ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
ژانر: اکشن،ماجراجویی،جنایی
مدت فیلم:123 دقیقه
PG-13رده سنی:
کارگردان : David Ayer
نویسنده : David Ayer
بازیگران : Will Smith, Jared Leto, Margot Robbie
خلاصه داستان : یک سازمان مخفی دولتی تصمیم می گیرد چند زندانی بسیار خطرناک را برای انجام ماموریتی فرا بخواند. این افراد در صورت انجام موفقیت آمیز ماموریت با پاداش خوبی مواجه خواهند شد اما …
منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۵ از ۱۰ (۲ از ۴)
ظاهراً اعتقاد به این که فیلمهای سینمایی باید مبتنی بر مفاهیمی مانند داستان و شخصیت باشند، و نه بر پایه این که چقدر موسیقی متن میتواند با صدای بلند آهنگهای راک کلاسیک را پخش کند و یا این که کارگردان از چند کات میتواند در یک صحنه اکشن بسیار طولانی استفاده کند، دیگر قدیمی شده است. ظاهراً علاقه به دیدن لحظات الهام و پیروزی در یک فیلم ابرقهرمانی، به جای یک حس بیرحمانه و نامطبوع تاریک، دیگر از سکه افتاده است. و ظاهراً وجود یک حس انسانیت، به جای یک تأکید بدبینانه بر زرق و برقهای بصری، در فیلمهای میلیاردی پرفروش، محلی از اعراب ندارد. «جوخه انتحار»( Suicide Squad) شاید بدترین فیلم نباشد، اما به دلیل بزرگنماییها و پیش بینیهای حواشی اکران آن، بی شک ناامید کننده ترین فیلم است. این فیلم مثل «بتمن علیه سوپرمن» به شدت خسته کننده است و در عین حال به همان بدی «مردان ایکس: آپوکالیپس» اکران شده است. (اشارههای فیلم سازها به «دوازده کثیف»( Dirty Dozen) را فراموش کنید- هر گونه شباهتی موقتی و سطحی است). در فیلم انرژی و تعلیق زیادی دیده میشود و البته شاهد دو بازی درخشان از ویل اسمیت و مارگوت رابی هستیم. اما تقریباً هر چیز دیگری یا در حد متوسط است یا غیراستاندارد و بنابراین دفاع از این شرارت پر از اغراق و افسرده بسیار دشوار است.
فرض داستان به نظر جالب است... برخی از بزرگترین و بدترین شرورهای دنیای کمیکهای دی سی انتخاب میشوند، در قالب تیمی در میآیند که تنها هدفشان نجات دنیا از دست موجودات ماورایی است که نیروهای مسلح معمولی از پسشان برنمیآیند. مفهوم فیلم به مراتب بهتر از اجرای آن است، اما مشکل اصلی ممکن است این باشد که فیلم نامه دیوید آیر، نویسنده/کارگردان فیلم، ملغمهای از سکانسهای اکشن سررفته و تغییرات متناقض فیلمنامه است. وقتی که فیلم به پایان میرسد، این حس به ما دست میدهد که ابرشرور ها در واقع شرور و بد نیستند، بلکه فقط کسی نبود درست آنها را درک کند. این نوع وارونگی پدیده جدیدی نیست (چندی قبل، «شیطان صفت» (Maleficent)این کار را برای مخاطبان جوان تر انجام داد) اما تقابل آیر با این، در بهترین حالت، غیرقطعی و سردرگم است.
شرور بزرگ (که باید با شرورهای کوچکترِ تشکیل دهنده جوخه انتحار مبارزه کند) هیبتی خداگونه دارد، چیزی شبیه به آپوکالیپس در آخرین فیلم مردان ایکس. در ریویویم درباره آن فیلم این گونه نوشتم: «قرار دادن هر گروهی در برابر یک قدرت خداگونه و نرسیدن به احساس حماقت تقریباً غیرممکن است.» اگر این گفته در مورد «مردان ایکس: آپوکالیپس» درست باشد، پس در مورد «جوخه انتحار» درستتر است و اوج فیلم هم به شدت ناامید کننده است. تا حدی میتوان یک پایان بد را قبول کرد اما به شرطی که مسیر منتهی به آن نقطه توأم با لذت بوده باشد. «جوخه انتحار» زیباییهای خود را دارد و گرچه اکشن پرانرژی منحصر به فردش بعد از مدتی از رمق میافتد، اما فیلم هرگز خسته کننده نمیشود. بعد از پایان ۱۳۰ دقیقه زمان نمایش فیلم، کمی دچار بی حسی نسبت به درد شدم. (موسیقی متن بسیار بلند، که ممکن است به خاطر تنظیمات سالن سینما بوده باشد، و تصاویر سه بعدی آزار دهنده، که بدون شک بی فایده بودند.)
«جوخه انتحار» در ادامه طبیعی ساخته شدن فیلمهای ملهم از کمیک بوکها، که مسیر اخیرشان از «پاسداران کهکشان» به «ددپول»(deadpool) رسیده است راهی سینما شده است. اما چیزی در «جوخه انتحار» وجود دارد که اساساً آن را از دو فیلم دیگر دنیای دی سی، مردان فولاد و بتمن در برابر سوپرمن، متمایز میکند. در واقع، ظاهراً دیوید آیر سعی میکند از رویکرد زاک اسنایدر تقلید کند. گرچه میتوان گفت که این رویکرد برای داستانی که درباره یک مشت قاتل، گردنه بگیر، دزد و دیوانه است رویکرد درستی است، اما «جوخه انتحار» هرگز به هویت خود دست نمییابد. حضور کوتاه بتمن (بن افلک) و فلاش هم کمکی به این قضیه نکرده است.
جوخه انتحار گروهی از انسان گریزها و جامعه ستیزها هستند که توسط مأمور پولادین عملیاتهای سری دولت، آماندا والر (با بازی ویولا دیویس)، و معاونش، ریک فلگ (با بازی جوئل کینامن)، گرد هم جمع شدهاند. در میان آنها ددشات، مشتزنی که هرگز شکست نمیخورد (با بازی ویل اسمیت)؛ هارلی کویین، دوست دختر روانی جوکر (با بازی مارگوت رابی)؛ دیگِر هارکنس کف آلود و بومرنگ پوش (جای کورتنی)؛ ال دیابلو الهام گرفته از مشعل (با بازی جای هرناندز)؛ کیلر کراک، نیروی فوقالعاده قدرتمند طبیعت با یک شرایط پوستی بد (با بازی آدوال آکینویی-آگابایه)؛ و کاتانای شمشیرباز (کارن فوکوهارا) دیده میشوند. در مقابلشان ساحره ای قرار دارد که جسم دانشمندی به نام دکتر جون مون (با بازی کارا دلوین) را به تسخیر خود در آورده و از توهمات الهی استفاده میکند. راستی، او قصد دارد تا از یک جلوه ویژه هوابرد برای از بین بردن بشریت استفاده کند. این وسط دو شخصیت معروف دنیای دی سی ول میگردند: جوکر (جارد لتو)، که هر از گاهی سر و کلهاش برای نجات دوست دخترش پیدا میشود، و بروس وین/بتمن (بن افلک)، که طولانیترین حضورش در طول سکانسِ میدکردیت فیلم است.
اگر بخواهیم درباره نقاط اوج «جوخه انتحار» صحبت کنیم نمیتوانیم از بازی عالی ویل اسمیت، که از بعد از فیلم «علی» هرگز این طور ظاهر نشده بود، و مارگوت رابی، که بازیاش در این فیلم و در «افسانه تارزان» او را در زمره بازیگران طراز اول هالیوود قرار داده است غافل شویم. ددشات و هارلی کویین تنها اعضای جوخه هستند که تا حدودی گذشته پرمایه و شخصیتهای متعادلی دارند. اسمیت المانهای دراماتیک را وارد پرسونای طناز و هوشمند ددشات کرده و رابی هم به عنوان دوست دختر جوکر به طرز آزار دهندهای سکسی و به طرز وحشتناکی دیوانه است. صحبت از جوکر شد، در حالی که جارد لتو به اندازه کافی وحشتناک است، اغلب در پس زمینه قرار دارد و هیچ تأثیر ماندگاری در فیلم ندارد. او در انتهای صف جوکرها یعنی هیث لجر، سزار رومرو و جک نیکلسون قرار میگیرد. شاید اگر بیش از ۱۰-۱۵ دقیقه فرصت حضور روی پرده داشت....
شاید بزرگترین غافلگیری «جوخه انتحار» این نباشد که چقدر داستان کلی فیلم ژنریک یا چقدر اکثر شخصیتها نجیب و آرامند، بلکه این است که فیلم توسط دیوید آیر نوشته و کارگردانی شده است. این همان دیوید آیری است که «روز آموزش» را نوشته و «پایان شیفت» را نوشته و کارگردانی کرده است. بعید به نظر میرسد که استعداد پشت آن فیلمها در راه تقلید از زاک اسنایدر و خلق اثری این چنینی صرف شده باشد.
«جوخه انتحار» یک فیلم کمیک بوکی است که در وهله اول برای پسرها و دخترهای طرفدارش ساخته شده است. آنهایی که از قبل با شخصیتهای فیلم و دنیایی که در آن زندگی میکنند آشنا هستند ممکن است از دیدن آنها روی پرده و آنالیز تفاوتهای بین چهرههای سینمایی و شخصیتهای اصلی کتاب لذت ببرند. با این حال، از نظر فیلمبینهای اصلی نیز احتمالاً این یک فیلم ابرقهرمانی دیگر، تنها با این تفاوت که شخصیتهایش مثبت نیستند، است. فیلم سرسام آور، شلوغ و خسته کننده (اما نه به مفهوم مثبت) است. همیشه میتوان از نقل قول شکسپیر برای توصیف بلاکباسترهای تابستان استفاده کرد: «این داستانی است پر از آب و تاب که به هیچ میپردازد».
مترجم: بابک مؤیدزاده
منبع: سایت نقد فارسی
عالییییییه