کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

بهترین فیلمی که امسال دیدم

با توجه به علاقه شدیدم به فیلم بیلگه جیلان و زویاگنیتسف , بهترین فیلم امسال به نظرم هابیت : نبرد پنج سپاه هست . هر چند قسمت اول و دوم هابیت من رو نا امید کرد کاملا ولی این آخری به متن کتاب وفادار موند و خیلی هم بهتر کارگردانی شد . 

گزارش فعالیت

دیروز بررسی فیلم in the mood for love در لوکیشن کانون انجام شد .

راضی بودیم .  ادامه مطلب ...

درخواست لوکیشن

لطفا سه روز سنجاق شود 

برای برنامه بررسی فیلم لوکیشن کانون رو احتیاج دارم در روز یکشنبه 10 اسفند ساعت 12-2 و یکشنبه 17 اسفند ساعت 12-2 . 

برنامه نقد و بررسی فیلم

من هفته ای ذو ساعت تا دو ساعت و نیم به یه لوکیشن جهت این برنامه احتیاج دارم . اگه لوکیشن پرده ویدیو پروژکتور رو داشته باشه بهتره . 

هر هفته یه فیلم نیم ساعت بررسی میشه . سعی هم میشه که توی انتخاب فیلم ها و روز و ساعت از نظر علاقه مندان هم استفاده بشه . 

دو روز قبل از هر برنامه هم یه پست در مورد اجازه استفاده از لوکیشن تو وبلاگ قرار داده میشه . 


نظر مسعود فراستی در مورد بهترین فیلم فجر امسال

مسعود فراستی مثل سال گذشته جشنواره امسال رو هم سفارشی و دولتی و بدون ایده و حتی غیر سینمایی توصیف کرد . حتی فیلم های بحث برانگیزی رو مثل شیار 143 , ماهی و گربه , محمد , رخ دیوانه , عصر یخبندان , اعترافات ذهن خطرناک من , روباه , ... رو بسیار بد میدونه . ولی سال گذشته یه استثنا قایل شد و فیلم عصبانی نیستم رو نسبت به سینمای ایران خوب برشمرد . امسال هم به گفته خودش ما فقط یک فیلم خوب در فجر داشتیم :

در دنیای تو ساعت چند است .

یک فیلم کوچک عاشقانه , یک عشق یک طرفه ولی باورپذیر و دوست داشتنی .

در هجمه این همه تنش و عصبیت، بزهکاری، خیانت و فساد و خل‌بازی فیلم‌های این جشنواره، در دنیای تو...، غنیمتی است کمیاب که به کل از این جشنواره و سینمای مریضش جدا می‌ایستد و چه خوب.
تنها فیلم جشنواره است که وقتی از سینما بیرون می‌آییم  - بویژه که باران هم نم‌نم می‌بارد– حالمان خوب می‌شود و حس نرم انسانی‌ای داریم. این، اولین فیلم نوستالژیک  زنده – نه مرده - عاشقانه سینمای پس از انقلاب است که اصلا بد نیست. می‌توانست بهتر باشد. کمی قصه کم دارد: قصه حمید، قصه علی و فرهاد و...
یادآوری‌هایش، گاهی مخدوش است و معلوم نیست خاطره از نگاه کیست.
فیلم زمان ندارد. می‌توانست متعلق به 20سال پیش باشد یا 20سال آینده. این، خوب نیست. هر چه زمان‌مندتر و مکان‌مندتر، بهتر و ملموس‌تر.
خانه، کوچه و خیابان از کار در آمده‌اند؛ بازار رشت اما گاهی توریستی شده.
بازی مصفا، خیلی خوب است و اندازه. حاتمی هم به فیلم می‌خورد.
پایان فیلم درست است و متناسب؛ بدون اداهای رایج. تدوین خوب نیست و بعضی حرکت‌های دوربین.
موسیقی اما خوب است و دل انگیز که به فیلم و فضای نوستالژیک آن می‌آید. چه ترکیب خوبی از موسیقی کلاسیک با محلی و چه ترانه قشنگی در آخر فیلم. آفرین به کریستف رضاعی.

آیا ماهی و گربه یک شاهکار است ؟!

متن زیر قسمتی از نوشته محمد وحدانی به نام فصلی در تحقق امر محال میباشد . این مقاله قبلا در نشریه 24 و همچنین فیلمخانه منتشر شده بود .قضاوت با خودتان که فیلم را دیده اید .

  ادامه مطلب ...

فیلم هایی که ما ساختیم و فیلم هایی که آنها ساختن / فرهادی-جیلان /تراژدی

در مورد خواب زمستانی خیلی حرف میشه زد ولی در اینجا فقط تاکید روی تراژدی هست . پیشنهاد میکنم حتما این فیلم رو ببینید .

 بعضی از مفاهیم با استخوان و خون ما گره خورده مثل همین  تراژدی, اینجاست که از سینما میشه استفاده کرد برای نمایش این مفاهیم که البته کارگردان هایی مثل اصغر فرهادی اون رو در سطحی ترین و ظاهری ترین شکل خودش نشون میدن و نقطه مقابل بیلگه جیلان با استفاده از جادوی صدا-تصویر سینما و یک روایت ناب به عمق این مطلب میره .   ادامه مطلب ...

یک پیشنهاد برای دیدن

ابری با احتمال باران اسیدی ساخته بهتاش صناعی ها و با بازی شمس لنگرودی (شاعر)

وقتی چند سایت و نظر تعدادی از منتقد ها رو میدیدم , به بیشترین فیلمی که توجه شده و از نظر شخصیت پردازی , بازی , کارگردانی , ... نظر مثبتی گرفته این فیلمه . هرچند من از تیزر یک دقیقه ای فیلمش هم میدونستم فیلم خوش ساخت و درست حسابیه . 

یک اقتباس سینمایی دردناک و البته یک سوال(این را بسیار جدی بگبربد)

دیروز داعش باز در عراق سر یک خبرنگار افسرده و انسان دوست ژاپنی را که از ابتدای درگیری ها در سوریه برای به تصویر کشیدن زندگی کودکان سوری به آن کشور رفته بود را برید!

اما نکته جالب اما دردناک تحلیلگران این است : بریتانیایی که سر گروگان های خود را میبرد بسیار تحت تاثیر فیلم هفت ساخته دیوید فینچر است . از لباس نارنجی و لوکیشن گرفته تا زاویه فیلمبرداری حرفه ای این کار .

حالا این سوال مطرح است : با اوضاع خشونتی که در جامعه جهانی موج میزند آیا زبیا نشان دادن خشونت مثل کشتن سر بریدن , تجاوز و ... در فیلم های کسانی امثال تارانتینو , کیم کی دوک و ... دیوانگی نیست ؟ آیا این کارها به خشونت و جذب شدن افراد به خشونت کمک نمی کند ؟ مگر خشونت افراطی توجیه و یا همذات پنداری دارد ؟

کارگردان هایی هستند که متاسفانه بر زیبا و هنری نشان دادن خشونت و از همه مهم تر همذات پنداری با آدم مجرم بسیار تاکید دارند .

کیارستمی در بوته نقد / نوشته ای از صالح نجفی


توجه : قسمتی از این نوشته توسط خودم حذف شده .  این مطلب در بر گیرنده انتقادات منتقدان ایرانی به کیارستمی است 


در سال ۱۹۹۷، عباس کیارستمی برای فیلم «طعم گیلاس» در پنجاهمین فستیوال بین‌المللی فیلم کن موفق به دریافت جایزه نخل طلا شد.  
ادامه مطلب ...

سینما وسیله برای دانستن یا تخمه شکستن؟! /جشنواره فجر

دو مطلب جدا از هم 

1.اساسا فکر میکنم دقیق ترین تعریف از فیلم رو تارکفسکی داشت : تصاویر ضبط شده جلوی دوربین از وقتی که دوربین روشن میشود تا زمانی که خاموش میشود .

همیشه یه درگیری بین مخاطبین سینما وجود داشته که اون ها رو دو دسته کرده سینمای بدنه یا mainstream در یک طرف و سینمای هنری یا فستیوالی , مخاطب خاص ... یه طرف دیگه . 

اصولا کارگردان ها هم دو دسته میشن : اون هایی که سینما رو با بیان سینمایی نشون میدن و اون هایی که سینما رو با بیانی غیر سینمایی نشون میدن یعنی فیلم های گروه اول ارجاع به سینمای قبل از خودشون داره و اساسا آدم های عشق فیلمی هستند ولی فیلم های گروه دوم ارجاع به سایر هنر ها داره . 

مخاطب سینمای نوع اول رو نگاه میکنه , درک میکنه و میفهمه ولی سینمای نوع دوم صرفا یک وسیله هست برای بیان اندیشه های بکر هنری-فلسفی یه کارگردان که درک کردن این ها بسیار برای مخاطب سخت میشه برای مثال کسی که از تاریخ نقاشی و معماری رنسانس در اروپا اطلاعی نداره فیلم های پیتر گرین اوی رو نمیفهمه , کسی که با فلسفه افلاطون یا حتی بودا آشنا نیست نمی تونه هیچ وقت برتولوچی رو درک کنه , کسی که چخوف نخونده باشه فیلم آخر بیلگه جیلان رو فکر میکنه افتضاحه , درک برگمان بدون دونستن تاریخ روشنفکری اروپا ممکن نیست(اینکه چرا برگمان کارگردانِ ضد روشنفکریه), بلاتار فلسفه خالص با ارجاع به تارکفسکی و تارکفسکی اشعار پدرش یه کمونیست توبه کرده و .... 

این بستگی به ذات شما داره اگه شما از موسیقی کلاسیک لذت میبرید, ادبیات و معماری و فلسفه دوست دارید میتونید فیلمی مثل مرگ در ونیز رو ببینید و جز گروه دوم باشید یا اگه از سرگرم شدن و تخمه شکستن ترغیب شدن به نداستن لذت میبرید میتونید بشینید سین سیتی 2 یا اینتراستالر نگاه کنید .

اینجاست که این کارگردان ها و سینما میتوند وسیله برای تکامل و زیبایی باشد

2.در مورد جشنواره فجر بگم من پارسال خاطره تلخی داشتم! 4-5 تا فیلم تو جشنواره دیدم یکی از یکی بدتر . نکته جالب اینجاست فیلم متفاوت سینمای ایران میشه خط ویژه! توصیه من به شما اینه که شمام بشینید فیلم های گروه دوم بالا رو ببینید و وقت خودتون رو پای فیلم های درپیت فجر هدر ندید . 

به عباس شکوری . خداحافظیِ شاید تلخ از کانون

نظراتِ اون پست رو خوندم و ملک هم من رو در جریان تماس تلفونیت قرار داد . دلیل من برای رای دادن به خانم لطفیان اینه که با توجه به دوباری که اومده اینجا و صحبت کرده از دو عضو دیگر که کاندید شدن فیلم بین تر هستند و اینکه من این عضو رو میشناسم و اگه دلیل و باگ اساسنامه ای داره بگید . 

دوم اینکه من یک سری دوست دارم تو کانون فیلم که برام ارزش دارند و یکیش هم حتی خودتی , ولی نمی دونم چرا تو فکر میکنی من کانون رو مسخره کردم یا به گند کشیدم . که ارتباطم با اونها حفظ خواهد شد .

دلیل خداحاظیم از کانون دو دلیلِ :

1.من امسال امتحان ارشد دارم و باید برای اون بخونم و خیلی داره بهم استرس میده

2.من علاقم نسبت به سینما خیلی کم تر از قبل شده و هر چند فعالیتی در کانون نداشتم ولی الان کلا علاقه ای هم دیگه به فیلم ندارم (حدود یک ساله که دیگه تقریبا فیلم هم ندیدم)

ولی باز تاکید میکنم من مشکلی با کانون و کانونیت ندارم 


سه خبر سینمایی

1- فیلم ملکه هفت جایزه اصلی جوایز خانه سینما رو گرفت در حالی که جدی ترین رقباش گذشته اصغر فرهادی و چ حاتمی کیا بودند . خوشحالم که به حقش رسید .

2- به رای انجمن منتقدان جهان بهترین فیلم 2014 : بچگی ساخته ریچارد لینکلتر با 513 رای و سپس خواب زمستانی بیلگه جیلان . البته واکنش منتقدانی که فیلم جدید پل توماس اندرسون رو دیدند خیلی مثبت بوده ولی این فیلم تا حالا جایی به صورت رسمی پخش یا اکران نشده . 

3- لارس فون تریه پیش تولید یه سریال انگلیسی زبان رو شروع کرده و گفته قصد داره از چهره های مطرح هالیوودی تو سریالش استفاده کنه 

از طریق این لینک ها میتوانید اطلاعات مهمی در مورد فون تریه و لینکلتر به دست آورید :


لینک 1


لینک 2


ویرایش شده توسط مسئول وبلاگ در تاریخ 93/6/23 ساعت 23:39

اخبار کاملا زرد : گران ترین های ایران را بشناسید

اگر از سریال ها بگزیریم که مثلا فریبرز عرب نیا برای بازی در مختار یک میلیارد و دویست سیصد میلیون گرفته و یا محمد رضا گلزار برای ساخت ایران 800 میلیون تومن , میرسیم به فیلم های سینمایی :

حمید فرخ نژاد گران ترین بازیگر سینمای ایرانست ! سال 88 برای بازی در روزهای زندگی 120 میلیون تومن گرفت ولی نرخ که بالاتر رفت سال 90 برای بازی در استرداد 480 میلیون تومن دستمزد گرفت !

قرارداد رضا گلزار برای بازی در یک فیلم یک میلیارد تومن بود که با پا در میانی سازمان سینمایی کنسل شد . 

حامد بهداد برای بازی در آرایش غلیظ 220 میلیون خواسته بود که البته 170 میلیون به او پرداخت شد . 

نرخ جدید دستمزد هدیه تهرانی برای بازی در هر فیلم 200 میلیون تومن . 

نیکی کریمی برای بازی در فیلم لاله 100 میلیون تومن .

پل چوبی که فیلم بسیار ظعیفی هم از کار در آمد برای بازی به مهناز افشار 90 میلیون , بهرام رادان 80 میلیون و مهران مدیری هم 80 میلیون دستمزد پرداخت کرده .

حالا این صدا و سیما هی بره گیر بده به فوتبالیست ها , فوتبالیستی که کلی تمرین میکنه و مصدوم میشه برای یک سال یک میلیارد تومن میگیره تازه اگه خیلی خوب باشه بعد رضا گلزار هم یک هفته میاد از جلوی دوربین رد میشه یک میلیارد تومن میگره . 

clip

برای کلیپ کانون روز یکشنبه هر کس که تمایل به شرکت توی کلیپ داره بیاد . ساعت 12 به بعد .

تا یکشنبه سنجاق خواهد بود (مسئول وبلاگ، 5/2، 22:45)


از طرف آقای گلخندان: فردا کنسل شد.

پروزه تغییراتی کرده که بعداً خودشون اعلام میکنن.

(مسئول وبلاگ، 5/4، 20:35)

یک واقعیت که شاید هیچ کس قدرت تصورش را نداشته باشد

بعد از دیدن گزارش امشب برنامه ماه خدا کاملا شوکه شده بودم , زندگی یک بچه ده ساله بدون پدر و با مادری که شغلش صاف کردن میخ های یک قالی شوییست و زندگی ای فلاکت بار در یک آلونک درب و داغان و با درآمد کمتر از 30 هزار تومان در ماه ! مادر در حالی که سرش پایین بود و میخ ها را صاف میکرد فقط یک دیالوگ گفت : کاش میمردم تا این اوضاع را نداشتم .

این برنامه هر شب ساعت 10 از شبکه تهران پخش میشود .

این آدمِ یا میمون


سزار اسلحه به دست گرفت این تیتری بود که هفته قبل یکی از روزنامه ها در مورد فیلم طلوع سیاره میمونها نوشته بود . طلوع سیاره میمونها دنباله فیلم  خیزش سیاره میمونها ست . فیلم خیزش سیاره میمونها سال 2011 به کارگردانی روپرت ویات ساخته شد ولی قسمت جدید این فیلم را مت ریوز کارگردانی کرده . نکته جالب اینجاست هر دو کارگردان سابقه زیاد و آن چنانی در سینما ندارند و مت ریوز فقط بازسازی فیلم let the right one in را با نام let me in در انگلستان انجام داده که آن هم زیاد مقبول واقع نشد . هر دو کارگردان و اکثرِ تیم سازنده انگلیسی هستند . با این حال که این دو کارگردان سابقه درخشانی در سینما ندارند ولی بودجه ای که فاکس قرن بیستم در اختیار آنها برای کارگردانی این فیلم قرار داده خیره کننده ست (94 میلیون دلار برای قسمت اول و 170 میلیون دلار برای قسمت دوم ) . قسمت دوم دو هفته است که در سینما های جهان در حال اکران است , من فقط قسمت اول این فیلم را دیدم و به نظرم قسمت اول یک داستان کلیشه ای داشت یعنی جمیز فرانکو (اسم شخصیت اش در فیلم یادم نیست ) در آزمایشگاه میمونهایی (البته ape به معنای میمون نیست , ترجمه دقیق اش میشود نخستی و میمونها و انسانها جزیی از نخستی ها هستند! .) را تحت آزمایش های ژنتیک قرار میدهد و سپس شروع به آموزش آنها میکند . حالا در قسمت دوم سزار همان میمونی ست که از آزمایشگاه بیرون آمده و با بقیه هم نوعان خود زندگی در صلح پیش گرفته تا اینکه انسانها نظم زندگی اجتماعی آنها را به هم به هم میزنن و حالا باید جنگی در گیرد که کدام جنسِ غالب در سیاره باشد ؟

اما داستان قسمت دوم به شدت تفکر بر انگیز است ( این نظریه در علم وجود دارد که چند هزار سال پیش ما انسانهای امروزی به سبب خردِ بیشتری که نسبت به ape ها داشتیم صلاح ساختیم و نسل آنها را منقرض کردیم تا خود جنسِ غالب سیاره شویم . ) حالا موضوع فیلم به همین سمت است که به نحوی تاریخ تمدن و تکامل را به نقطه ای اولیه باز گرداند که همان طوری که در اثر یک جهش ژنتیک ما انسانهای امروزی به وجود آمدیم حالا همین میمونها هم در اثر یک جهش ژنتیکی خردمند شوند و آن جنگ باز شکل گیرد .به نظرم ایده فیلم بسیار بکر است و باید آن را دید چون جزء معدود فیلم های علمی تخیلی ست که از آن خوشم می آید .

سال 2001 هم تیم برتون فیلم بسیار ظعیفی به نام سیاره میمونها ساخت که البته داستان آن زمین تا آسمان با این فیلم فرق میکرد و اصلا جای صحبت یا نقد ندارد . در آن فیلم به کمک گریم تیم راث نقش رهبر میمونها را بازی کرد ولی فقط گریمش بود و هر کس میدید میگفت این یک انسان است ولی در این فیلم اندی سرکیس نقش سزار رهبر میمونها را طوری بازی کرده که گاهی اوقات تفکیک آن با یک میمون سخت است , تمامی شکل ها و رفتار های یک میمون را دارد .

کار جلوه های ویژه این فیلم بر عهده گروهی بوده که جلوه های ویژه ارباب حلقه ها و هابیت را انجام داده اند .

کلیپ کانون

پس دوستان برای شنبه و یکشنبه هفته آینده آماده باشند که فیلمبرداری و عکس برداری کلیپ رو داریم 

علاوه بر خانم نجاتی و صالح آبادی , خانم طلاکوب هم قول همکاری دادند . 

بیشتر از سه روز از اعلام وبلاگی کلیپ گذشت

در مورد پستی که سه شنبه گذاشتم و اعلام ساخت کلیپ کردم , بیشتر از سه روز گذشت و کسی مخالفت نکرد . پس این به این معنی ست که من روز شنبه و یکشنبه هفته آینده برای ساخت کلیپ آماده ام .

افرادی هم ه با من همکاری میکنن همون قبلی ها هستند و تغییری نداشتند .

یک موضوع دیگه اینکه با من تماس گرفتن در مورد افطاری کانون اول گفتم میام ولی به دلیل بروز مشکلی نمی تونم بیام :-( . ببخشید .

درخواستی در مورد کلیپ و نشریه

اصلاح توسط مسئول موقت وبلاگ ساعت 13:17 ،24 تیر

من از مدت ساخت کلیپ اطلاعی اصلا نداشتم که چه قدر قراره بشه . این کلیپ قرار بود در مورد فعالیت هایی باشه که توی کانون انجام شده و از مدیر پروژه ها مصاحبه بگیریم . به نظر من این کلیپ فرایند ساخت سخت و پیچیده ای نداره .

از اونجایی که دیروز در مورد ساختش با عباس,عطار,جهانی پور,ایزدی ... صحبت کردم به این نتیجه رسیدیم که من تو کلیپ از صدا بردار استفاده نکنم و هزینه ها کمتر بشه و فقط پروژکتور و سه پایه کرایه کنم . باز در جلو تر با مخالفت ایزدی و جهانی پور قرار شد من برای همین کرایه سه پایه و پروژکتور پولی از امور فرهنگی  دریافت نکنم و کار این طور باشه که من کلیپ رو بسازم و اگر نتیجه داد بعد  مسائل مالیش رو حل کنم. .   عطار و شکوری بهم پیشنهاد دادن برای فیلمبرداری این کلیپ از دو تا دوربین استفاده کنم . 

 

ادامه مطلب ...

گزارش فعالیت ساخت کلیپ

روز یکشنبه , فعالین حاظر برای ساخت کلیپ . اگرم کسی جا افتاده اسمش رو بگه .

محمد گلخندان

نفیسه صالح آبادی 

فرانک نجاتی

صبا حق طلب 


فواد مثبت و چند جلسه دیگر

من این پست رو فقط از طرف خودم نمی زارم 

دو موضوعی ای که خیلی هم بی ربط به هم نیستند 

  ادامه مطلب ...

گزارش فعالیت / برای یکشنبه آماده باشید

من صحبت هام رو با خانم صالح آبادی و نجاتی انجام دادم 

فیلمبرداری اگر مشکل فنی پیش نیاد روز یکشنبه انجام میشه 

مصاحبه فقط با افرادی هست که شکوری اسمشون رو بهم داده (مدیر پروژه ها)

ولی همه میتونن حظور داشته باشن :-)

لطفا توجه کنید / کلیپ کانون

با افرادی که هماهنگ کردم و فعلا بهم قول همکاری دادن :

آقای پشت مشهدی  مشاور 

خانم صالح آبادی  عکاس / فیلمبردار 

آقایان قربانی / سعید ایزدی  تدوین

آقای قدکساز  طراح گرافیک

خانم نجاتی  مدیر تولید

من شنبه ظهر کانونم و یکشنبه هم میتونم آقای شکوری اگر بتونه بیاد خیلی خوب میشه ولی فعلا بیشتر کارم صحبت های اولیه با خانم صالح آبادیه . ولی پروژه به خاطر اینکه خانم نجاتی نمیتونن این هفته باشن از 21 ام کلید میخوره . 


کلیپی برای کانون / علاف ترین , خسیس ترین و البته یکی از پرت و پلا ترین افراد کانون گزارش میدهد

لطفا سنجاق بشه برای 2-3 روز

همون طوری که قول دادم یه کلیپ برای کانون بسازم , میسازم 

من شنبه 14 ام همین ماه تهرانم و دو واحد ترم تابستونی دارم . 

-برای ساخت این کلیپ احتیاج به حظور بچه ها (مخصوصا افرادی که مدیر اجرایی پروژه ها بودن ) هست که باهاشون میشه هماهنگ کرد . 

-یه نفر عکاس میخام که یه دوربین خوب و قابل قبول داشته باشه

-هندی کم هم اگر بشه تهیه کرد خیلی خوبه 

-یه نفر تدوین گر 

این کلیپ یه مستند در مورد فعالیت های کانون و کارهایی که تو کانون انجام شده هست که شامل مصاحبه با افراد و نرِیشن میشه . 

لطفا افرادی که مایل به همکاری هستن اعلام آمادگی کنن .