کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دوربین مخفی

اون زمونا که هنوز کانون تو کانکس بود و راهای صعب العبور داشت (جوونای امروزی بیایین بیبیند ما برا رسیدن به کانون چ سختی هایی که نکشیدیم)یه روز آفتابی بعد برف بود ک دیدم سرراه ورودی کانون ساندیس هایی ریخته!!!قضیه چیه؟!!مگه میشه همچین چیزی انجا باشه وبچه ها کانون برنداشته باشن!!از پنجره کانون یه نور قرمزی دیدم!بللللللللللللله دوربین!!از اونجایی که هنوز کفی بودم ب روی مبارک نیووردم و رفتم تو کانون ک دیدم بقیه هم بله به روی مبارک نمیارن !خلاصه اینا نتظر بودن بنده همچنان نفمیده باشم دوربینو که بهشون گفتم اگه فلش دوربین رو خاموش کنید احتمال لو رفتن کمتره
اخرم نفمیدم ساندیسای پرتقالی تاریخ نگذشته اون همه اونجا چیکار میکرد ولی مدتها(علکی مثلن ما نخورده نیستم ته تهش دو روز )توکانون زرت و زرت ساندیس پرتقالی میزدیم....
اینم عکس ی بخش از خلاقیتش 
(بلت نبودم عکسشو بذارم کم کم یاد میگیرم)
نظرات 6 + ارسال نظر
شکور جمعه 12 تیر 1394 ساعت 15:29

تا جایی که یادمه، همه ش زیر سر ممدفرامرزی بود
شکورم

اسدی جمعه 12 تیر 1394 ساعت 15:52

مریم حیدری جمعه 12 تیر 1394 ساعت 19:04

الهه جان اگه بخوای کمک میکنم یاد بگیری . یا اصلا میتونی عکس رو برای من بفرستی تا بذارمش . اصلا مشکلی نیست

چه قدر پست خوبی بود . متشکر

مریم حیدری جمعه 12 تیر 1394 ساعت 19:06

راستی مرسی با برچسب و دسته بندی درست حال کردم

ترابی شنبه 13 تیر 1394 ساعت 11:25

ساندیسا رو من پیدا کردم
خیلی خوب ود اون روز کلی خندیدیم

هانی شنبه 13 تیر 1394 ساعت 20:00

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد