کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

تسلیت

کلاً ایام جالبی نیست.

خبر ناراحت کننده ای رو در مورد یکی دیگه از اعضای خوب کانون فیلم شنیدم. اتفاقاً مدتی بود که می خواستم در مورد زحمات بی سر و صدای خانم مرادپور در وبلاگ پستی بذارم که وقت نمی شد. الان از طریق خانم جهانی پور مطلع شدم که متاسفانه خانواده ی خانم مرادپور هم مبتلا به غمی شده اند که سنگینیش حتی خود خانم مرادپور ما رو هم به بیمارستان کشونده.

از همین جا و کیلومترها دور تر از شیراز، آرزو می کنیم سنگینی غم تازه گذشته بر دوش اعضای خانواده ی مرادپور، سبک بشه و همچنین خانم مرادپور هرچه سریع تر صحیح و سالم پیشمون برگردن.

شکور

خسته نباشید.


22 مهرماه-اکران فیلم خسته نباشید با حضور افشین هاشمی و محسن قرایی

تالار ابوریحان


با تشکر از خانم ضمیری.

باز هم تکرار تاریخ در کانون / محیط هم رفت

کشتن که تموم شد، فرامرزی این پست رو گذاشت.

حالا که دلقک در حال تمام شدنه، من این پست رو میذارم: 

ادامه مطلب ...

عکس های پشت صحنه فیلم «پایان دلقک»



برای من که تجربه ی خیلی خوبی بود که در فیلم آقای شکوری و پیش از آن در فیلم آقای عطارپور حضور داشتم. کلی چیزهای خوب یاد گرفتم !

این هم عکس هایی از پشت صحنه ی این فیلم که خبر گذاشتنش را اعلام کرده بودم :



  

ادامه مطلب ...

خاطرات - ما در جشنواره ی سی و یکم

با اینکه کارگردان کار خودم هستم ولی حس میکنم چیزی که الان میخوام بگم رو از روی داشتن این سمت نمیگم:

کشتن در سانس خودش نسبت به 3 فیلم دیگه، بیشتر «فیلم کوتاه» بود.

حتی من فاصله ی کشتن با بقیه ی فیلم های سانس رو خیلی زیاد دیدم. اونقد که به هیجان اومدم و حس کردم که در تولید «فیلم کوتاه» مسیر درستی رو پیدا کرده ایم. سه فیلم قبلی، از نظر کیفیت تصویر بهتر از کشتن بودن ولی کلیت کشتن برای من خیلی بالاتر از اونا بود. باید متذکر بشم که تو جشنواره های قبلی که رقبای ضامن دار رو می دیدم، اصلاً همچین احساسی به ضامن دار نداشتم.

چهارشنبه - 23 مهرماه 93 - ساعت 21 - روبروی سینمای پردیس ملت

از راست به چپ: باقری- سیمین ؟؟؟؟ - پیروزبخت - برخورداری - فرامرزی - ارشادی - توسلی - قربانی - قاسمی - حیدری (ماسکه شده) - زینل - شکور - مرادپور - جهانی - عطار - اسدی - محیط - مردیها

پشت دوربین هم دوستی بود که اسمش رو فراموش کرده ام.

روایت یک جشنواره


سطح فیلمها نسبت به دو سال گذشته خیلی بهتر شده بود. قبلا جوری بود که تاسف میخوردم همچین تصاویری رو تحت عنوان "فیلم" روی پرده نمایش میدن؛  بس که افتضاح و بی معنی بود...

اما امسال فیلمها چه مستند چه داستانی ، بسیار از لحاظ تکنیکی،تاحدودی هم محتوایی ، رشد پیدا کرده بودن

رفتن به این جشنواره رو مفید میدونم چون فیلمهای ارسالی ،

تولید همه اقشار جامعه در همه سطوح هنری  با موضوعات آزاده.

میشه تشخیص داد دید متوسط جامعه در چه سطحی قرار داره،دغدغه جوونهای امروزی چیه ، ارزشها به کدوم سمت کشیده میشه و از نظر تولید فیلم و پیشرفت فیلمسازی در چه جایگاهی قرار داریم.

نمیدونم چرا همیشه فیلمهای بین الملل و مستند از استقبال کمتری برخورداره.

هروقت سالن لبریز از تماشاگر باشه،میشه حدس زد فیلم داستانی ایرانی در حال پخشه؛ هرچقدرم میخواد داغون یا بی معنی باشه...

سالن سه و چهار هم به دلیل دور بودن نسبت به دو سالن قبلی، مهجور مونده بودن.

تقسیم بندی زمانها از این نظر که در هر سانس از هر نوع داستانی مستند پویانمایی میشد بهره برد عالی بود اما متاسفانه اکران فیلمها یک ساعت با تاخیر انجام شد و همه برنامه ها بی نظم برگزار شد.

از تفریحات سالم این جانب هم میشه به یافتن چهره آشنا ازخیل عظیم فیلمسازان اشاره کرد!


حال کانون

چند وقتی بود که کینه و بد خواهی و تسویه حساب های شخصیِ یه عده داشت از درون به کانون ضربه میزد. امروز چند نفر از دوستامون که داشتند راهی رو به غلط میرفتند ابراز ندامت کردند. امیدوارمدومین روز کانون همیشه کانونمون بوی دوستی و صفا بده.

گزارش فعالیت / پایان مرحله ی اصلی فیلمبرداری دلقک

مطابق با برنامه ریزی ایکه از قبل اعلام شده بود، فیلمبرداری اصلی کار در روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (16،17 و18 مهرماه) انجام شد. همه چیز طبق برنامه ریزی پیش رفت به غیر از تغییر عجیب آب و هوا در روز اول فیلمبرداری که منجر به عدم تمرکز و مشکلات خاصی شد که شاید کار را نیازمند یک سری پلان اصلاحی کند که در مرحله ی تدوین مشخص خواهد شد. مراحل بعدی تولید، از دوشنبه ی هفته ی آینده آغاز می شود.با توجه به حجم بالای کار در مرحله ی پس از تولید انشاالله کار تا 4 ماه آینده به نتیجه ی نهایی خواهد رسید.

فعالین روز چهارشنبه اعلام شده بود

فعالین روز 5شنبه:

 

ادامه مطلب ...

گزارش فعالیت / فعالین / خاطرات / دلقک

 جهانی، شکوری، محیط، مردیها، ایزدی، زرگر، مرادپور، زردکوهی، قاسمی، موسوی، تدریس، رسولی، عطار، شالیکار، زینل، شهسواریان، قربانی، خانم مالکی، آقای اسدی.

اگه کسی از قلم افتاده یادآوری کنه. دم همگی گرم به ویژه خانم جهانی پور. شکور

و . . . با حضور کانون فیلم و عکس دانشگاه شهیدبهشتی تهران . . .

قبل از فیلم"این دزدان احمق"مصطفی عطارپور من قول تصویربرداری دوتا پروژه بزرگ مستند رو داده بودم...که البته دقیقا بعد از تصویربرداری کار مصطفی شروع می شد.حتی طوری برنامه ریزی شده بود که من باید  از دوشنبه بعد از عید فطر سر ضبط حاضر می شدم.اما کارگردان محبت کرد و یک روز اضافه به من مرخصی داد و من سه روز رو در خدمت کار کانون بودم . . .

 یکی از این دوتا فیلم برای شرکت آب و با موضوع کم آبی بود . . .

امشب به دعوت کارگردان به تماشای نسخه ی قبل از فینال کار نشستم و حسابی خستگی کار تو ماهرمضون از تنم بیرون اومد . . .

نکته ی ویژه این هست که این کار بزودی از شبکه های سراسری تلویزیون ملی ایران پخش خواهد شد . . .

البته با حضور با افتخار :

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهیدبهشتی تهران . . .

در تیتراژ فیلم . . .

به دنباله بعد توجه . . .

 

ادامه مطلب ...

کانون جان می گیرد / معارفه

این ایام که فرصت حضور بین جوونای کانون رو ندارم، بیش از پیش احساس پیری می کنم. لذت کار کردن تو کانون فیلم، لذتیه که نظیرش رو تو زندگیم سخت پیدا میکنم. کاش بشه که بتونم بیام باز دور هم زحمت بکشیم، بدویم، داد و بیداد کنیم و لذت ببریم.     شکور

دوشنبه، 31 شهریور 93-روز پیش از معارفه ی ورودی های سال تحصیلی 93-94

لابی تالار ابوریحان

اعتراض

چرا امروز جلسه به این نحو تشکیل شد؟

کسایی که به شنبه رای دادن کجان؟

اولین پست تر م جدید کانون

 این پست اولین پست ترم جدید کانون در سال تحصیلی جدید و تر م جدیده ومن اکنون ساعت 8:30 در کانون هستم...این پست هیچ ارزش مادی ومعنوی دیگری به جز شروع ترم کانونی جدید ندارد :)

لحظه ای که مجبور می شوی به خودت بگویی: باریک ا.../ آموزش تجربی تدوین

در استفاده از قابلیت های تدوین غیرخطی و جلوه های ویژه ی ایدیوس به ویژه برای تولید کلیپ، تا جایی می شود با استقرا از عهده ی قسمتی از کار برآمد ولی از جایی به بعد باید آنقدر نسبت به ابزارهای ایدیوس تسلط پیدا کنی که برای گرفتن یک نتیجه ی خاص بنشینی و «فکر کنی» و دائم از خود بپرسی: «برای اینکه این تصویر به این شکل تغییر کند یا به این صورت درآید، چه راهکاری وجود دارد.» 

ادامه مطلب ...

خواب بد دیدم!

ساعت 4 صبح بود خیلی خسته بودم اما هر کاری می کردم خوابم نمی برد چشمامو بستم و شروع کردم به شمردن گوسفندا که وایبر گوشیم صدا داد رفتم سراغ گوشیم دیدم آقای رسولی خودمون پیام دادن:

 سلام خانم جهانی خوب هستین؟  

سلام ممنون شما خوبین چه خبرا... 

خیلی ناراحت بودن و همش می گفتن نه، حالم خوب نیس خانم ناراحتم.یه خواب خیلی بد دیدم..

من کلی نگران شدم گفتم خدایا چه خوابی دیدن اونم این وقت صبح که نزدیک نمازه و میگن خواب این ساعت صادقه ست و تعبیر شدنش هم عملیه. با خودم گفتم خب چرا خوابشونو دارن واسه من تعریف میکنن نکنه راجع به منه! استرس گرفتم گفتم چی شده آقای رسولی... بگید... بگید چی دیدید تو خواب.راجع به من بود؟ نگران شدم...

جواب نمیدادن، خیلی ترسیدم گفتم آقا بگید دیگه.ایشالا که خیره، کسی تو خوابتون طوریش شده؟

 بله.. 

خب چی؟

گفتن که 

  ادامه مطلب ...

بنجامین باتن

امروز 5شنبه، ساعت 5 صبح خوابیدم. برای همین ساعت 3 بعد از ظهر بیدار شدم. تا بخوام دست و صورتی بشورم «زینل» زنگ زد... گفت که اگه هستی با «چراغ» بیایم خونه ات. خیلی وقت بود که جفتشون رو ندیده بودم. هر جفتشون مشغول کار شدن به شکلی که مستقیم از سرکارشون اومدن خونه ما. تو خونه با هم که حرف میزدیم، گفتیم یه زنگی بزنیم به «علی محیط» و خانم«مردیها» ببینیم اگه میان شب دور هم یه جوجه بزنیم که البت نتونستن بیان... تو همین حین «ایزدی» زنگ زد و یه سوال در مورد کلیپ ساختن پرسید. نزدیک اوین بود. گفتم اگه میخوای بیا اینجا بچه هام هستن... و ایزدی هم اومد. دور هم گفتیم ببینیم دیگه کی میاد. به خانم «سلیمیان» زنگ زدیم گفتیم اگه میتونن شام بیان دور هم باشیم ولی گفتن که دارن برای کنکور می خونن... خانم «بشیری» هم سر کار بودن و نمیتونستن بیان. به «فرامرزی» زنگ زدم. خیلی دوست داشت ولی برنامه اش نمیخورد... بالاخره من و حاج خانم و چراغ و زینل و ایزدی دور هم یه شامی زدیم و کلی گفتیم و خندیدیم.

یهو یه حسی بهم دست داد... یه سری مطلب که شاید خیلی معمولی باشه از لابلای شیارهای کج و کوله ی مغزم رد شد:


 

ادامه مطلب ...

پایان زرگدی، آغاز عبقریان / خاطرات

الان داشتم پست خانم شهسواریان و عکس های پشت صحنه ی عطار رو می دیدم. داشتم عکس پایینی رو می دیدم که خانمم یه نگاهی انداخت گفت این چیه؟ گفتم این عکس پشت صحنه ی فیلم عطاره. وسطی گلخندانه، سمت راستی قربانیه و سمت چپی «عبقریان»

http://s5.picofile.com/file/8135872550/aks.JPG

خانمم که تا حالا عبقریان رو ندیده بود و اسمش رو هم نشنیده بود، بدون اینکه درست عکس رو ببینه اونقد از این فامیلی تعجب کرد که گفت:  

ادامه مطلب ...

عکس هایی از پشت صحنه فیلم «این دزدان احمق»


این هم عکس هایی دیگر از پشت صحنه ی فیلم «این دزدان احمق»

با تشکر از نفیسه صالح آبادی و دوربین خوبشون :))



http://s5.picofile.com/file/8135872550/aks.JPG



 

ادامه مطلب ...

خاطرات 2

سلام تاریخ دقیق این خاطره هم یادم نیست ولی خب مال خیلی وقت پیشه ما که تو کانون همه از کلاس سینمای کلاسیک که تازه با استاد سعید عقیقی برگزار کرده بودیم به شدت راضی و خوشحال بودیم قرار شد یک کارگاه سه روزه با استاد امیر پوریا نیز داشته باشیم خب جلسه اول شروع شد و از کانونی ها من و خانم وفایی و مردیها و علی محیط بودیم استاد چهل دقیقه دیر اومد و خیلی عصبانی و جدی شروع به درس دادن کرد به طرز عجیبی عصبانی بودند بطوریکه هیچ کس ازترس اجازه سوال پرسیدن و بیرون رفتن اصلا نداشت وگرنه تحقیر میشد (خودم که درتمام طول مدت دانشجوییم همچین وضعیتی ندیده بودم سرکلاس) استاد مدام به وضع کلاس و اینکه لپ تاپ برا پخش فیلم چرا پیش خودشون نیست اعتراض میکردن (من تقریبا میتونم بگم که توهمه کلاس های کانون شرکت داشتم و وضع اجرایی اون کلاس و شرایط اش جزو خیلی خوب های کلاس های کانون بود) متاسفانه فقط سیم لب تاپ به میز استاد نمیرسید و ایشون هم حاضر نبودند جاشون رو عوض کنند خلاصه بعد از پایان اون جلسه دعوای لفظی خیلی شدیدی میان ایشون و ما درگرفت و باقهر کلاس روترک کردند و اون کلاس همونجا کنسل شد و هزینه ها برگردونده شد چیزی که بیشتر ناراحت کننده بود جبهه گیری بعضی از بچه های اون کلاس که از بیرون اومده بودند و طرفدار سرسخت استاد پوریا بودند با ما بود شاید بعضی ها الان بگند که میشد مثلا یکجوری کلاس رو تموم کرد ولی من که خودم فکر میکنم حفظ شان و شخصیت کانون و اعضاش خیلی مهم تر بود و از اون رفتار و کنسل شدن کلاس کاملا دفاع میکنم.

خاطرات 1

سلام ازونجایی که دیگه کم کم احساس پیری میکنم گفتم شاید بد نباشه شروع کنم به نوشتن یکسری از خاطرات کانونی
دقیق یادم نیست سال 87 بود یا 88 سال اکران فیلم پرسه درمه بود و کانون فیلم دانشگاه علامه که قصد اکران این فیلم رو با عوامل داشت سه نفر از کانون دعوت کرد که از بچه ها من و دبیروقت کانون خانم وفایی و خانم محمدنژاد رفتیم خب پذیرایی خوبی شد از ما تو بین اون همه شلوغی تو جایگاه vip ایشون نشستیم موقع نقد فیلم رسید و منتقدی که آورده بودن حسین نقیبی (از منتقدان مجله 24) همینجوری چپ و راست از فیلم فقط تعریف میکرد تاجایی که منی که از فیلم خوشم اومده بود صدام دراومد و رفتم پشت تریبون و گفتم بهتره جناب منتقد جای فقط تعریف خب یه چندتا ضعف فیلم هم بگه مثلا نریشن های شهاب حسینی مستقیما از فیلم 21 گرم برداشته شده یا چندتا پلان نامربوط که الان دقیقش رو یادم نیست ولی منتقد با گفتن اینکه این فیلم به نظرش بهترین فیلم کل سینمای بعد انقلابه بحث رو عوض کرد.
خب انروز هم گذشت و ما برگشتیم خونه خب حدس میزنید آخرش چی شد?!

اون منتقد سال بعدش یک نقش تو فیلم بعدی کارگردانش (اینجا بدون من) گرفت!

ورود به سایت کانون

ضمن سلام به همه ی دوستان عزیز کانونی و تشکر از مسئول محترم وبلاگ سرکار خانم طلاکوب من باب راهنمایی و عضویت امیدوارم حضورم در کنار دوستان مثمر ثمر باشه و بتونیم با مباحثه و تبادل نظر به افرایش کیفیت وبلاگ و دانسته های خودمون اضافه کنیم