کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

پست خداحافظی مجتبی طغیانی

خداحافظ کانون گولاخ بهشتی.......


در ادامه مطلب


 

اول از همه قبل از شروع حرفام به فرانک نجاتی بابت دبارت  از صمیم قلب تبریک میگم.....

هیچوقت این حرف عباس شکوری یادم نمیره که میگفت کانون یک جامعه کوچیکه ،برای من توی یه مقطعی (مخصوصا اون اوایل حتی تبدیل به خانواده دومم شده بود) همیشه توی زندگیم به اینکه من جایی مثل کانونو پیدا کردم یه خوشحالی عجیبی داشتم. از همون روز اول و اون خاطره بیاد ماندنیه پریسا جهانیپور که خودش در جریانه و روزهای عالیه دیگه ،روزهایی که همه اعضا با هم برای یک هدف تلاش میکردیم نه اینکه برای اهدافی ضد خودمون توی خودمون تلاش کنیم..روزهایی که حرف هیچ باند و باند بازییو گروه فلانیو اینا نبود...هممون مصمم بودیم برای یک اکران موفق ، برای ساخت فیلم یکی از اعضا انگار که فیلم ، کارگردانش همه اعضا بودن، برای خیلی از کارهای دیگه کانون که دسته جمعی انجامش میدادیم برای اون جلسه هایی که از بس زیاد بودیم توی اتاق بغلی (که الان شنیدم دیگه اتاق بغلیم درکار نیست) انجامش میدادیم ....زمانی که من دیدمو میگم مثل الان رابطه اشخاض کانونی فقط به تو  کانون محدود نمیشد،بیرون از کانونم همه هوای همه داشتن....زمانی که یه دشمن خارجی قوانینمونو نقض میکرد میریختیم تو وایبر (تلگرام هنوز نیومده بود) 30 نفره فکر چاره بودیم.....

هیچ وقت و هیچ وقت بحث اعضای قدیمو جدید برای اینکه بخان همو به چالش بکشند نبودچون فقط خروجیه کار و کمیت و کیفیتش برای همه ملاک بود..حتی اگه طرف یک ماه بود عضو کانون شده بود اما باید منطقی باشیم و قبول کنیم که فعالیت های کانون و حضور پر شور اعضا خیلی پرمعلوم کمتر شد که متاسفانه در دوران دبارت بنده بود..اگر عامل همه این ها را شخص دبیر میدونید بستگی به نحوه قضاوت خودتون داره....من علی رغم انتقادات زیادی که از من در این یکی دو ماه اخیر شد هیچ کامنت یا پستی در وبلاگ نزاشتم چون منتظر اتمام دبیری به صورت رسمی و این پست بودم.....

من بصورت رسمی از اردیبهشت 94 دبیری خودم رو شروع کردم و در آذر ماه 95 بصورت رسمی دبیری خودم رو تموم کردم، یعنی بصورت رسمی 18 ماه دبیر بودم...من علی رغم نبود گزینه مناسب با اینکه خودم اصلح نبودم و همچنین کنکور ارشد را در همون سال داشتم ناچارا این سمت را قبول کردم اینم بگم که خانم حیدری هم با من بعنوان گزینه مطرح شدند که بنا به دلایلی قبول نکردند همچنین بنده رو به عنوان گزینه مناسب قبول نداشتند که این نظر شخصیشون بود  و این یعنی که هیچ گزینه ای دیگه ای در کار نبود (دقت کنید دوره ای که من میگم همه اعضای با سابقه مثل شکوری امیر حیدری عطارپور  و اکیپ بچه های ورودیه نود  همه و همه با هم بسیج بودند و دوران خوبه کانون بود) من با اینکه  به طور ناخاسته دبیر شدم  ولی باز دلیل این نشد که بخام کم مایه بزارم و توجهی به کانون نکنم با توجیه ناخواسته انتخاب شدن...این از شروع و انتخاب من بعنوان دبیر...

من دبیر شدم همه اعضا پشت سر من بودن (مثل اولین پست من بعنوان دبیر و اون عکس دسته جمعی که گزاشتم) ..تابستون اول را بعنوان یه دبیر (از نظر خودم) با برگزاری از یک کارگاه فیلم سازی، فیلم خودم ساخت کلیپ مشاوره شکوری و چنتا چیز دیگه پشت سر گذاشتیم و هنوز هم همه پشت سر من بودند...

اما و اما رسیدیم به قضیه معارفه 94 و شروع دردسرها ، من قضیه را بازش نمیکنم و نمیگم حق با کی بود یا با کی نبود چون دوست ندارم زیر این پست جنجال درست شه....من بعد از این اکران که در مهرماه بود تا عید نوروز که 6 ماه طول کشید 6 نفر عضو فعال داشتم کانون  توی 6 ماه فقط پذیرای 6 نفر بود.. حالا میگید عضوگیری نکردید، ما توی معارفه کم نزاشتیم چون تا زمون بعد ازمعارفه هنوز اون اتفاقا نیوفتاده بود پس عیب از عضو گیری هم تا حد زیادی نمیتونه باشه.....سال قبلی که 30نفر عضو فعال داشتیم که اکثرشونم بچه های نود بودن که فارق شده بودن و رفته بودن الان و در زمان دبیری من 6نفر عضو فعال مونده بودن بقیه (غیر از فارق های نود) حالا نمیخام بگم بخاطر خصومت های بعد معارفه، به قول خودشون بخاطر درس و مشقشون نمیرسیدند به کانون بیاند...من بخاطر کنکورم همونجور که قبل از انتخاب دبیری به همه یاداوری کرده بودم نمیتونستم مرتب به کانون سر بزنم....

کانون 6عضو داشت (نجاتی زرگر عبقر امیر سرداری). من 6 ماه دبیر واقعی بودم....دبیریه من باید همین اردیبهشت 95 بصورت رسمی تموم میشد چون همزمان درسمم تموم شد...

حاضرم 100بار این جمله در این پست بگم

آقایون و خانوما من 6ماه دبیر واقعی با 6 عضو  اکتیو بودم....

منصف باشید و به من بگید چرا باید انتظار دوران باشکوه کانون از دبیریه من باشه؟؟؟؟ اینم بگم من با همین 6  عضو هم کم مایه نزاشتم..پنج شیش تا اکران (که یکیش اکران کشوری و فجر بود) یکی دو تا کارگاهم برگزار کردیم...

عید شد و دوماهه دیگه کنکور داشتم..کم کمک همونجور که از اول گفته بودم حضورمو باید کمرنگ میکردم و همچنین درسم هم تموم شده بود....

الان رسیدم به اردیبهشت 95 و انتخاب دبیر.....الان کانون 6 عضو اکتیو داره که کمرنگ شدن اومدن من به کانون بعد از عید الان شده 5 عضو اکتیو.....چگونه با پنجتا عضو اکتیو دبیر انتخاب میکردم در اون زمان؟؟؟؟اون موقعی که یعنی 30عضو اکتیو داشتیم و کانون پر فروغ بود گزینه مناسب نداشتیم چه برسه به الان...  وقتی درسم تموم شد و ارشدم قبول نشدم (به هیچ وجه نمیگم بخاطر کانون بوده) من رفتم سر کار چون زندگی خرج داره.....برادرا و خاهرای من...من رفتم سر کار و ماه ها گذشت و اسم من هنوز به صورت رسمی بعنوان دبیر بود...چند باری خاستم استعفا بدم ولی بی رودروایسی وقتی هنوز تو کانون گزینه ای مطرح نشده بود من استعفا میدادم یا دبارت بصورت رسمی میکردم هیچ فرقی نداشت وقتی عملا هیچ کسی امادگی برای دبیری نکرده بود....

مخاطب اصلی من اون دوستای تازه وارد که اکثرشونم حقوقی بودند هستن چون دیدم بعضیاشون به دبیر غایب نقد داشتند ....

من برای بار صدم میگم من 6 ماه دبیر بودم با 6عضو اکتیو اگر هر نقدی به عملکرد مجتبی طغیانی بعنوان دبیر دارین منتصب به همین 6ماهه که تا اونجایی که من یادم میاد شما یا نبودید یا تازه شروع کرده بودید هفته ای یه بار موقع ناهار بیاین کانون مثله  همونایی  که  به خاطر  درس و مشق نمیرسیدند بیان کانون (یوهو بعد از معارفه) ...

کسایی که منو میشناسن میدونن من الان اینجا توی این پست نهایت ادبو عرف رو کردم و تا اونجایی که شد به هیچکس بی احترامی   یا برچسب عمل خطا به هیچکس نزدم...پس یه لطفی کنین و زیر این پست جنجال نکنید و بزارید من با خاطره خوشی اخرین پستمو بزارم....

اگه کسی با حرفای من مشکل داره خاهشا زیر این پست کامنت نکنه من در پی وی  تلگرام در خدمتش هستم...


مخلصی شوما طغیون

نظرات 13 + ارسال نظر
خانی پنج‌شنبه 4 آذر 1395 ساعت 13:33

قطعا شما تحت فشار زیادی بودید
قطعا مشکلاتی بوده و قابل درک هست
ان شاء الله که در تمام مراحل زندگی موفق باشید و بابت زحمت های کانونی هم خسته نباشید و دستتون درد نکنه

امیر حیدری پنج‌شنبه 4 آذر 1395 ساعت 18:04

ممنون مجتبی جان بابت کارهایی که کردی و سعه صدری که داشتی. انشالله که کنکور کارشناسی ارشد رو هم بیخیال نشی و سال آینده دوباره در کسوت دانشجویی ببینیمت.

عبقریان پنج‌شنبه 4 آذر 1395 ساعت 22:10

کلی نقد میخواستم باهم بکنیم
چی شد
کجا رفت

سید بهداد جمعه 5 آذر 1395 ساعت 12:51

حاجی ولش کن اینا رو. :)) ما دلمون تنگه برا رنگ زدناد.

نری پشت سرتم نگاه نکنیا.

شهسواریان شنبه 6 آذر 1395 ساعت 21:45

به نظر من بهتر بود می گفتید اگه نقدی دارید همینجا بگید ...
گفتگوی تمدن ها خوب است :)

کاظم فاضلی شنبه 6 آذر 1395 ساعت 23:59

مجتبی ببخشید که بر خلاف خواهشت کامنت میذارم.
اما در مورد چیزهایی که بهشون اشاره کردی لازم دونستم مطالب زیر رو بگم.
بخش های مهمی از واقعیت که لازمه اگر کسی این پست رو میخونه اینها رو بدونه!
در هر قسمت ابتدا جمله ای از پست خودت رو میارم و در موردش می نویسم.

1- "من دبیر شدم همه اعضا پشت سر من بودن"

دقیقا درسته. قطعا همه به یاد داریم که همگی پشتت بودن و انتظارشون در حد توان بود ازت. همونطور که خود من در همون اوایل دبیریت کارگاه های فیلم سازی رو برگزار کردم. برای مثال اگر من با شرایط مشکل اساسی داشتم طبیعتا نباید اون کارگاه هارو برگزار می کردم.


2- " باید منطقی باشیم و قبول کنیم که فعالیت های کانون و حضور پر شور اعضا خیلی پرمعلوم کمتر شد که متاسفانه در دوران دبارت بنده بود"

اگرچه مقصر فقط تو نیستی اما اینکه گفتی "فعالیت های کانون و حضور پر شور اعضا خیلی پرمعلوم کمتر شد" دلیل داره و تو بدون ذکر دلیلش داری از خود این مساله به عنوان توجیه اتفاقات استفاده می کنی!
نمی تونی عدم حضور پرشور اعضا رو عنوان دلیل افت کانون بیاری.
بلکه اشتباهات تو در دبیری یکی از علل عدم حضور پرشور اعضا شد.
اتفاقا در ابتدای دوران دبیری تو حضور اعضا به شدت زیاد و پرشور بود(همونطور که خودت هم اشاره کردی). اما متاسفانه حتی ریزش اعضا رو ریشه یابی نکردی.


3- "کانون 6عضو داشت (نجاتی زرگر عبقر امیر سرداری)"

همونطور که در 2 هم ذکر کردم، شما وقتی دبیر شدی کانون خیلی عضو داشت. به هیچ وجه کمبود عضو نداشتیم. میتونم حداقل 10 نفر رو برات اسم ببرم که بر سر بحران بوجود اومده از کانون رفتن. چرا که بی اخلاقی های عجیبی دیدن. به شدت با گوش های بسته و عناد با دموکراسی رو میتونستیم ببینیم.
(موارد نقض اساسنامه به طور ریشه رو میتونم برات لیست کنم؛ نقض هایی نه در حد قصور در رای گیری و عدم انتخاب به موقع معاون سمت. بلکه موارد دیکتاتوری و خودرایی مطلق چندی از اعضا. ) گرچه قصور در رای گیری و عدم انتخاب به موقع معاون هم اهمیت دارد اما مسائل ریشه ای مثل خودرایی اهمیت بیشتری دارند.

اتفاقا این که تعداد اعضای کانون کم شده بود کار رو برای کسانی که می خواستند اوضاع رو سامان بدن هم سخت کرده بود. عده ی محدودی که عامل مشکلات بودند در کانون مانده بودند و بقیه به دلایلی که عرض کردم از کانون رفتند.
( برای اینکه به قول خودت جنجال نشه بیشتر در مورد 6 عضوی که نام بردی چیزی نمی نویسم )

ادامه در کامنت بعد...

کاظم فاضلی یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 00:00

4- " هیچ وقت و هیچ وقت بحث اعضای قدیمو جدید برای اینکه بخوان همو به چالش بکشند نبودچون فقط خروجیه کار و کمیت و کیفیتش برای همه ملاک بود "
البته که به چالش کشوندن لزوما عمل منفی نیست و میتونه باعث پیشرفت باشه اما اتفاقی از سال گذشته شروع شد خلاف دموکراسی و اساسنامه کانون بود، که بعدتر با رفتارهای خارج از اخلاق و ادب ادامه پیدا کرد. گرچه داری از این مسائل ابراز ناراحتی می کنی(طبق همین پستی که گذاشتی) اما خودت به عنوان دبیر نه تنها برای حلش کاری انجام ندادی بلکه مشکلات انکار میشد و به راحتی از کنارش گذشته میشد.


5- "اما و اما رسیدیم به قضیه معارفه 94 و شروع دردسرها ، من قضیه را بازش نمیکنم و نمیگم حق با کی بود."

مجتبی عزیز، اتفاقا در این مورد به تو انتقاد هست. همین که هیچ وقت به عنوان دبیر این مساله رو باز نکردی. البته تو قرار نیست بگی حق با کی بود اما همونطور که در 1 و 2 گفتم اقدامی در جهت حل موضوع نکردی. همون دوران هم بارها گفته شد که به جای انکار مشکل به فکر حلش باشید ( رجوع شود به کامنت های اون دوران )
در اون دوران وظیفه داشتی به مساله ورود کنی. اما به دلیل اعتماد بی جا به یکی دو عضو محدود! گویا اخبار کانون رو فقط از کسانی می گرفتی که اتفاقا به اعتقاد خیلی ها ( نمیگم همه اما اکثریت ) خودشون عامل بوجود آمدن مشکل بودند! پس تو هم احتمالا یا مانند اونها وجود بحران رو انکار می کردی. و یا اگر هم از وجود بحران خبر داشتی به دلیل رفاقت و هم نشینی که با اونها داشتی ( هانی بختیاری و امیر حیدری ) هیچ موضعی در مقابلشون نگرفتی.
(صرفا برای اینکه به یاد بیاری، برای مثال رجوعت میدم به حرف های ضد و نقیضی که در مورد امیر حیدری به مسئول اساسنامه زدی )

گرچه قابل درکه که شرایط خیلی سختی بود اما به هر حال یا به دلیل اعتماد بیش از حد به این دوستان از اشتباهاتشون با خبرت نمی کردند. یا خبر داشتی و واکنشی نشون ندادی.
اینکه ورود نکردی تا جنجال درست نشه منطقی نیست. چون جنجال مدتهاست که درست شده و من بعد از مدتها دارم می بینم که اون جنجال هنوز ادامه داره متاسفانه.

ادامه در کامنت بعد ...

کاظم فاضلی یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 00:01

6- "من برای بار صدم میگم من 6 ماه دبیر بودم"

من هم حاضرم "صد" بار تکرار کنم هیچ انتقادی به طغیانی بر این اساس که چرا کنکور خوندی و فقط 6 ماه کامل حضور داشتی قابل قبول نیست. چون ما میدونستیم تو کنکور خواهی داشت. ( در این مورد انتهای کامنتم توضیح میدم )
من هم حاضرم "صد" بار تکرار کنم که انتقادی که به تو هست ربطی به 6 ماه و 18 ماه ندارد. اصلن ربطی به فعالیت اعضا ندارد.
چرا که دلیل عدم فعالیت دبیر نیست. بلکه جو قالب بر کانونه. تو حداقل کاری که باید می کردی و نکردی ورود به بحران بودجود آمده بود. همین.
البته این خیلی خوشحال کنندس که حداقل به وجود "بحران" و جنجال بعد از قضایای معارفه و اون اکران اعتقاد داری و بیانش می کنی.
بحرانی که برخی افراد حاضر در کانون ( امیر حیدری و عطارپور ) به غلط انکارش می کردند و امثال زرگر و نجاتی و... سکوت می کردند. اما بعد همه دیدیم که بر خلاف ادعای این دوستان بحران وجود داشت(دیگه بر هر کسی عیانه) عده ای رو از کانون رونده بودند و متاسفانه ندای "شهر در امن و امان است" سر می دادند.
اگر انتقادی بهت هست همینه. پس مساله 6 ماه و یک سال و 18 ماه نیست.


7- " منصف باشید و به من بگید چرا باید انتظار دوران باشکوه کانون از دبیریه من باشه؟؟؟؟ اینم بگم من با همین 6 عضو هم کم مایه نزاشتم..پنج شیش تا اکران (که یکیش اکران کشوری و فجر بود) یکی دو تا کارگاهم برگزار کردیم. "

( البته این فعالیت های صورت گرفته رو هم فقط اون 6 نفری که اسم بردی انجام ندادند، ولی اهمیتی نداره و وارد نمیشم )
اصلن این چیزها ارتباط زیادی به دبیر نداره. دبیر که قرار نیست یک تنه فعالیت کنه. دبیر که نمیتونه همه رو اجبار به فعالیت کنه. نه فعالیت اعضا به دبیر ربط مستقیم داره نه عدم فعالیت اونها. بلکه یک ارتباط غیر مستقیم بسیار ساده وجود داره، و اون اینه که اگر جو حاکم بر کانون کنترل بشه اوضاع خود به خود سامان می گیره.

تو اگر در مورد مسائل پیش اومده موضعی می گرفتی کافی بود. اما طوری برخورد می کردی که گویا یا خبر نداشتی یا دوست نداشتی وارد بشی. ( در هر دو صورت خطا کردی )
قصد ندارم همه تقصیرهارو گردن تو بندازم، مقصر رو یک گروه چند نفره میدونم که اتفاقا همگی از رفقای نزدیک خودت هستند. ( شاید اگر رودرباسی رو با خودت بذاری کنار این مساله رو حداقل تا حدی تایید کنی )
اما از اونجایی که داری خودت رو بی تقصیر میدونی لازمه اینها گفته بشه.

• فضای خودمختاری، بی احترامی و حتی درگیری های لفظی رو بوجود آوردند و خبری از مجتبی طغیانی به عنوان دبیر نبود.
حرف ها ضد و نقیض بودند. ماست مالی و لاپوشونی کردن جای رفتار منطقی رو گرفته بود تو هیچ واکنشی نشون نمیدادی. ( کاری ندارم که حرف های منو قبول داری یا نه. اما اگر هم قبول نداشتی باید مساله رو پیگیری می کردی )

• مسئول اساسنامه ( خانم ترابی ) هم که تذکر اساسنامه ای میداد به جای برخورد منطقی حتی تهدید هم شد!! ( بدون هیچ ارزش گزاری درست یا غلط بودن تذکرات اساسنامه ای ایشون، فکر نمی کنم هیچ کسی اون طرز برخورد با ایشون رو صحیح بدونه )

• بعد هم که خانم ترابی رفتند، مسعود زرگر مسئول اساسنامه شد. باز هم اساسنامه رعایت نمی شد و این بار حتی مسئول اساسنامه( مسعود زرگر ) هم به دلیل رفاقت و ترس از واکنش های تند دوستانش تذکری نمی داد یا فرمالیته از کنار همه چیز می گذشت.
مسئول اساسنامه رو به جایی رسوندند که تذکر اساسنامه ای رو بی فایده میدونست ( حرف های من کاملا مستنده ).

ادامه در کامنت بعد...

کاظم فاضلی یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 00:02

8- " اگر عامل همه این ها را شخص دبیر میدونید بستگی به نحوه قضاوت خودتون داره "

همونطور که در قسمت 7 هم گفتم. عامل این مشکلات فقط شخص دبیر نبوده.
در قسمت های قبل اشاره کردم.
به شخصه هیچ وقت همچین اعتقادی نداشتم و بعید میدونم چنین ادعایی از طرف کسی بوده باشه. اما انتقادهایی که متوجه تو بود و هست این چیزایی نیست که گفتی.


9- "کسایی که منو میشناسن میدونن من الان اینجا توی این پست نهایت ادبو عرف رو کردم و تا اونجایی که شد به هیچکس بی احترامی یا برچسب عمل خطا به هیچکس نزدم...پس یه لطفی کنین و زیر این پست جنجال نکنید و بزارید من با خاطره خوشی اخرین پستمو بزارم."

مجتبی عزیز.
من هیچ وقت به دنبال جنجال نبودم، در این کامنت هم همینطور.( فکر می کنم خوشبختانه تمام اعضای کانون از که از سال 90 تا به حال منو میشناسن این رو تایید کنن )
میتونیم در مورد مسائلی که گفتم حضوری هم صحبت کنیم.
اما این حرف ها مربوط به همین پست بود و باید همینجا نوشته می شد.


- تو انتقادهای مربوط به خودت رو معطوف به کاهش شدید فعالیت های کانون دونستی. اما اینطور نیست.
در عمر 10 ساله کانون هم مانند امسال بودند سالهایی که تعداد فعالیت ها کم بوده و کانون دچار مشکل شده.
در یک سال گذشته بارها به دوستان کانونی گفتم که از نظر من اگر کانون هیچ فعالیتی هم نداشته باشه مهم نیست، فقط کافیه فضای مثبت و جو صمیمی و در عین حال "سالم"ی داشته باشه. وقتی این فضا بوجود اومد خود به خود فعالیت هم به دنبالش میاد.(همونطور که سالهای قبل شاهدش بودیم )

از این جهت شخصا ازت دفاع می کنم که همه از تو حمایت کردیم تا دبیر بشی. همه میدونستیم که کنکور داری، میدونستیم که وقت چندانی نمی تونی بذاری. همونطور که خودت گفتی گزینه مناسبی برای دبیری نداشتیم و ناچار بودیم یک دبیر انتخاب کنیم.
اما...

ادامه در کامنت بعد ...

کاظم فاضلی یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 00:04

اما حرف آخر و بسیار مهم:
صحبتم رو با یک جمله از همین پست خودت شروع می کنم.

مجتبی طغیانی:
چگونه با پنجتا عضو اکتیو دبیر انتخاب میکردم در اون زمان؟؟؟؟اون موقعی که یعنی 30عضو اکتیو داشتیم و کانون پر فروغ بود گزینه مناسب نداشتیم چه برسه به الان ... …برادرا و خاهرای من...من رفتم سر کار و ماه ها گذشت و اسم من هنوز به صورت رسمی بعنوان دبیر بود...چند باری خاستم استعفا بدم ولی بی رودروایسی وقتی هنوز تو کانون گزینه ای مطرح نشده بود من استعفا میدادم یا دبارت بصورت رسمی میکردم هیچ فرقی نداشت وقتی عملا هیچ کسی امادگی برای دبیری نکرده بود.


متاسفانه این جملات گناه تورو صد چندان می کنه. تو بر اساس نظر خودت تشخیص دادی که گزینه مناسبی برای دبیری در کانون نیست. این تشخیص بر عهده دبیر نیست برادر من! این به تشخیص نهاد تصمیم گیری و به دنبال اون مجمع عمومیه.
تو انتخابات برگزار نکردی چون به تشخیص خودت کسی رو مناسب برای دبیری نمی دونستی؟ مگه قراره هر دبیری دبیر بعدی خودش رو انتخاب کنه؟ : )))
( باز هم میگم به هیچ وجه قصد تخریب ندارم. این ها هم گذشته و تموم شده. اما باید گفته بشه )
تو نا خواسته یا خواسته دچار دیکتاتوری شدی. ( به اعتقاد من ناخواسته )

چنین خلاف اساسنامه ای صورت گرفته. دیکتاتوری مطلق اتفاق افتاده و تو این رو داری در وبلاگ اعلام می کنی. اونوقت دوستان هیچ واکنشی نشون نمیدن. ( بعد ادای اجرای اساسنامه رو در میارن و حرف های قشنگ در مورد اساسنامه میزنن تا مبادا دوباره و دوباره به انجام اعمال خلاف اساسنامه متهم شوند )

برادر من تو از ابتدا که دبیر شدی، قرار بر این شد که هر زمانی قادر به ادامه راه نبودی استعفا بدی و گزینه بعدی انتخاب بشه. ( حتی گزینه بعدی هم به طور ضمنی انتخاب شده بود. همونطو که خودت اشاره کردی خانم حیدری )
اما متاسفانه تو به جای استعفا دبیری رو باز هم بر اساس تشخیص خودت(که دبیر حق چنین کاری رو نداره ) در عمل به امیر حیدری سپردی. نه تنها حق چنین کاری رو نداشتی بلکه دبیری رو در عمل به کسی سپردی که به اعتقاد خیلی از اعضا ( نمیگم همه ) یکی از عوامل اصلی بحران بوجود آمده بود. ( گرچه به هر کس می سپردی کارت اشتباه بود، چه در عمل چه در لفظ )

شاید اگر خودت هم رودرباسی رو بذاری کنار بدونی اینکه کانون از قانون مداری و ادب و احترام خارج شد توسط چه کسانی کلید زده شد.(مصادیقش زیاده و بحث فراوان)

این بزرگ ترین اشتباه توست که به طور ریشه ای خلاف اساسنامه انجام دادی!
برادر. مطمئن باش هیچ کس نخواهد گفت که چرا در دوران طغیانی فعالیت ها کم شد. بلکه می گویند چرا در دوران طغیانی جلوی ضمینه های کاهش فعالیت و ریزش اعضا گرفته نشد.
( گذشته ها گذشته و من نمی نویسم تا کام تورو تلخ کنم. )

به هر صورت قطعا کانون تاثیر خودش رو در کنکور تو گذاشته. امیدوارم همونطور که خودت دوست داری سال آینده به عنوان دانشجوی سینما ببینیمت.

ادامه در کامنت بعد...

کاظم فاضلی یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 00:06

پ.ن: ( برای کسانی که کامنت رو مطالعه کردند )

در چند ماه اخیر، برخی به شکل زشت و زننده ای به شدت بر تجربه و قدمت و حضور چند ساله در کانون تاکید می کنند. همواره استفاده از تجربه اعضا رو مفید دونستم. اما اینکه به این شکل به بهانه قدمت در برابر ورودی های جدید ایستادگی بشه هیچ گاه قابل قبول نبوده و نیست.
اما به هر صورت اگر این چیزها ملاک قرار بگیرند ( به غلط )؛ اونوقت باید با تواضع کامل در برابر همه دوستان کانونی حاضر عرض کنم بعد از مصطفی عطار پور قدیمی ترین عضو حاضر کانون هستم( از سال 90 تا به حال ). آیا این دوستانی که به قدمت و تجربشان افتخار می کنند و دهان ورودی های جدید را با این بهانه ها می بندند، حرف های من را می پذیرند؟ اگر ملاک این چیزها باشه پس لابد حرف من از همه درست تره!! ( که نیست )

پس به تجربه و قدمت نبالید. و توصیه به دوستان کانونی ورودی جدید اینکه فریب قدمت و حضور چندساله را نخورید. ملاک اساسنامه است. فقط منطق، اساسنامه، رفتار اخلاقی و بر اساس قانون را بپذیرید.
"خلاصه و چکیده قانون کانون این است. تو به عنوان عضو نهاد تصمیم گیری حق تصمیم گیری در مورد همه چیز را داری."

مخلص

نجاتی یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 00:29

به آقای فاضلی:
برای تمام صحبت هاتون پاسخ مناسب دارم اما صلاح نمیبینم بحث رو در وبلاگ ادامه بدم. انشالله تشریف بیارید کانون حضوری صحبت کنیم.
ضمنا دلمون هم براتون تنگ شده وقتی میاید طولانی تر بمونید پیشمون

کاظم فاضلی یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 00:40

به خانم نجاتی و همه کامنت های احتمالی دیگران:
خوشحال میشم صحبت هاتونو بشنوم. چه وبلاگ چه حضوری.
( اسمش رو پاسخ نمیذارم البته چون سوالی مطرح نکردم )

اما قصد پاسخ دادن در وبلاگ ندارم.
متاسفانه دیگه نه فرصتی برای حضور دارم و نه شرایط رو به صلاح میدونم.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد