند که 1 . در مورد وضعیت سینما و 2. در مورد اینکه کانون های فیلم دانشجویی چه کاری میتونن برای بهبود این وضعیت انجام بدن بحث بشه  و برای اجرای این طرح  میخوایم قول سه مورد رو از امور فرهنگی بگیریم .

1 .موافت با حضور این چهره ها

2. موافقت با ساپورت مالی کانون  برای این پروژه

3 . موافقت با اینکه تالار ابوریحان رو برای این مراسم به ما بدن .

با توجه به اینکه پروژه ی معارفه یه پروژه ی کانونیه لطفا اگر با آنچه گفته شد موافقید .رای بدید .

متشکر. 



 پایان مهلت رای گیری 10 صبح شنبه 21 شهریور 

* این مورد پس از ویرایش توسط نگارنده اضافه شد - ویرایش ساعت 17:36 - جمعه 20 شهریور .

به مسئول محترم وبلاگ لطفا تا پایان رای گیری سنجاق باشد.

مراسم معارفه ورودی های جدید

سه شنبه، 23 مهرماه، ساعت 11:30 الی 13

مکان: کلاس 101 دانشکده ی مهندس برق و کامپیوتر

منتظرتان هستیم!

از طرف خانم برزگری


لطفا تمام تجهیزات و وسایلی که برای
غرفه و مراسم معارفه ورودی های جدید
لازم دارید با طرحی مدون و مشخص تا دوشنبه 28/5 تحویل دهید.
معارفه هفته اول مهرماه برگزار می گردد.

عضو گیری حتی در تابستان

سلام.من یکی از در باز کن ها م.(اصلا از  به کار بردن این واژه خوشم نمیاد اما  چه کنیم که خ با مزس)

روز اول که در تابستان گرم اومدم در رو باز کنم  در راهرو امور فرهنگی با خودم گفتم ای کاش در بسته باشه ومن الکی نیومده باشم وتا از شیشه بالای در کانونمون ،اتاق رو تاریک دیدم ،کلی ذوق کردم

در رو باز کردم.چراغ رو روشن کردم.باز کردن اتاق ،لوکیشن -هر چی شما بگی- حس باز کردن در فرهنگ به روی خودمون و مردم رو بهم داد-جای فامیل دور خالی- واقعا همین حس رو داد ها

پشت میز نشستم .کامپیوتر رو روشن کردم .پسورد یادم رفته بود.چند بار امتحان کردم و بالاخره درست از اب درومد.اخ جون.

یه کم آرشیو گردی کردم. چند دقیقه بعدهنوز کسی نیامده بود،  حتی از بچه های خودمون .با انگشتام رو میز می زدم. 

یه دفعه یکی درو باز کرد و گفت:

سلام.من می خوام عضو کانون بشم!!!

 

ادامه مطلب ...