کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

بن بست

من دیروز تو امور فرهنگی بحثی داشتم که منجر به مکشوف شدن یه بن بست تقنینی شد(دارم میگم بن بست تقنینی، نه قانونی، سوتفاهم نشه)

باید به دوستان اطلاع بدم که چیزی که من متوجه شدم، خنده دار تر از اونیه که بتونم حق مطلب رو تو وبلاگ ادا کنم پس دوستانی که دوست دارن کمی با هم بخندیم، به بابا مراجعه کنن

جهنمی

حقیقتش وقتی گفته شد بهم که امکان تامین بودجه ی 7 ملیونی از طریق دانشگاه هست، و سه ملیون که اصلا مشکلی نیست و من با انجمن قم کار نکنم بلکه ازطریق دانشگاه انجامش بدم، داشت یکم باورم میشد که ممکنه واقعا یه کار نرمال با استقبال دانشگاه انجام داد

باید اطلاع بدم که دانشگاه بالاخره تصمیمشو گرفت و قرار شد پروژه ی جهنمی رو ساپرت کنه اونم با هزینه ی سرسام آور و بسیار هنگفت پانصد هزار تومان که البته بعد از طی مراحل بروکراتیک به این پروژه اختصاص خواهد یافت.

فکر میکنید نیاز هست چیز دیگه ای بنویسم؟

دور دنیا در 80 روز یا راه آبی ابریشم

شکورم

توصیفاتی که خانم وفایی کرده بودن کاملا درست بود

فاخر

زحمت کشیده شده

بازی های خوب

 

باید ادامه بدم

فیلمبرداری خوب

گریم درست

جلوه های ویزه ی بسیار طبیعی

ولی

دور دنیا در 80روز

 

یعنی منظورم اینه که حیف

خیلی حیف

اگه فقط فیلمنامه اش رو کمی متفاوت مینوشت

و فقط به فکر خلق یه اثر ملی نبود

با یه فیلم بسیار کار درست روبرو بودیم

نه فیلمی که هر پلانش ما رو یاد یه فیلم خارجی بندازه

و با بیرون اومدن از سینما

چیزی تو حافظه ی ما باقی نذاره

مقایسه کنید با فیلم دیگه ی کارگردانش، جنگ نفتکش ها، که درکنار نشون دادن عظمت و ملی گرایی ،کلی حس و ذوق تو دلمون ایجاد میکرد و مارو یاد فیلم دیگه ای نمی انداخت

غروب حلزون

سلام بر و بچز 

به پیشنهاده من و پیگیریهای منشیه همیشه در صحنه ی کانون هماهنگ شده که فیلم کوتاه غروب حلزون رو برا بچه های کانون اکران کنیم با حضوره خوده کارگردان 

این فیلم کوتاه امسال خیلی سر و صدا کرد و کلی جایزه تو جشنواره های مختلف برده 

حالا بگید که چه روزی بگیم کارگردانش با فیلم بیاد و فیلم رو ببینیم 

 

پسر ارشد

از حال ما اگر پرسی........

سلام

من برگشتم به وبلاگ

همیشه می خونم همه چیو و از فعالیت ها  و نظراتتون استفاده می کنم

نشانه هایی خوبی می بینم

جوونای غیور کانون تازگی ها بنده نوازی می کنن و پست می نویسند و درخواست جلسه می نمایند

به فال نیک می گیرم این اتفاق میمون را

در ضمن بابت نبودن مجددم در جلسه بسی شرمسارم

خداوکیلی روز قبلش مجموعا 11 ساعت توی صف "جدایی نادر از سیمین " و "یک حبه قند" ایستاده بودم و طی یک عملیات انتحاری به مدت نامعلومی بیهوش شدم و وقتی حیات یافتم که کار از کار گذشته بود 

البت می دونم همتون دیگه یه پا شیر شرزه اید برای محافظت از کانون و پایه پیشرفت کانون 

اخبار از اطراف و اکناف می رسد که محمدنژاد نامی در کانون می بالد و امور جاریه را  به نیکی رتق و فتق می نماید و  چون او در کانون باشد دلمان از جهات متعددی آرام است چرا که بانویی ایست سخت جهد

دست مریزادمان را در قالب نظری در یکی از پست ها به حضورشان رسانیدیم لذا از اطاله کلام می پرهیزیم

پدر شریف کانون هم که از ارادات ما با خبرند 

همچنان چون والدی دلسوز افاضه لطف می کنند و آتش اجاق کانون را گرم نگه می دارند

ایشان که علی رغم کهولت سن با دلی برنا جوانان را به راه راست هدایت می کنند و همواره بر کوشش و جوانمردی و پرهیز از سستی و کاهلی تاکید می نمایند

خداوند روحشان را غریق رحمت نماید

دیگران نیز مثل همیشه با انگیزه و غیرتمندند خدا را شکر

از فیلم های جشنواره که حقیر دیده ام اگر بپرسید گویمتان که اقبالمان چون همیشه نحسی داشت و گروه 2 که سراسر پر بود از مهملات رنگارنگ بر طالعمان افتاد

البته شایسته است که بگوییم با مرارتها ی بسیار توانستیم 4 فیلم دیگر هم ببینیم که بحمدالله بسی رضایت رفت

فیلم هایی که حتی لیاقت فحاشی هم نداشتند:

آسمان هشتم-مرگ کسب و کار من است

فیلم هایی که حین دیدنشان تا پاسی از شب حتی در بستر از به سخن آوردن هیچ گونه ناسزایی ولو ناشایست دریغ ننمودیم:

1359-فرزند صبح

فیلم هایی که معمولی و آبرومند بودند:

آلزایمر-راه آبی ابریشم-چمدان-گزارش یک جشن-ورود اقایان ممنوع

محشرهای محترم جشنواره که به احترامشان می بایست تمام قد ایستاد:

جدایی نادر از سیمین-یک حبه قند

دلمان هنوز پیش اقا یوسف است که سعادت دیدارش را نداشتیم

القصه از میان این فیلم ها یک حبه قند برای اکران دانشگاهی بی نظیر و عالیست،یعنی بود!

چرا که  آن هنگام که  ما بیهوش بودیم  سراسیمه و عجولانه تصمیمتان را در غیابمان خیلی زود حتی قبل از اتمام جشنواره برای اکران بزرگ گرفته اید 

حرفی نیست

از میان این روزها روزی هم با نسیم عزیز برایمان خاطره شد پر از ناکامی که البته فرحت بسیار حاصل گشت 

و به غیر از چند نفری روی هیچ کدامتان را چند صباحیست ندیدیم و دلتنگ کانون و کانونیانیم

مشروح اخبار (گزارش جلسه شنبه)

شکورم



جلسه ی شنبه

(ببخشید که به محاوره مینوسیم... اگه بخوام غیر محاوره بنویسم معلوم نیست چند ساعت باید سر نوشتن گزارش جلسه بمونم)

بعد از صحبت هایی درمورد فیلم های فجر که منجر به خورد و خاک شیر شدن اعصاب پسر جوون کانون شد، فربد سعی کرد که شونه های امید زیبا رو بماله بلکه بتونه جلوی حرفای قاهری که درمقابل طلاق کشی نادر و سیمین از یه حبه قند تعریف میکرد دووم بیاره

القصه

یه سری تصمیم تصویب شد

موندیم که اول از همه چه فیلمی از فجرو برا امسال نمایش بدیم

صفایی اصرار داره که جدایی رو قبل از عید نشون بدیم چون مث که اکران نوروزی داره

از طرفی طبق پیشنهادی که دبیر داده بود و از ظواهر امر اینطور پیداس که کسی هم مخالفتی نداره، برای یه موضوع خاص(که از خودم بپرسید) باید یه فیلم خاص نمایش بدیم که گزینه های این طرح فرزند صبح بود و 1359

تنها کسی که میدونم فرزند صبح رو دیده دبیره

ولی من و امیدو بازم دبیر 1359 رو دیدیم

از اخبار پیداس که فرزند صبح گند زده به اونهمه عقبه ای که برای خودش به وجود آورده بود

ولی من و امید صفایی معتقدیم که 1359 واقعا چیزای جالبی هم داره ازجمله بازی پرستویی

تقوی و خانم محمدنزاد هم بین این دو فیلم 1359 رو انتخاب کردن

خانم سلیمیان و فربد رو یادم نیس چی گفتن ولی یادمه که بالاخره 1359 تصویب شد

اما نظر من این بود که ما برای رسیدن به هدفی که از نمایش 1359 داریم، باید این فیلم رو اول ترم نشون بدیم

از طرفی آدمکش رو هم داریم

امید هم که میخواد جدایی رو قبل از نوروز نمایش بده

پس ما مجبوریم هفته اول اسفند 1359 ، هفته دوم آدم کش و هفته ی سوم هم جدایی رو نمایش بدیم چون هفته چهارم بعیده کسی بمونه تو دانشگاه

از طرفی خیلی بعیده که ما بتونیم سه اکران کشوری تو یه ماه داشته باشیم

و ازطرف دیگه هم خیلی خیلی بعیده که تالار ابوریحان رو برای سه اکران تو یه ماه به ما بدن

امید میگه که آدمکش پروزه ی بسیار کم زحمتیه و ما باید نگران اون دوتای دیگه باشیم که منم قبول کردم چون اصلا یکی از دلایل موافقتم هم همین بود

ولی برای دلیل دوم گفت که بذار امتحان کنیم، شایدم شد

تقوی این وسط حرف یه ماه پیشو تکرار کرد که : واقعا آدمکش رو اکران بکنیم؟

من گفتم که بابا ما که رای رو گرفتیم و این پروسه به جریان افتاده، دیگه میخواید چه کنیم

فربد داشت سعی میکرد بحث هارو تحلیل بکنه

امید صفایی گفت که آدمکش یه وقت کوپن ما رو نسوزونه ها، جدایی و آفریقا خیلی مهمن

در ادامه خانم محمد نزاد هم روی این موضوع تاکید داشت

خانم سلیمیان هم فکر کنم موافق این مطلب بود

ولی من یه جمله گفتم: چرا وقت رای گیری این قید رو وارد نمیکنید؟

منشی کانون استدلال کاملا شفاف، عملی ، محکم و درعین حال ساده ای رو مطرح کردن که: خوب الان متوجه شدیم!

واقعا هم راست میگن

یعنی واقعا وقتی ما یه تصمیم میگریم و یه نکته ی مهم رو ازقلم انداختیم، آیا چون اون تصمیم رو گرفتیم دیگه حق بازگشت و اصلاح رو نداریم؟

من در مقابل یه سوال پرسیدم: خوب تو این وضعیت باید چه کرد؟

خود من باید بگم که اگه ما یه معامله انجام داده بودیم، دیگه حق بازگشت نداشتیم ولی وقتی تصمیم رو خودمون گرفتیم، آیا بازم حق بازگشت نداریم و اگه داریم تحت چه شرایطی؟

به طور مثال اگه ما تو یه جلسه ی دوازده نفره یه تصمیم گرفتیم و بعد دو هفته 6نفر متوجه شدن که یه نکته ی مهم رو ازقلم انداخته بودن میتونن بیان و به تصمیمی که دوازده نفر توش مشارکت داشتن، قید جدیدی وارد کنن؟

این سوال مهمیه

و حالا که اساسنامه نداریم، حداقل به صورت سیستم کامن لاو بریتانیایی تحت قالب قسمتی از رویه ی عملی کانون پاسخی براش پیدا کنیم و برای ادامه ی حیات کانون همیشه ازش استفاده کنیم

به هر حال من برای پیگیری تالار آدمکش با خانم برزگر تماس گرفتم

فربد همچنان درحال تحلیل مسائل بود

امید صفایی زیبا و خانم قاهری درحال جدل

تقوی در حال تکمیل ده درصد باقیمناده فیلمنامه اش تو ذهنش

خانم منشی در حال منشی گری

و خانم سلیمیان در حال بررسی برنامه ی فجر که خبری رو برزگر بهم داد

اینکه اکران آدمکش و فیلم آسمان آبی که پروزه ی خود امورفرهنگی هستش افتاده تو دو روز پشت سر هم و دکتر سمنون موافق این نیست و یکی از این دو پروژه باس حذف بشه و هنوتصمیمش رو نگرفته

من از فرصت استفاده کردم و از خانم برزگر پرسیدم که به نظرش امکان سه اکران ابوریحان تو اسفند هست که گفتن خیلی بعیده

تالار ابوریحان سرش شلوغه

ولی برای یکی دیگه شاید بشه یه کاری کرد

به هر حال تصمیم بر این شد که برای اون موضوع خاص 1359 آغاز بشه کارش

اگه شد برای جدایی هم تلاش کنیم

درمورد آدمکش واقعا فقط به سوالی که مفصل نوشتمش رسیدیم و دیگه حرفی نشد و به نظر من چون تصمیم گیری انجام شده و هنوز این اعتراضات جسته گریخته به جایی نرسیده ، پروژه ی آدمکش هم به قوت خودش باقیه

اما به نظر من باس 1359 توهفته ی اول اسفند نمایش داده بشه که متاسفانه حدود 8نفر از بچه های کانون مشهد خواهند بود

امید صفایی زیبا مسئولیت انجام این کارو با سه نفر دیگه پذیرفت

ولی اون سه نفر کی باشن خوبه؟ فربد هنوز در حال تحلیل بود و تقوی تو فکر اون ده درصد

امیدوارم که صفایی موفق باشه

درضمن اگه جدایی بیفته برای سال بعد، امید مسئولیتش رو قبول نمیکنه

ولی کلا آفریقا رو دوست داشت که سال بعد نمایش بدیم

راستی یه عضو جدید هم بهمون اضافه شده به نام «فینی زاده» از دانشکده ی علوم تربیتی که تو جلسه هم بودن. سومین عضو خوابگاهی ما که اگه بیشتر بشیم احتمالا من تو خوابگاه یه شاخه از کانون رو راه بندازم

در انتها تقوی درمورد ساخت فیلم ها صحبت کرد

متاسفانه یکم برنامه ریزی برای ساخت فیلم ها به هم خورده

خود من یکم سرم شلوغه

البت تقوی از ده درصد کذا خلاص شده (یعنی کلا صورت مسئله رو پاک کرده)

قاهری که کلا منتظره سرش خلوت بشه

صفایی میگه میخواد تو تعطیلات بسازه

محیط و مشهدی هم که مفقودالاثر هستن

از همینجا برای مشهدی که کنکور ارشد داره آرزوی موفقیت میکنیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

 

حاضرین:

فینی زاده

شکوری

صفایی

محمد نزاد

تقوی

فربد خندان

سلیمیان

قاهری

 

غایبین:

وفایی

مشهدی

عطار

محیط

بشیری

نعیمی

زین العابدینی

 

خیلی غایبین(به نظر صرف بنده):

مردیها

فرامرزی

 

دوستان غایب یادشون نره که یکی از دو معیار نهاد تصمیم گیری حضور تو جلساته ها


نابغه ای به نام اصغر فرهادی

جدایی نادر از سیمین

 

بعد از تموم شدن فیلم اولین سوالی که به ذهنم رسید این بود که بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران کدومه؟ درباره ی الی یا جدایی نادر از سیمین؟

خلاصه که چی باید بگم؟

یه کارگردان به چه حد از قدرت میتونه برسه که دو ساعت فیلم بدون موسیقی رو طوری بسازه که تماشاگران بدون اینکه بتونن پلک بزنن تو دلشون هی بگن جون من بسه، بسه
امکان تشویق برام نبود

فقط سکوت

عنوان بندی پایانی هم سکوت میطلبید نه تشویق

بازی های فوق العاده

شخصیت پردازی های بی نقص، مث اینکه اصغر فرهادی تو زندگیش هرکدوم ازین شخصیت ها رو تجربه کرده

فضاسازی های کاملا واقعی

کاملا واقعی

چون دیدم محیط دادگاه رو میگم

تا حالا هیچ فیلمی رو ندیدم که بالاخره تصویر درست از ظاهر فیزیکی سیستم قضایی کشورمون رو نشون بده

نکات ریز صحبت های قاضی تفاوت های قضا و حقوق رو مخصوصا توتوهمات دانشجویان حقوق از آیین دادرسی کیفری نشون میده

فیلمنامه ی به شدت دقیق

به شدت

من نمیخوام زیاد حرف بزنم چون ممکنه این شاهکار رو براتون تکراری کنم

فقط ببینیدش

البت خانم قاهری گفتن که یه حبه قند هم فوق العاده بوده

باید دید

به نظر من بازی شهاب حسینی و پرویز پرستویی تا الان بهترین ها بودن


شکور حیران

آلزایمر

آلزایمر

 

بسیار افتضاح

بازی های ضعیف( البته مهدی هاشمی مث همیشه اش بود)

داستان بسیار بسیار ناپخته

موسیقی ضعیف

کلا هیچ چیز خاصی نداشت

و کاش تو جشنواره ای به این اعتبار نمایش داده نمیشد

دیگه نگم بهتره


شکور

اسب حیوان نجیبی است

 

بعد از هیچ، ضعیف شده

کاراکتر عطاران جالب بود

بازی ها متوسط

داستان نه چندان کار شده

در مقابل هیچ، خیلی خراب شده بود

چیز جدیدی نداشت جز یه کاراکتر

کلا کاش کاهان اینو نمیساخت


بازم به مدد امید صفایی زیبا دیدمش

با کلی مصیبت

خدایش بیامرزد


شکور

آفریقا... زنده باد هومن سیدی

بالاخره یه فیلم خیلی خوب تو جشنواره دیدیم 

من و عباس شکور و خانم منشی فیلم آفریقا رو در سینما جوان دیدیم و لذت بردیم...به نظرم که واقعا فیلم خوبی بود و قابل تحسین 

فیلم قابهای بسیار خوب و بازیهای خیلی خوب و داستان خوبی هم داشت کارگردانی هم خوب بود 

دیگه بیشتر از این تعریف نمیکنم خودتون ببینید تا باور کنید 

این فیلم واقعا غافلگیری جشنواره بوده تا امروز 

اگه بتونم این فیلمو تو دانشگاه اکران میکنم 

 

امید صفایی

نگران

من میخوام یه ابراز نگرانی بکنم

چرا به وبلاگ سر زده نمیشه؟

محیط - مردیها - مشهدی - قاهری - فربد - زین العابدینی - فرامرزی - سلیمیان(البت به جز یه کامنت) اصلا نیستند

و تقوی - بشیری - نعیمی بسیار کمند

وبلاگ شده جولانگاه من و صفایی و منشی کانون

خانم وفایی هم مطلب نمیذان دیگه- البت اون مطلب لطفا رو اخیرا گذاشتن

من میگم این وبلاگ دوباره افتاده تو دوره رکود

چه باید کرد؟

چرا بچه ها از فیلمایی که دارن تو فجر میبینن چیزی نمیگن؟

از طرح هایی که باس اجرا کنیم

از فیلمهایی که به نظرشون باس پخش کنیم

فکر کنم باس اول از همه یه طرح بدم برای تغییر روحیه کانون فیلم


شکور نگران

بیاید، ببینید و ...

سلام

از  بچه های فیلمساز و غیره خواهش می کنم یک جلسه در رابطه با ساخت آن 3 تا فیلم!! روز شنبه برگزار کنیم، البته این دفعه جدی چون داره دیر می شه.

یک چیز دیگه اینکه فیلم آفریقا از هومن سیدی رو دیدم. فیلم نامه اش قابل قبول و حتی در بعضی موارد خیلی خوب بود.  بازی ها بسیار خوب بود و جواد عزتی با اینکه ازش انتظار نمی رفت ولی واقعا خوب بازی کرد و کارگردانی فیلم هم خیلی خوب بود. خدا حفظش کنه. توصیه می کنم ببیند.

امیرحسین

افتضاحی به نام سعادت آباد

الان تقریبا پنج دقیقه ست که از سینما برگشتم و فیلم افتضاحی به نام سعادت آباد رو دیدم 

مازیار میری پس از فیلم بسیار ضعیف کتاب قانون این بار با فیلم سعادت آباد ثابت کرد که کارگردان بسیار ضعیفی است 

چشمتون روز بد نبینه اول که فیلم شروع شد با دیدن کلی بازیگر بزرگ خوشحال شدم که یه فیلم خوب شاید ببینم ولی هرچی رفت جلوتر و بیشتر فهمیدم که این کارگردان گویا فیلم درباره ی الی رو خیلی دوست داشته بیشتر اعصابم به عنوان یه بیننده بهم ریخت 

۳۵ تا ۴۰ دقیقه ی اول فیلم که همه ی بازیگرا میومدن تو یه خونه و گویا قرار بود یه مهمونی باشه و لیلا حاتمی فقط انواع و اقسام سبزی و مواد غذایی دیگه رو میریخت تو یه ماهی تابه و آهنگهای مختلف زیر صدای بازیگرا پخش میشد 

و تو این مدت همه داشتن یه مساله ای رو از امیر آقایی شوهر مهناز افشار پنهان میکردن دقیقا مثل درباره الی که همه یه موضوعی رو از ترانه پنهان میکردن 

تقلید تا جایی که دیالوگ پیمان معادی رو حسین یاری عینا گفت و من الان نمیتونم بنویسم خواستید بپرسین 

بازیهای ضعیف خصوصا هنگامه قاضیانی که این هم من ضعف کارگردان میدونم چون بازیگر خوب بودن قاضیانی ثابت شده 

فقط دیالوگهای حامد بهداد بود که همه میخندیدن و این هم خوده حامد بهداد بود که تونسته بود مثه همیشه بازی کنه 

لیلا حاتمی هم که خوده گلشیفته تو الی بود ولی بسیار بازیه معمولی و شاید ضعیف

واقعا متاسفم برای مازیار میری  

اصلا تا اواخر فیلم معلوم نبود این افراد چه نسبتی با هم دارن 

در یه قسمت از فیلم حامد بهداد قبل از فوت کردن کیک تولد شروع کرد به آواز خواندن و از همه خواست که تک تک بخونن و دقیقا مثل صحنه ی پانتومیم درباره الی 

اگه بخوام از تقلید فیلم بگم تا صبح طول میکشه...نخواستم داستان فیلم رو کامل بگم و حرف برا گفتن زیاد دارم فعلا در همین حد شاید کافی باشه

سیزده۵۹ واقعا شرف داشت در مقابل این فیلم   

 

امید صفایی

لطفا!

سلام

بچه ها یه درخواستی دارم

از این به بعد هر کس می خواد بره امور فرهنگی و هماهنگی ای رو لطف کنه انجام بده قبلش با من هم  هماهنگ کنه

من جدا ازین وضعیت که بعضی از هماهنگی ها رو از زبون برزگر بشنوم ناراحت می شم،ناراحبی من به کنار برای پرستیژ کانون هم جالب نیس 

بهتره با هم هماهنگ باشیم

مرسی

آرشیو

دوستان سلام


بالاخره بعد از مدتی طولانی همونطور که قول داده بودم آرشیو مکتوب شد و در حال حاظر فیلم های موجود در کانون با مشخصاتی اولیه مثل کارگردان و سال ساخت و مدت زمان توی جدولی که آقای محیط زحمت طراحیش رو کشیده بودن ثبت شد و بتدریج اطلاعات آرشیو کاملتر میشه(قول میدم)


اما.....!!! چند نکته:

۱-قرار بود از جانب امور فرهنگی یک سری pack دی وی دی تهیه بشه که نمیدونم سفارش دادن بچه ها یا خیر!! در نتیجه الآن مکان مناسب و ثابتی برای نگه داری آرشیو نداریم!!

2-آقای فرامرزی لطف کردن و طبق قولی که داده بودن فیلمای تاپ imdb رو برای آرشیو  آوردن. ممنونم واقعا...اما این فیلما روی هارد و باید رایت بشه.یکی از دوستان باید زحمت این کار رو بکشه...

3-باز هم گلایه از دوستانی که قرار بود فیلمای آرشیو رو که دستشونه بیارن اما دریغ از....


در نتیجه با این تفاسیر هنوز آرشیو ناقصه و من از دوستانی که منتظر آرشیو بودن معذرت میخوام بنده بی تقصیرم.اما در حال حاضر هر کس بخواد میتونه از این تعداد فیلمهای موجود هم استفاده کنه.


خوب باشید

سیزده 59

شکورم


امید صفایی زیبای قشنگ، لطف کرد و منو و خانم محمد نزاد رو برد سینمافلسطین (میدونید که چجوری!!!!) و ما اونجا فیلمهای نیکی کریمی و سامان سالور رو دیدیم

فیلم کریمی یه تراژدی تمام با یکم مجهولات حقوقی بود

بازی نقش های فرعی و حتی سیاهی لشگر ها فوق العاده فوق العاده طبیعی و مستند و معرکه بود

کل فیلم، البته با اون عدم توقعی که قبل از ورود به سالن داشتم، خوب بود.

 

و اما «سیزده59»

در یه بیان ساده:

نجات سرباز رایان + علی محیط + goodbye lenin + اخراجی های2 + پرویز پرستویی – سامان سالور = 1359

بازی های خوب حتی از مهران احمدی

بازی شاهکار پرستویی

شروع خیره کننده با جلوه های ویژه ی جدید(که مطمئنم علی محیط با دیدنش ذوق زده میشه)

صدا گذاری های جالب

ولی متاسفانه خراب کردن فیلمنامه ی goodbye lenin

نزدیک شدن به رو بودن اخراجی ها

بازی افتضاح بازیگر زن

دیالوگ های غم انگیز

گریم های متاسفانه اغراق شده

موسیقی به شدت ابتدایی

 

صدای گریه خیلی می اومد توسالن

ولی چه فایده

دوستانی که این فیلم رو میبینن حتما به یه پلان توجه کنن

تو سکانس پایانی

پلان یکی مونده به آخر

وقتی پرویز پرستویی داره جلوی نسل سومی ها رد میشه، نگاهی به صابر ابر و دخترش می اندازه، به روبروش نگاه میکنه و به مسیرش ادامه میده

به میمیک صورت پرویز مخصوصا حرکت لب هاش دقت کنید

گزارش فعالیت های سال 1389 کانون فیلم و عکس

شکورم- گفتم بدک نیست این متن رو تو وبلاگ هم بیاریم ملت بیبینن


فروردین 89:

- برگزار کلاس نقد و تحلیل فیلم

مدرس: سعید عقیقی، استاد دانشگاه هنر اصفهان/ تعداد دانشجویان حاضر در کلاس: 30نفر/ مباحث مطرح شده در کلاس: بررسی سیر تاریخی سینمای جهان و ایران، تدریس مفاهیم  کاربردی اصول سینما و ژانر های سینمای کلاسیک و مدرن به همراه نمایش و تحلیل فیلمهای مرتبط

 

- نمایش فیلم" بیداری رویاها" قبل از اکران عمومی در کشور/ مکان: تالار ابوریحان/ زمان: 29/1/89

خلاصه داستان:

داستان فیلم درمورد زنی است که گمان می کند همسرش در جبهه شهید شده است و او پس از چند سال با برادر همسرش ازدواج کرده است و پس از گذشت چندین سال، وی که اسیر بوده است، بر میگردد و زندگی این رزمنده و خانواده اش با چالش مواجه میشود

تعداد مخاطبین: 700نفر/ میهمانان:هنگامه قاضیانی، بازیگر- محمد علی باشه آهنگر، کارگردان رضا درستکار، منتقد محمد آشتیانی، تهیه کننده

 

- نمایشگاه عکس فعالین فرهنگی دانشگاه

دراین نمایشگاه که از تاریخ 2/4/89الی 14/2/89 در محل نمایشگاه دائمی امور فرهنگی برگزار شد، فعالین حوزه ی عکاسی امور فرهنگی و کانون فیلم و عکس آثار خود را به مدت ده روز نمایش دادند که با استقبال مخاطبین زیادی مواجه گشت. همچنین در خلال این نمایشگاه کانون به شناسایی نیروهای علاقه مند و تشکیل گروه عکس اقدام نمود.

                   

- جشنواره ی انیمیشن های برگزیده جهان

تاریخ: 11/2/89 الی 14/2/89

مکان: تالار مولوی

11/2: نمایش انیمیشن های کوتاه برگزیده ی جهان

12/2: نمایش انیمیشن کارولاین

13/2: نمایش انیمیشن شماره ی 9

14/2: نمایش انیمیشن قلعه حیوانات

همچنین ویژه نامه ای تخصصی در زمینه ی چگونگی ساخت انیمیشن و تاریخچه ی انیمیشن با همت اعضای کانون تدوین گشت

- ساخت فیلم کوتاه ریجکت

کارگردان: امید صفایی زیبا

خلاصه داستان فیلم: این فیلم بیانگر زندگی دختریست که مجبور است به اصرار پدر خود با کارفرمای پدرش که مردی مسن است ازدواج کند

وی برای مقاومت در برابر این تصمیم از برادر خود کمک میخواهد

اما برادر در خدمت سربازی است و نمیتواند مرخصی بگیرد و دختر باید به تنهایی با این مشکل کنار بیاید

نوع روایت فیلم به صورت اپیزودیک می باشد که هر قسمت در زمان گذشته، حال و آینده است

تیرماه: ارسال فراخوان جشنواره ی ملی فیلم دانشجویی دانشکده صداو سیما به دانشگاه های سراسر کشور

نگارش فیلمنامه

مرداد ماه: اتمام فیلمنامه و شروع تمرین با بازیگرها

شهریور: فیلمبرداری

مهر: تدوین فیلم در کانون و ارسال به جشنواره

قرار گرفتن فیلم توسط هیات داورن به عنوان یکی از 40 فیلم بخش مسابقه ازمیان 2300 اثر ارسالی.

لازم به ذکر است تمامی عوامل فیلم از اعضای کانون بوده و تدوین فیلم نیز با تجهیزات کانون انجام شد.

                              

- اکران فیلم "لطفا مزاحم نشوید"

مکان: تالار مولوی/ زمان:22/8/89 تعداد مخاطب: 300 نفر/ میهمانان: محسن عبدالوهاب،کارگردان- امیر پوریا: منتقد احمدی، تهیه کنند و فیلمبردار

فیلم "لطفا مزاحم نشوید" از مهر ماه سال جاری به نمایش عمومی در سینماهای کشور در آمد و کانون همزمان با اکران عمومی اقدام به نمایش و نقد و بررسی فیلم نمود.

لازم به ذکر است این فیلم برنده دو سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شده است.همچنین استقبال از برنامه ی مذکور در حد چشمگیری بود به صورتیکه دانشجویان بسیاری موفق به دیدن فیلم نشدند و علی رغم اینکه این فیلم هنوز روی پرده بود، کانون با رایزنی های بسیار توانست بدون هیچ هزینه ای فیلم را اکران نماید.

 

- برگزاری کلاس کارگردانی پیشرفته:

ثبت نام : 22 و 23 آبان /تاریخ برگزاری کلاس: از آذرماه تا اسفند 89 به مدت 12 جلسه ی 3 ساعته، چهارشنبه ها ساعت 14 الی 17/ تعداد هنرجویان: 30 نفر

 مدرس: امیرشهاب رضویان

مباحث مطرح شده در کلاس: تدریس مبانی کارگردانی، آموزش فیلمسازی با امکانات محدود دانشجویی، تمرین عملی

- نگارش 6 فیلمنامه ی فیلم کوتاه توسط اعضای فعال کانون

با توجه به اینکه کانون اقدام به برگزاری کلاس های آموزشی نظیر فیلمنامه نویسی، کارگردانی فیلم کوتاه و نقد مبانی سینما نموده است، لذا برنامه ریزی هایی انجام شد تا در طی نیمسال اول سال 89 شاگردان کلاس های مذکور به صورت گروهی فیلمنامه های پیشنهاد ی مناسب ساخت در دانشگاه خود را به نگارش در بیاورند که این امر در جلسات منظم در دفتر کانون فیلم به مدت سه ماه ممکن شد که در دی ماه طی جلسه ای خدمت جناب آقای دکتر کاظمی ارائه گشت که با ساخت سه فیلم از میان 6 فیمنامه موافقت نمودند که متن یکی از آنها (فیلمنامه ی فیلم ضامن دار) به پیوست تقدیم میگردد

 

- آغاز پیش تولید فیلم جهنمی:

پروژه ی قرآنی فیلم جهنمی توسط عباس شکوری (از اعضای فعال کانون فیلم) مطرح شده است که به علت ماهیت دینی آن مورد توجه انجمن سینماگران جوان استان قم قرار گرفت.

پیشنهاد همکاری در ساخت این فیلم به امورفرهنگی داده شد که مورد توجه واقع شد. متنی درباب این پروژه به آقای دکتر کاظمی ارائه گشت که در پیوست این توضیحات ارائه میگردد.

لازم به ذکر است در حال حاضر تبدیل طرح داستان به فیلمنامه همچنین طراحی انیمیشینی سکانس های نیازمند به جلوه های ویژه در حال انجام است.

 

- شرکت فیلمنامه ضامن دار( عباس شکوری، مصطفی عطاپور) در جشنواره ملی نماز و نیایش

با توجه به ماهیت فیلمنامه  که مربوط به مسائل خاص مذهبی بخصوص نماز است، این فیلمنامه به این جشنواره ارائه گشت

رقابت 15 بهمن ماه امسال آغاز خواهد گشت

 

 

برنامه  های آینده ی کانون:

- هماهنگی با استاد برای برگزای کلاس نقد فیلم در نیمسال دوم

- هماهنگی با استاد برای برگزای کلاس تدوین

- پیشنهاد انجمن علمی روانشناسی برای همکاری در نمایش و نقد بررسی تخصصی فیلم آدمکش با حضور عوامل فیلم

 

درمورد منشی محترم کانون

من میخوام ابراز خوشحالی کنم از وجود خانم محمدی نزاد

من امروز که اومدم کانون دیدم تک و تنها دارن آرشیو رو مرتب میکنن

هم آرشیو رو انجام دادن

هم تو جلسه ی دکتر کاظمی بودن

هم جلسه ی دیروز رو هماهنگ کردن

هم تو جلسه ی دکتر سمنون بودن

امروز هم برای تمرین بروکراسی با من اومدن

سر جریان بلیط ها هم با خانم وفایی توسینما فلسطین بودن

تو پروژه ی ریجکت هم بودن

خیلی هم زیاد تو کانکسن

خیلی هم زیاد تو وبلاگن

و کلا من امروز یاد جوونیام افتادم

ایشون دارن حتی به نصف فعال بودن من هم نزدیک میشن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

شکور فرتوت

ضامن دار

شکورم

دوستان برای کمک به ضامن دار اعلام آمادگی کنن

بزرگترین چالش من بحث مدیر تولیده

کسی نیست برای انجام این مسئولیت؟؟؟؟؟؟؟؟؟

علاوه بر این، کلی کار هست که هرکس بخواد، میتونیم سرش بحث کنیم

من به دوستانی که تا حالا فیلم نساختن و میخوان تجربه کنن، پیشنهاد میکنم بیان مشارکت کنن، به نظر من مهمترین عامل برای بهتر ساختن فیلم هاتون، تجربه س

اگه کسی قبول کنه که مدیر تولید من بشه، بعدی از بحث، تو پرزه ی اون، مدیر تولدیش خواهم بود. و بدونید که من مدیر تولید معرکه ای هستم

اخطار به دوستان فیلمساز:

شکورم

دوستان فیلمساز به نظر من به شدت شل دارن کار میکن

نه مجوزی گرفته شده

نه اون دو فیلم به امورفرهنگی معرفی شده

نه برنامه ریزی برای تولید انجام شده

هیچی هیچی

مطمئنید میتونیم با این وضع قبل عید فیلمها رو بسازیم؟

من دارم شروع میکنم ها!!!!!!!!!!!!!!!!

یکشنبه

سلام بر دوستان

شکوریم

گزارش کارایی که امروز انجام دادم:

1- مبلغی که به هزار زحمت تونستم برای خریدن بلیطای فجر بگیرم رو به آقای نبی زاده تحویل دادم

2- آقای مقصودی گفتن که تا چهارشنبه رم و هارد خریده میشه

3- با محیط هماهنگ کردم که مطمئن بشه که این رم و هارد منطبق با شرایط ما خریده بشه

4- رفتیم با خانم محمد نزاد پیش خانم برزگری برای تنظیم پروژه ی آدمکش و نوشتیمش برای هفته ی دوم

5- یه جلسه گذاشتم با دکتر کاظمی برای پیگیری ها که خدمتتون عرض میکنم:

الف - ضامن دار:

با دکتر هماهنگ کردم که بحث های مالی این پروژه شروع بشه تا اینکه وقتی تموم شد پول خرج شده رو سریع بهمون بده

یه راه حل جالب هم دکتر پیشنهاد کرد که برای مسائل مالی به کار ببریم

ب – جهنمی:

فردا تکلیف اینکه جهنمی با بودجه ی 3 ملیونی قم یا 7 ملیونی دانشگاه شروع میشه معلوم خواهد شد

از عوامل دانشجوی همین دانشگاه هم بحث شد

همچنین اینکه این پروژه کی شروع میشه و کی تموم میشه. یعنی قراره که تو دوماه تابستون این کار جمع بشه

ج – آدمکش:

درمورد مهمون ها و بودجه و این مسائل بحث شد

قیمت بلیط، مکان انجام، منتقد، و اینکه قرار شد تا فردا پس فردا دکتر ببینن که ابوریحان برای هفته ی دوم اسفند که کا رگردان بهمون گفته جاداره یا نه

این مطلب هم مطرح شد که اگه ابوریحان نبود آیا بریم سمت امام علی یا امام خمینی یا خیر

ما دوباره اومدیم...

سلام بر دوستان


امروز اولین جلسه ی هفتگی در ترم جدید برگزار شد؛ با همراهی دوستانی چون:

1- خانم نعیمی

2- دوست خانم نعیمی( زهرا )

3- آقای فرازنده مهر

4- آقای صفایی

5- خانم بشیری

و ...اینجانب منشی کانون


این جلسه برای توضیحات بیشتر پیشامدهای اخیر، برای دوستانی که به طور کامل در جریان برنامه ها نبودن برگزار شد؛ همچنین طبق گفته ی آقای شکوری، برای نظم گرفتن روال کاری کانون...


توضیحات به همراه جزئیات توسط این جانب و آقای صفایی به بچه ها منتقل شد و هر کدوم از اونها نظراتشون رو گفتن؛

خانم بشیری معتقد بودن که باید ماموریتی رو که به جهت کارای "ج ش ن و ا ر ه"، به دبیر سپرده شده بود به انتها میرسوندن و از سهم کانون هرچقدر هم که بود نمی گذشتن وبسیار بسیار روی نظرشون تاکید داشتن.....


خانم نعیمی هم در مورد بحث فوق الذکر از اساس و پایه نظر منفی داشتن که: چییییییی!! اااا!! چی میگهههه!! مگه بچه های کانونی قصد داشتن برن "ج ش ن و ا ر ه"....... جشنواره که.......(دیگه جزئیاتو خودتون جویا بشین!!)


آقای فرازنده مهر هم با این حرکت که ماموریت "ج ش ن و ا ر ه" توی مقطع بسیار حساس به طور ناگهانی و زجرآور منقطع شد بسیار بسیار ابراز خوشحالی  کردن و از مدافعان سرسخت این حرکت بودن


 در ادامه ی بحث و گفتگوهای بنیادی، صحبت بچه ها به مسائل روانپزشکی-فیزیولو‍ژی-دراماتیک کشید که خیلی پربار بود


در صورت ابهام در جملات به منشی مراجعه کنید


با تشکر

   

جلسه شنبه

سلام

شکوریم

مطابق با روال کانون، قاعدتا شنبه جلسه ی هفتگی برگزار میشه

مگه خلافش به رای برسه

خلافش به رای نرسیده

پس شنبه جلسه ی هفتگی مون رو داریم

یادتون نره ها

جهنمی

شنبه، اولین جلسه ی فیلمنامه نویسی جهنمی انجام شد 

با حضور من و سید مهدی حسینی (از دانشگاه علامه) 

امیدوارم که تا عید، سه جلسه مقدماتی انجام بشه و تو تعطیلات عید فیلمنامه قطعی نوشته بشه 

تا تابستون پیش تولید انجام بشه و تو نیمه ی ماه اول تابستون فیلمبرداری شروع بشه 

 

 

شکور

به بروکراسی خوش اومدید

سلام

بلیطی برای جشنواره فجر نداریم

به همین سادگی

البته بر اساس همون تصمیمی که بچه های کانون گرفتن.... یادتون هست که

ولی جالب اینه که این اتفاق (یعنی اونچه گفته بودیم ایشالا رخ نمیده) به شکلی بسیار عجیب، طاقت فرسا، مضحک و پر هزینه رخ داد

چهار عضو کانون به شدت درگیر شده بودن تا اینکه این پاسخ قابل پیش بینی بد صادر شد

نمیدونید چه دوندگی هایی رخ داد

از دویدن های مستمر دنبال کارپرداز تا به موقع رسوندن پول به محل خرید و کلی مصیبت دیگه که ای کاش برای اثبات اینکه مرغ یه پا داره،  انجام نمیشد

البت تجربه ی بسیار خوبی بود برای اعضای جدیدی که میخواستن بفهمن بروکراسی یعنی چی

البت چیزایی که امروز شما رو به حد مرگ متعجب کرد برای ما خاطره س اونم تکراری

از همین جا با کمال افتخار به دوستانی که از این تجربه ی گرانقدر استفاده بردند عرض میکنم: به بروکراسی خوش اومدید

 

امضا:

خسته