کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

چهار پنج تجربه - خاطره خیلی خوب برای من


چهار پنج اتفاق بسیار خوب که تو این چهار پنج سال برام تو کانون فیلم افتاد . 

  

1-بین اکرانهایی که انجام شد من حتی رغبت در شرکت کردن بعضی ها (مثلا دهلیز و خسته نباشید ) رو نداشتم . صحبت کردن با عوامل و بازیگر های این اکرانها (با احترام به کسایی که این فیلم ها پخش کردن و بچه هایی که دوست دارند این قبیل اکران ها رو ) هیچ لذت و منفعتی برام نداره . دربند خیلی معمولی همین طور اعترافات(ولی سیامک صفری خوب بود , حرف های خوبی داشت) . اکرانهای فیلم های ایرانی که نهاد هایی غیر از کانون با حضور عوامل پخش می کرد رو که اصلا نمی رفتم . حتی کلاس فرزاد موتمن رو ثبت نام نکردم , فقط جلسه اول رو همین طوری رفتم و دو جلسه آخر رو زرگر گفت پاشو بیا فقط بشین . اونجا هم همین احساس بود (شاید به دلیل این بود که بهتر بود موتمن بیاد عملی پشت دوربین بهمون درس بده) حتی گاهی اوقات مدام به این فکر میکردم که نظر موتمن در مورد این کارگردان و این فیلم کاملا نادرسته , یادمه یه بار گفت بلاتار از پایه و اساس باطله ! 

ولی خب آذر سال 92 قرار بود یه مستند اکران بشه . من فقط یه فیلم از شیردل دیده بودم ولی می دونستم بین 100 مستند برتر تاریخ سینما یکی دوتاش از شیردله . یادمه یکی از استاد هامون ما رو نگه داشته بود آزمایشگاه , اکران رو نتونستم بیام . خیلی ناراحت بود , اومدم کانون نشستم دو دقیقه ای نگذشته بود که دیدم خود شیردل اومد اتاق کانون , خیلی تعجب کرده بودم . همون طوری که عکسش بالا هست من روبروی شیردل نشسته بودم . عملا فرصت سوال پرسیدن و به هیچ کس نمی دادم و واقعا شیردل آدمی بود فروتن , با سواد و از همه مهمتر هنرمند . حرف زدن با این آدم چیزهایی یادم داد که هیچ وقت فراموش نمی کنم ... مخصوصا این جمله : تهران طابوت شماست (اشاره شیردل به معماری مزخرف و شلخته تهران بود و اشاره به این نظر که انسان محصول شهره که معمارها خیلی بهش اعتقاد دارند .) . کاش می شد رسولی باز این فرد رو به کانون میورد . 

2-من تنها کسی در کانون هستم که چهار دوره کلاس های مازیار اسلامی رو کامل شرکت کردم . یادمه آخرها استقبال به قدری کم بود که فقط من و هدیه رهبری و امید صفایی سر کلاس میشستیم . مازیار اسلامی نامبر وانِ مباحث نظری فیلم و هنر در ایرانه . خیلی خیلی جدی بود . برای اینکه بهتر بفهمم داره چی میگه مجبور شدم چند تایی کتاب نظری سینما مثل سایه های نوآر و باستان شناسی سینما , رویکرد انتقادی به فیلم , تاریخ هنر معاصر, مدرسه فیلم , ... بخونم . خیلی سوال و جواب بین ما رد و بدل می شد و واقعا چیزهای زیادی ازش یاد گرفتم . 

من برای اسلامی فیلم میوردم . یه بار سر کلاس بودیم که مراد فرهاد پور (مراد فرهاد پور کسیه که میره دانشگاه برلین با خود آلمانی ها که خوره فلسفه اند بحث میکنه حرف خودش رو هم به کورسی میشونه ) و امید مهرگان اومدند سر کلاس  این دو نفر برای سخنرانی با عنوان هگل افق سیاسی ماست به گروه فلسفه رفته بودند . فیلم هایی که برای مازیار اورده بودم رو فرهاد پور ازم گرفت برداشت بود . و آخرین حرفهای مازیار اسلامی برام خیلی باحال بود , دقیقا آخرین جملش به من این بود : راستی من مراد رو ندیدم فیلم هاتو ازش پس بگیرم . 

این ترم هم تلاش هایی برای برگذاری کلاس با این فردِ شریف شد ولی حیف که به دلیل استقبال خیلی کم کنسل شد . 

3-من بازیگر نیستم , حتی بازیگر آماتور هم نیستم , ولی تجربه بازی تو فیلم عطار پور خیلی خوب بود . سالِ گذشته همین موقع ها بود . عطار عضویه که بچه ها واقعا باید ازش استفاده کنند , مخصوصا کسایی که میخان فیلم کوتاه بسازنند مشاور خیلی خوبیه . 

4-مگه میشه تالکین نباشه ؟ برگذاری نشستی با اعضای سایت آردا در مورد هابیت . برای این نشست هم ابتدا قرار بود مراد فرهاد پور بیاد . ولی ترجیح دادیم ابتدا ببینیم کشش دانشگاه در استقبال از این پروژه چه قدره هر چند پایین بود . ولی فرهاد پور اوکیه برای این کار و شاید باز نشستی در مورد فیلم - کتاب ارباب حلقه ها باشه . خود فرهاد پور تمایل به شرکت کردن داره شدیدا . 

نظرات 11 + ارسال نظر
Mohammad Lavaei جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 15:20

ان شاء الله شاهد برگذارى اکران ها و کارگاههاى متعددى تو سال جدید باشیم.

محمدمهدی رسولی جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 20:08

محمد تو این فاصله دوساله چندین بار باهاش صحبت کردم...منتها بیماری و گرفتاری هاش کمی مانع شده بودن...آخرین بار گفت در حال نوشتن کتابی برای سینمای نئورئالیسم هست و گرفتار اونه(این صحبت برای کمتر از یک ماه پیش هست)
اما خودش هم مشتاق اومدن به کانونه.خودم هم دوس دارم باز هم به بهانه ای دعوتش کنیم...
و یه نکته ای ک هنوز برای من جای سوال هست اینه ک ما از صحبت کامران شیردل توی خود کانون تصویر گرفتیم اما فیلمش معلوم نیست کجاست . . .

خاقانی جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 22:15

کامران شیردل خاطره ی خیلی خوبیه.
البته با همه حرفایی که درباره ی تهران زده من عاشق حال و هوای این شهرم. واقعن جای دیگه ندیدم

به مهدی رسولی شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 00:07

متاسفانه جز کسایی که قدرش رو نمی دونند
گلخندان

شهسواریان شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 00:48

من جلوی کامران شیردل نشسته بودم و ازشون فیلم گرفتم
بله!

به شهسواریان شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 09:05

من هر چی گشتم صرفا یه فیلم یک دقیقه ای فکر کنم از تو آرشیو جستم
گلخندان

کاظم فاضلی شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 09:26

ب گلخندان شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 16:07

نمیدونم دوربین من نیود آحه

اسمتون رو بنویسید لطفا !
مریم حیدری

شهسواریان شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 20:25

ببخشید مریم من بودم کامنت بالایی

اکشال نداره بانو
مریم حیدری

شکور یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 00:13

به نظرم اکران اون شب که بارون اومد، شاید بهترین پروژه ی اکرانیه ما بود...
و سری که در عکس، برق میزند

شکور

عطار یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 15:31


مورد سوم نظر لطفته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد