کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

امنیت عکاسان در درگیری‌های نظامی

  

«هیچ سرباز حرفه‌ای بدون داشتن آموزش‌های وسیع به جنگ اعزام نمی‌شود. عکاسانی که درست در همان جبهه جنگ فعالیت می‌کنند، بدون هیچ آموزش، تجربه و آمادگی لازم زندگی خود را در خطر روزافزونی قرار می‌دهد که به صورت باقوه می‌تواند زندگی آنان را نیز که در اطراف آنها هستند به خطر بیاندازد.

جیسون پی هاو، عکاس خبری، بیش از یک دهه در خط مقدم جبهه‌های درگیری سراسر جهان از جمله عراق، افغانستان، لبنان و کلمبیا، اخبار روز را پوشش داده‌است. آنچه او از سالم ماندن در این مناطق آموخته‌است چیزهایی‌ست که به صورت میدانی دیده و فراگرفته‌است. زمان او هیچ کارگاهی برای آموزش عکاسان چه در زمینه مانورهای کمک‌های اولیه میدانی، آگاهی در مورد بمب‌های دست‌ساز و کنارجاده‌ای و مهارت‌های میدانی وجود نداشت، و عکاسان برخلاف ارتشی‌ها هیچ آموزشی در این زمینه نمی‌دیدند.


با این وجود عکاسان جنگ غالبا خودشان را در همان شرایط خطرناک و غیرقابل پیشبینی قرار می‌دادند که سربازان ارتش در آن قرار می‌گرفتند. در شرایطی که فقط چند لحظه فرصت دارید تا در مورد زنجیره‌ای از واکنش‌ها در مقابل تبدیل شدن یک خطر بالقوه و یک خطر بالفعل تصمیم بگیرید. سربازان به اسلحه مجهزند، اما شما برای زنده‌ماندن فقط دوربین‌تان را دارید و زیرکی و سرعت‌تان را.

در جهان امن، ما شهروندان غیرنظامی عکس‌های همزمان جنگی را ساده فرض می‌کنیم. وقتی یکی دو تا عکس از یک تک‌تیرانداز را می‌بینید که از میان سوراخ‌های گلوله در دیواری سنگی به سمت دشمن تیراندازی می‌کند، از عکاسی که به این تصویر دسترسی داشته چه تصوری دارید؟ یا وقتی عکس سربازی را می‌بینید که خودش را در کنار یک بمب دست‌ساز در حال انفجار می‌بیند؟ آیا به این فکر می‌کنید که چگونه سرباز هر دوپای خود را از دست می‌دهد اما عکاس نه؟

هر اندازه که بودجه‌های رسانه‌ای کمتر می‌شوند، تعداد بیشتری عکاس خبری آزاد تحریک می‌شوند تا بدون داشتن منابع کافی به کار میدانی روی بیاورند. به همین دلیل است که جیسون هاو (Jason Howe) و عکاسان خبری همکارش تصمیم گرفته‌اند یک کارگاه با تمرکز ویژه بر روی عکاسی از درگیری‌های نظامی و تجهیز عکاسان با تجربیات، آموزش‌ها و آمادگی‌های لازم برای ورود به میدان درگیری‌های نظامی ایجاد کنند. در اولین دوره کارگاه عکاسی درگیری‌های نظامی ماه نوامبر سال جاری جیسون همراه با اسطوره‌های عکاسی مارتین میدلبروک، خاویر مانزانو و اریک بووه برای آموزش عکاسان علاقمند به عکاسی در جبهه‌های درگیری نظامی حضور خواهند داشت.

عکاسان چه چیزی از مشارکت در این کارگاه کسب می‌کنند؟ سراغ جیسون رفتیم تا بیشتر در مورد این کارگاه بدانیم و نقطه نظر او را در مورد ۳ نکته اصلی برای امنیت عکاسان درگیری‌های نظامی بدانیم.

نکاتی برای امنیت عکاسان درگیری‌های نظامی

 

س: چه چیز باعث شد سراغ تاسیس این کارگاه بروید؟

جیسون هاو: یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌هایی که باعث شد این کارگاه را آغاز کنم حجم ای‌میل‌هایی بود که من (و دیگر عکاسان خبری) هر هفته دریافت می‌کردیم که در آنها پرسیده‌شده‌بود: چگونه می‌توان عکاس خبری شد؟ چه تجهیزاتی بهتر است؟ چگونه با دبیرها مرتبط شویم؟ چگونه به مناطق درگیری نظامی برویم و امنیت‌مان را تامین کنیم؟ و سوالاتی از این دست. این فرصت که گروهی از علاقمندان شش روز به گروهی از عکاسان با بیش از ۶۰ سال تجربه حضور در خط مقدم درگیری‌های نظامی برای آنها بسیار ارزشمند است. قرار گرفتن در بسیاری از شرایط مشابه و بازی‌کردن در نقش‌هایی برگرفته ار تجربه واقعی و تلاش برای بازآفرینی سناریوهای واقعی یکی از بهترین روش‌ها برای افزایش عکاسان جوان یا کم‌تجربه است و می‌تواند آگاهی آنها را از آنچه با رفتن به درگیری‌های نظامی با آن روبرو می‌شوند افزایش دهد و این امکان را ایجاد کند تا در برابر آنچه منتظر آنهاست آمادگی بیشتری داشته‌باشند.

در طول سال‌ها من همیشه بیشترین تلاش را انجام داده‌ام تا به عکاسان دیگر میدان جنگ تا سرحد امکان کمک کنم، تفاوتی نمی‌کند از طریق توصیه‌هایم باشد، از طریق قرض دادن جلیقه ضد گلوله‌ام یا تجهیزات دیگری که دارم به آنها و یا اینکه برای یک عکاس آزاد بی‌پول شام یا نوشیدنی بخرم. همانطور که عکاسان با تجربه‌تر زمانی که من کارم را تازه شروع کرده‌بودم، برایم از این کارها می‌کردند. امروز که تصمیم خودم را گرفته‌ام دیگر خوردم را خیلی ساده در مسیر خطر قرار ندهم، به نظرم روش بسیار خوبی است تا برخی از مهارت‌هایی را که من و بسیاری از همکارانم را در این مناطق صعب زنده نگه‌داشته‌است، به گروهی عکاس جوان بدهم.

 

س: به نظر شما چه عکاس‌هایی می‌توانند بیشترین منفعت را از این کارگاه ببرند؟

این کارگاه قاعدتا باید بهترین جا برای کسانی باشد که از قبل آرزوی سفر مستقلانه به محیط‌های تخاصم را دارند، اما نمی‌خواهند این کار را بدون آموزش‌های اضافی و تکمیلی انجام دهند. ما دنبال افرادی هستیم که به هشدار و آمادگی به شدت اهمیت می‌دهند، نه کسانی که به بخت کور معتقدند و به تنهایی به خودشان برای رسیدن به هدف معتقدند. آنها عکاسانی مشتاق خواهند بود که دوست دارند مهارت‌های‌شان را گسترش دهند، بیاموزند چگونه در حرکت‌های سریع عکس بگیرند، چگونه در شرایط بسیار خطرناک عکاسی کنند و چگونه زنده‌بمانند، چگونه خودشان و تجهیزات‌شان را محافظت کنند، زمانی که می‌خواهند عکس‌ها را ویرایش کنند و تصاویر را برای ارسال به مشتریان‌شان از منطقه دورافتاده متخاصمی آماده‌کنند.

آیا می‌توانی سه نکته کلیدی از مهم‌ترین نکته‌هایی را که در عکاسی مناطق جنگی آموزخته‌ای، برایمان بگویی؟

جیسون هاو:

۱- عکاسی در مناطق درگیری نظامی، بازی نیست: تصمیم برای رفتن به یک منطقه جنگی ممکن است به سادگی گرفته‌نشود و آثاری بسیار بلندمدت بر جای بگذارد. نه تنها بر روی عکاس جنگی بلکه بر روی خانواده‌های‌ آنها و افرادی که سوژه‌های عکاسی هستند.

۲- وقتی از تجهیزات حرف می‌زنیم، کم بیشتر است: اگر نمی‌توانی تمام تجهیزاتت را همه روز و هر روز با خودت جابجا کنی، دفن‌شان کن. کیت عکاسی‌ات را ساده کن تا بتوانی بر سالم ماندن تمرکز کنی و زمانی که عکس می‌گیری بدون نگرانی از عوض کردن لنزها و دیگر مسائل به کارت برسی. تجهیزات کمتری بخر و به جایش در افزایش بیمه و امنیت خودت بیشتر هزینه کن.

۳- هیچ‌وقت نمی‌توانی کاملا سازگار و کاملا آماده باشی: پوشش دادن درگیری نظامی تمامی منابع جسمی و ذهنی موجود در شما را می‌گیرد. هر قطعه‌ای از تجهیزاتت در برخی مجموعه شرایط‌ها تو را تنها می‌گذارند و به کارت نمی‌آیند. اما هر اندازه آماده‌تر و سازگارتر باشی، امکان اینکه سالم‌تر نجات پیدا کنی و آثار بهتری خلق کنی بیشتر می‌شود.

 

آرزو داشتید پیش از اولین ورود به محمل درگیری نظامی چه چیزی را از قبل می‌دانستید؟

جیسون هاو: آرزو داشتم بهتر از مدت طولانی آثار روانی نظاره آن حد از خشونت و وحشت با خبر بودم و به سادگی هشدارها و شک‌هایم را کنار نمی‌زدم. در عین حال دوست داشتم به من آموخته می‌شد که چه اندازه حرفه من می‌تواند باعث ایجاد اضطراب در افراد دیگر شود.

 

از نظر شما چه چیزی باعث انگیزه‌دادن به یک عکاس می‌شود که وارد یک منطقه جنگی شود؟

جیسون هاو: هر کس انگیزه‌های تا حدودی متفاوت برای اراده پوشش درگیری‌های نظامی دارد، این دلایل معمولا در طول زمان شکل می‌گیرند. گروهی از افراد می‌خواهند با عملشان از طریق افزایش آگاهی عمومی نقطه پایانی بر آن‌چیزی که به نظر آنها بد است، بگذارند. برخی فقط به عنوان بخشی از یک سفر تجربی در زندگی‌شان به آنجا می‌روند. در واقع عموما نمی‌توان هیچ انگیزه درست یا غلطی را تشخیص داد. اما مساله مهم اینجاست که باید زرق و برق و ماجراجویی و رمانتیک بودن را از تصاویر جنگ زدود و کاملا از نتایج و محدودیات‌هایی آگاه بود که عکاس با آنها در منطقه جنگی روبرو می‌شود.

تا حالا خطرناک‌ترین شرایطی که در آن قرار گرفته‌ای چه بوده‌است؟

نوامبر سال ۲۰۱۱ با یک گروه از سربازان بریتانیایی در استان هلمند افغانستان در یک عملیات حاضر بودم. من شش سرباز را هنگام ورود به یک پادگان از طریق یک درگاه دنبال می‌کردم، هر کدام از ما قدم بر روی جای پای نفر جلویی می‌گذاشتیم، حتی پس از آنکه زمین توسط بمب‌یاب‌ها بررسی شده‌بود. سرباز پشت‌سری‌ام که پایش را جای پای من گذاشت من جلوتر رفته‌بودم، ناگهان یک بمب دست‌ساز منفجر شد و هر دو پای او را قطع کرد. پس از عکاسی از بهیاران که در حال کمک به او بودند، به کمک آنها یک گوشه برانکار را گرفتم تا او را به سمت هلی‌کوپتر امداد و تخلیه برسانیم. خطر بالایی وجود داشت که زمینی که ما در آن در حال جستجو هستیم، بمب‌های دست‌ساز خیلی بیشتری در خود جای داده‌است، اگر یکی دیگر از ما هم پایش را روی آنها قرار می‌داد احتمالا تعداد بیشتری مصدوم می‌دادیم. و اگر همین به اندازه کافی وحشتناک به نظر نمی‌رسد، در حال دویدن با برانکار به سمت هلی‌کوپتر ناگهان یک تک‌تیرانداز طالبان شروع به تیراندازی کرد.

این یکی از سخت‌ترین شرایطی بوده‌است که من در طول دوران فعالیتم در آن گرفتار شده‌ام. شرایطی که نیازمند تصمیم‌گیری مداوم است، و هر تصمیم غلط می‌تواند باعث مجروحیت‌های بیشتر یا مرگ شود. باید فکر می‌کردم چگونه و از کجا بروم که بمب‌های دست‌ساز دیگری را منفجر نکنم یا با سربازان دچار شک و عصبانی، که تاره جراحت سنگین همرزم‌شان را دیده‌بودند، دچار مشکل نشوم. انتخاب سنگینی است که چگونه و چه زمان تصمیم بگیرم. وظیفه‌ام به عنوان ناظر را کنار بگذارم و کاری انجام دهم تا زندگی یک نفر را نجات دهم و به او رسیدگی کنم.

آیا فکر می‌کنی این روزها تعداد کمتری از رسانه‌های خبری عکاسان‌شان را به مناطق جنگی می‌فرستند؟

حس می‌کنم به همان اندازه که آدم‌های کمتری برای میادین جنگ فرستاده می‌شوند، بودجه‌های رسانه‌ها هم کمتر می‌شود و نشریات تلاش می‌کنند کمتر ریسک‌پذیر باشند. آنها دوست ندارند مسوول مرگ، مجروحیت و یا آسیب طولانی مدت احتمالی پرسنل‌شان باشند که ممکن است بر اثر جنگ برای او ایجاد شود.

من از تجربه شخصی‌ام می‌دانم که مشتری‌ها به شما تضمین می‌دهند و پول شما را خوب و به‌موقع پرداخت می‌کنند، و همچنین اگر لازم باشد حتی هزینه‌های بعدی را هم تقبل می‌کنند. متاسفانه خیلی‌ها هستند که دوست دارند برای مشتری‌هایی کار کنند که به اندازه کافی برای انجام چنین کاری به آنها احترام نمی‌گذارند و معمولا به اندازه کافی عکس‌هایی از عکاسان آزاد، بدون بیمه، بدون هیچ هزینه‌ای دریافت می‌کنند. مطمئن نیستم که بتوان چنین شرایطی را وارونه کرد، اما اگر قرار است شرایط این‌گونه پیش برود، آنگاه عکاسان بیش از هر زمان دیگری نیازمند این هستند که بیاموزند چگونه مراقب خودشان باشند و مراقب یکدیگر باشند و از منابعی که برای‌شان وجود دارد، آگاهی داشته‌باشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد