کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

مشکل اصلی- آدم آهنی شدن

فکرم مشغول شد .چاره ای ندیدم جز نوشتن.

به نظر من کانون فقط یک‌مشکل دارد و باعث رنجیده خاطر شدن شده اون هم نقص در نوع گفتمان کانونی ها ست.سایه اساسنامه ی قوی و درست ما بر گفتمان ما اثر گذاشته و به نظر من این خیلی خیلی مشکل جدی هست.ما ۳۰ درصد آدم آهنی شده ایم  

 .هر کسی با کانون مشکل داره با شخص یا اشخاصی مشکل داشته که حل نشده با نوع گفتمان و بعضا لحن‌مشکل داشته.من معتقدم اساسنامه تقصیری ندارد ما گفتمان را بلد نیستیم یا هنوز می لنگیم.به نظرم کانون یک‌خانواده نیست. در یک خانواده این جمله که با رفتن شما هیچ چیزی از کانون کم نمیشه گفته نمیشه و‌حتما گوینده منظورش این نبوده که تو مهم نیستی. فقط جو قانونی کانون هست که این جمله رو به ذهن میاره . و یک شخصیت حقوقی است که در جواب به یک جمله غیر حقوقی و بیشتر احساسی -چه‌ ازادی بیانی وقتی حرف می زنی بچه و... خطاب می گیری-جواب منطقی استدلالی و اساسنامه ای می دهد - که‌جایش نیست- نه جواب احساسی . قانون شخصیت ادم ها را عوض نمی کند مجبور به تن دادن نهایتا می کنه .قانون مهدی قربانی را منطقی نمی کند .گفتمان همیشه استدلال قوی و درست نیست .به نظر من استدلال به تنها یی در خانواده‌ ها جواب نداده.بیشتر کنار آمدن با شخصیت اون فرد که می تونه ایراد هم‌ داشته باشه و در کنارش کلی خوبی هم داره خانواده رو نگه می داره .البته نه هر کنار آمدنی.اما اینقدر که در کانون ما دعوت به استدلال و گفتمان دعوت شدیم یادمون نره ما انسانیم و با روحیات مختلف .گفتمان دل ادم ها بر اساس شخصیت خود فرد بیشتر جواب داده.خواهش می کنم نگید دلم خوشه و این حرفا.می دونم حق با شما هم هست.این طوری نگاه کردن به روابط ممکن است شایسته عده معدودی نباشه( فرد خاصی در ذهنم نیست) آن هم در یک کانون سیستماتیک اما به درد اکثرشون می خوره. 
من در جریان جزئیات حوادث کانون نبوده ام و حتما مدارا هایی هم‌که اشاره شده وجود داشته .

الان خودم را هم مصداق می کنم چون‌جمله ما همه خانواده ایم هم می تونه یه جمله احساسی باشه که‌من بهش گیر دادم الکی :)) 
روز مرد و پدرمبارک.


نظرات 10 + ارسال نظر
حق طلب جمعه 11 اردیبهشت 1394 ساعت 19:52

مریم من به دلیل کپی پیست پستم‌این شکلی شد !!!درستش کن لطفا.مرسی

حق طلب جمعه 11 اردیبهشت 1394 ساعت 20:59

من درواقع در این پست از کسی کاملا دفاع نکردم فقط می گم اینگونه پست ها نتیجه رنجیده شدن است

من به طور کلی خارج از موضوع آقای قربانی نوع گفتمانمان را گاها مورد نقد قراردادم.یک لحظه به این پست فکر نکنید .ایا گفتمان های ما بیش از اندازه زیر سایه شخصیت اساسنامه ای کانون نرفته به نظر شما؟

محمدمهدی رسولی شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت 11:19

باید حضوری ابهامات رفع بشه . . . ما قصد کوبیدن کسی رو نداریم . . . ولی در برابر قانون شکنی می ایستیم . . . مخصوصا اگر مرتبه اول نباشه . . .

خاقانی شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت 15:54

به خانم حق طلب: جدا از مسائل اخیر کانون، به نظر من همون طور که اشاره کردی خانواده بیشتر یه کلمه ی احساسیه. کانون یه تشکل دانشجوییه نه یه خانواده. قواعد و شرایط خودش رو داره و با یه گروه دوستی که صرفا توش صمیمیت و به قولی خاطرات مهمه فرق داره. برای موندن تو کانون یا باید به دلیلی - مثلن تاثیرات مثبت کانون تو زندگی فردی- به بعضی مسائل خلاف میل تن داد،که خیلی ها با این مشکلی ندارن، و یا یه اهرمی داشت که بشه باهاش جای خودتو همون طور که میخای محکم کنی - مثل منطق. اگه با این شرایط کنار نیای میری یا فعالیتت کمرنگ میشه.
نظر من درباره ی ایده ی بقیه ی دوستانی که فقط روی صمیمیت و خانواده وار بودن کانون تاکید دارن همینه.

milad شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت 17:55

مرسی خانم حق طلب واقعا درک و شعورتون بالاست
-----------------------------------------------------------------
در کل خیلی خوشحالم از اینکه چند نفر دیگه هم متوجه معضلات و... بودن کانون شدن
چنتا نکته به ذهنم رسید:
1.اگه یادگیریم چه تو وبلاگ و چه حضوری با هم درست حرف بزنیم به بزرگی خودمون اشتباهات کوچیک همو ببخشیم و اونطوری که تو اونجایی که زندگی میکنیم تو کانون و مخصوصا وبلاگ رفتار نکنیم بیشتر مشکلات بچه ها حل میشه و حتی موضلات به چشم نمیاد مثلا یکی دو نفر پارسال اومدن یه چیزایی طومار کردن ازشون خواهش کردم بیاین تو روم بگین هنوز که هنوز از کسی خبری نشده....
2.کانون فیلم اصلا ارزش نداره صرفا ی جایی بیشتر واسه لذت همو انقد ناراحت نکنیم
3.یاد روز ای اولی افتادم که اومدم تو کانکس سال 91 بود فکر میکنم اون موقع خیلی برخوردا خوب بود البته الانم خوبه منتها فک کنم ناحسابیای الان خیلی حرف میزنن خیلی تو کارایی که بهشون ربطی نداره دخالت میکنن بد دهنی میکنن (ناحسابی ها تو هر دوره ای وجود دارند نا حسابی های اون موقع شاید ساکت بودند//من هم ممکنه جز یکی از نا حسابی ها باشم//) :دی : دی :دی
4.خانم حق طلب نوشته های زیر خط چین همش مربوط به پست شما نیس کلی نوشتم

milad شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت 17:58

معضلات درسترتره :دی :دی

زرگر شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت 23:51

خانم حق طلب شخصیت اساسنامه ای کانون چیه؟ این که کارهامون در چارچوب قانون باشه بده؟ من فکر میکنم رفاقت خوبی بین بچه ها هست.این بحثا هم هیچ ایرادی نداره. بحث اخلاق هم جداس . درس اخلاق هم نمی تونیم بدیم. موضوع شخصیه.
ما ها تو کانون هر روز تو کانون کلی خنده و شوخی داریم.مشکلی حس نمی کنم.

حق طلب یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 11:02

آقای دبیر گفتم با قانون مشکل ندارم. بحث اساسنامه ای هم ایرادی نداره. اینکه کار ها در چارچوب قانون باشه خیلی هم خوبه .می فهمم خب باید از اساسنامه گفت وقتی تخلفی صورت می گیرد.اما به نظرم اساسنامه وسیله ای شده برای گفتمان های بیشتر شبیه دعوا و لحن محاکمه ای که هر لحظه ازش استفاده می شه مخصوصا در وبلاگ .به نظرم این ها زیاده رویست .اخلاق هم به نظر من موضوع شخصی نیست.هر کسی همان طور که تذکر اساسنامه ای میده تذکر اخلاقی هم می تونه بده .که شما هم اهل تذکر اخلاقی دادن هستید.
من نگفتم جو کانون بده .من‌میگم اگر هم بد میشه به دلیل برخوردهای بد و لحن های بد ه که طرفی که قانون رو نقص کرده رو بیشتر جری می کنه به جای برخورد عاقلانه که اگر از من بپرسید مقصر چه کسی است میگم هم‌کسی که قانون رو نقض کرده هم کسی که لحن بد به کار برده و اون رو جری تر و مصر تر کرده در نقض قانون.در روانشناسی الان رسیدن به این نکته که انچه در یک ارتباط رخ میده ۷٪ کلمات ۳۸ ٪ لحن ۵۵٪ زبان بدنه.

به خانم حق طلب یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 16:30

باشه.

زرگرم

شهسواریان یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 19:23

به نظر من اینکه میگی با همه چی نمیشه استدلالی و منطقی برخورد کرد درسته، خیلی چیزها احساسیه و اگه در منطق بگنجونیمش ممکته بی رحمی محسوب بشه. بهتره که این دو بخش به تعادل برسن . در برخورد با شرایط مختلف باید دید از منطق بایستی استفاده کرد و یا از احساس که خب بیشتر موقعیت ها با منطق جلو میره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد