کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

بازی تکمیل سکانس - 1


- الیزا: می‏تونم یه داستان برات تعریف کنم؟
- ریک: پایان شگفت آوری داره؟
ادامه؟؟؟؟

( دیالوگ از فیلم کازابلانکا - 1942)
معرفی بازی تکمیل سکانس

نظرات 8 + ارسال نظر
قریشی سه‌شنبه 8 تیر 1395 ساعت 11:40

الیزا : آره 1 رو به 3000090 بفرست تا پایانش رو بگم . هر پیامک 100 تومان.

نوید نیک نژادی سه‌شنبه 8 تیر 1395 ساعت 12:31

- الیزا: راستش داستانش رو اصغر فرهادی نوشته.

قریشی سه‌شنبه 8 تیر 1395 ساعت 12:46

الیزا : سر شام گریه نکن، غذا رو به مردم زهرنکن. سماور بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت دارم. راه نیفتی دوره در و همسایه پی ظرف و ظروف.آبروداری کن نه با اسراف. سفره از صفای میزبان خرم می شه،نه از مرصع پلو. حرمت زنیت من رو حفظ کن. محمدابراهیم،خیلی ریز نکن مادر،اون وقت می گن خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ

امیر حیدری چهارشنبه 9 تیر 1395 ساعت 00:36

الزا: آره. دیگه داره حالم از مراکش و کورتیز به هم میخوره. من فقط عاشق ایتالیام.

میلاد خانی چهارشنبه 9 تیر 1395 ساعت 04:12

بیچاره بوگارت و رفقا تو گور لرزیدن

نوید نیک نژادی چهارشنبه 9 تیر 1395 ساعت 13:29

- الیزا: آره.
- ریک: ایول. تعریف کن تا برم توی وبلاگ کانون پستش کنم. این مجتبی قریشی گیر داده که چرا مطلب نمی ذارین.

قریشی چهارشنبه 9 تیر 1395 ساعت 13:49

الیزا : آره من بودم حاجی نصرت رضا پونصد علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم
کریم آقامونم بود!
ریک : کریم! کدوم کریم؟
الیزا : کریم آب منگل میشناسیش .آره از ما نه از اونا آره که بریم آب پرتقال

اسدی چهارشنبه 9 تیر 1395 ساعت 21:40

الیزا: بد نیس
ریک: پس چرا میخوای تعریف کنی؟
الیزا: آخه کامنت گذاشتن توو وبلاگ امتیاز داره :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد