کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

نمایشگاه کتاب.قسمت اول!

خب امیدوارم در بحبوحه‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر نمایشگاه کتاب رو فراموش نکرده باشید!

من سایت نشر نی و افراز رو قبلا معرفی کردم و گفتم که لیستی از کتاب‌هایی که من اسمشون رو بیش‌تر شنیدم و باهاشون آشنایی دارم رو اینجا قرار میدم

در راستای همین قضیه، من کمی توضیحات و چند تا درخواست مهم ازتون دارم.

خواهش می‌کنم به ادامه‌ی مطلب مراجعه کنید که حیاتیه!

ادامه مطلب ...

گزارش وضعیت گروهی شدن وبلاگ

آقای شکوری خواستند که لیستی از کسانی که براشون دعوتنامه فرستاده شده و پاسخ یا عدم پاسخشون رو توی یه پست بذارم

برای خانم‌ها و آقایون ذیل دعوتنامه فرستاده شده و اون‌ها پاسخ دادند و الان یوزر و پسورد شخصی دارند:







پ.ن: شماره 4 این لیست آقای محیط هستند 

برای افراد زیر دعوتنامه فرستاده شده ولی اون‌ها پاسخی ندادند :

آقای دلیاری(دعوت نامشون پنج شنبه باطل شد)
خانم وفایی(دعوت نامشون دیروز باطل شد)
آقای صفایی(دعوت نامشون امروز باطل شد)
خانم محمدنژاد(دعوت نامشون امروز باید باطل شده باشه ولی فکر کنم یه اقداماتی کردند چون اسمشون توی لیست اونایی که هنوز پاسخ ندادند نیست!جزو اونایی هم که ثبت نام قطعی کردند نیست)
برای آقای رضایی و خانم عسگری هم امروز دعوت نامه فرستاده شده

× میشه برای کسانی که دعوت نامشون باطل شده دوباره دعوت نامه فرستاد ولی این مشروط به اینه که اعلام کنند چه روزی میتونن برن این ثبت نام رو انجام بدن. وگرنه باز هم دعوتنامشون باطل میشه و از نو...
××دیگرانی که هنوز یوزر پسورد جدا ندارند توی همین پست ایمیل هاشون رو اعلام کنند
میتونید از پست راهنمای گروهی شدن وبلاگ هم کمک بگیرید.

We Need To Talk About KEVIN

به نظر من ما باید اینجا درباره‌ی کوین و این فیلم صحبت کنیم...

فیلم: We Need To Talk About KEVIN یا "ما باید درباره‌ی کوین صحبت کنیم" یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌هاییه که تا به حال دیدم. فیلم ساخته 2011 هست به کارگردانی Lynne Ramsay و در کمال تعجب من، این فیلم هم برگرفته از یک رمان پرفروش بوده به همین نام. نویسنده‌ی کتاب Lionel Shriver هست که داستان کتاب رو به شکل مجموعه نامه‌های مادر کوین به همسرش روایت کرده.


 

(من موقعی که فیلم رو میدیدم نمی‌دونستم از یک رمان اقتباس شده و وقتی چند لحظه پیش این قضیه رو فهمیدم، تازه متوجه شدم که من "ناخودآگاه" جذب فیلم‌های ساخته شده از روی کتاب میشم و این به نظرم معجزه‌ی کتاب و نویسندگیه. یک داستان قویه که میتونه این‌جوری به یه فیلم پر و بال بده.صد البته که انکار نمی‌کنم عوامل دیگه هم میتونه به همین اندازه موثر یا مخرب باشه)

اگه از من بپرسند میگم که این فیلم صد در صد از اون فیلم‌هاییه که نمیشه بدون یه تحلیل روان‌شناسانه به عمقش پی برد.

نماهای ابتدایی فیلم فوق‌العاده است و دقیقا همون مقدمه‌ی لازمیه که ما رو کم کم با محیط فیلم آشنا کنه.نمی‌دونم توی فیلمسازی بهش چی میگن اما توی ادبیات اسمش هست:"براعت استهلال" (یا معادل فارسی اش: "شگرف‌آغازی!") یعنی یه مقدمه چینی فوق‌العاده که مارو در همون ابتدا با فضای داستان آشنا می‌کنه.

زمان توی فیلم پس و پیش میشه اما زیاد طول نمیکشه که به کمک گریم‌های متفاوت بازیگر نقش مادر کوین Tilda Swinton توی هر کدوم از مقاطع داستان، دستمون میاد که فیلم در آن واحد داره چه تعداد بازه‌ی زمانی رو به ما نشون می‌ده.

 

طبق معمول،اصلا دلم نمی‌خواد با تعریف ماجرای فیلم هیجان فیلم دیدن رو از بین ببرم.اما توی چنین مطالبی نمیشه از گفتن یه گوشه‌هایی از داستان امتناع کرد. پس اگر دلتون نمی‌خواد فیلم براتون لو بره بی خیال خوندن ادامه‌ی این یادداشت بشید...


 

از دید من داستان فیلم در حقیقت داستان زندگی یک زنه به اسم Eva از زمان ازدواجش تا زمان حال(یعنی زمانی که می‌بینیم دنبال کار می‌گرده و در جای کوچیکی مشغول به کار تایپ میشه)

Evaصاحب یک پسر شده.اما از همون بدو تولد توی ارتباطش با این بچه دچار مشکله (صحنه‌های گریه‌های بی پایان کوین در نوزادی که کاملاً Eva رو عصبی کرده) مشکل ارتباط‌گیری بین این مادر و پسر توی دوران کودکی و نوجوانی کوین هم ادامه پیدا میکنه.اما در کودکی کوین بین اون و مادرش اتفاقی میفته که یه جورایی Eva رو به کوین مدیون میکنه و دقیقاً از این‌جاست که Eva توی یه رابطه‌ی حق‌السکوتی با کوین میفته که شاید بشه گفت تا آخرین صحنه‌ی فیلم هم همین رابطه است که طناب ارتباط بین کوین و مادرش رو صد در صد قطع نمی‌کنه...

در این رفت و آمدهای زمانی فیلمه که متوجه میشیم کوین به یه علتی زندانی شده و اون علت، چیزیه که تا اواخر فیلم بهمون دقیق نشون داده نمیشه و البته آخرین حلقه‌ای که توی این زنجیره‌ی حوادث منتهی به علت زندانی شدن کوین می‌بینیم از اون چه که تصور می‌کردیم خیلی شوک‌آورتره...

و ما رو با یه سوال خیلی بزرگ رو‌به‌رو می‌کنه: پس چرا هنوز Eva به دیدن کوین میره؟براش وکیل می‌گیره  و به نوعی ازش حمایت کرده؟

بعد از گذشت چندین روز از تماشای این فیلم، من هم‌چنان به این سوال و جواب‌های احتمالی‌اش فکر می‌کنم.

آیا این یه فداکاری مادرانه است؟

یا شاید هم با توجه به آخرین دیدار کوین و مادرش در زندان، باید بگم که Eva هم‌چنان می‌خواسته به عنوان یه مادر کاری رو که به هیچ وجه نتونست در رابطه با کوین حتی شروع کنه به اتمام برسونه: یعنی تربیت‌اش کنه.

یا اینکه این رابطه در ادامه‌ی همون رابطه‌ی حق‌السکوت‌ گرفتن کوین از مادرش بوده؟

شاید هم باید با توجه به سکوت Eva در برابر اون سیلی‌ای که توی خیابون خورد و ماجرای  خرید از فروشگاه،این طور گفت که Eva خودش رو مقصر تمام این ماجراها می‌دونسته و شاید حتی یه جورایی شریک جرم!

شاید هم باید از دید کوین نگاه کرد: برخلاف ظاهر ماجراها، اتفاقا تنها کسی که کوین توی خانواده دوست داشته مادرش بوده و Eva هم این موضوع رو به مرور و خصوصاً با "کشته نشدنش" درک کرده.

.

.

.

خیلی دوست دارم کسانی که فیلم رو دیدند نظرشون رو راجع به جواب احتمالی این سوال بدن.واقعاً چرا بعد از همه‌ی اون اتفاقات Eva هم‌چنان به دیدن کوین میره؟



تا یادم نرفته بگم یه چیزی توی این فیلم خیلی تو ذوقم زد و اون گریم پدر و مادر کوین در دوران جوونیشونه!کلا گریم کردن افراد مسن و جوون نشون دادنشون اصلا جواب نمیده و کاش یه فکر دیگه واسه این تیکه‌اش می‌کردند!

در کل فیلم از اون فیلم‌هایی بود که خیلی ذهنمو درگیر کرد.شاید چون یه جورایی به مقوله‌ی جرم که مرتبط با رشته‌ام هست و روان‌شناسی که مبحث مورد علاقه‌ام هست ربط پیدا می‌کرد. کوین به عنوان یه کودک، هیچ پیش‌زمینه‌ای برای این همه رفتار نامتعارف نداشته (یا حداقل ما چیزی در فیلم نمی‌بینیم،کما اینکه خواهر کوین در همین خانواده بزرگ میشه و کاملاً رفتار‌های متعادل داره.) اما همین رفتار ناسازگارانه‌‌ی کوین که در نوجوانیش ادامه پیدا می‌کنه اون رو به سمت ارتکاب جرم می‌کشونه.اون هم یه جرم غیر قابل چشم‌پوشی...

به نظر من که فیلم شدیداً تحلیل جرم‌شناسانه-روان‌شناسانه می‌طلبه...

نظر شما چیه؟


ویرایش:

از اون جا که هنوز هیچ واکنشی به این یادداشت صورت نگرفته، به نظرم رسید فیلم خیلی ناشناخته است واسه کانونیا!گفتم لیست جوایزی که فیلم برده یا کاندیدشون شده رو هم قرار بدم که یه معیاری باشه واسه اینکه بدونید این فیلم،فیلم کم اهمیتی نبوده.می‌تونید اینجا رو ببینید

راهنمای گروهی کردن وبلاگ!

آقای شکوری در راستای پست اتفاقی جدید در وبلاگ...قابل توجه همه ی پسورد داران از من خواستند که فعلاً مراحل گروهی شدن وبلاگ رو انجام بدم.برای این کار نیاز به مختصری توضیحاته که سعی میکنم خیلی شفاف در ادامه مطلب بنویسم...


ادامه مطلب ...