کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دکترین: چرا باید به تولید فیلم عماد زردکوهی رای مثبت یا منفی داد / یک نمونه ی رای

مقدمتاً متذکر می شم که همونطور که در این دکترین عرض کرده ام، به خاطر محدودیتی که در مورد تولید فیلم داریم و کمبود بودجه یا عدم اختصاص صحیح بودجه از طرف معاونت فرهنگی به تولیدات کانون، تولید فیلم در کانون به یک «امتیاز» برای کارگردان فیلم (و گاهی بازیگر اصلی فیلم) تبدیل شده. با این پیش فرض، نسبت به رای گیری عماد باید برای دادن رای خودم، به این شکل به قضیه توجه کنم: 

 

 

علل شخصی:


1- سابقه ی تلاش های عماد در کانون:

میزان سابقه ی تلاش عماد در کانون، اصلاً به حدی نیست که فقط به همین علت، با تولید فیلمش موافقت کنم. میزان سابقه ای که معمولاً در رای گیری ها به عنوان «یک دلیل صرف» باعث رای آوردن کار برای بار اول میشه، حول و حوش طول مدت تلاش های کسایی مثل قربانی و یوسف دوست و گذشته ی یکی دو سال پیش قدکساز و خانم جهانی و چراغ  و مجموع فعالیت های چند وقت توپشکن و امثالهم هست که در مورد عماد که یکی از جدیدترین اعضای کانونه، صدق نمیکنه. بنابراین از این نظر، رای گیری عماد با یه پوئن منفی مواجهه. (همونطور که برای خانم مینایی هم همینطور بود). ولی تلاش های عماد در ترم اخیر در حدی بوده که در کنار فاکتورهای دیگه، به عنوان یه نکته ی مثبت مورد توجه قرار بگیره. یعنی عماد مثلاً شبیه بعضی از اعضای کانون نبوده که حتی به تنبلی در کارهای کانون شهره شده ان ولی از اون طرف، مثل امثال کسایی مثل عطار هم نبوده که صرف همین تلاشش اونقد شدید بوده باشه که برای حمایت از اون به دلیل دیگه ای نیاز نباشه.

 

2- بعد هنری عماد:

به نظر من عماد حداقل به عنوان یه عضو تازه وارد و کم سن و سال نه تنها از سطح مناسب و بالایی از سطح هنری برخورداره بلکه تفکر و نگاه هنریش، نگاه خاصیه که باعث میشه از این نظر، برای گرفتن رای، دلیل بیشتری داشته باشه.

 

3- مدیریت عماد:

تنها مصداق روشنی که برای قضاوت در مورد این فاکتور در عماد وجود داره، اکران دالان شوک هست که نمیتونه به عنوان یک مصداق، شناخت درستی نسبت به این فاکتور به من بده بنابراین کلاً بهش توجهی نمی کنم. ولی عماد یه کاری هم تو حضور نه چندان پرسابقه اش تو کانون انجام داده که میشه از روی اون به نگاه منطقیش تو مدیریت دل بست و اون هم برگزاری یه تست تولید فیلم و تست فیلمبرداری بود که نشون داد، عماد «می فهمه» که پروسه ی ساخت فیلم، بدون برنامه ریزی و درک توانایی های شخصی و این مسائل، یک پروسه ی خطرناک و دردسر آفرینه و اگه منجر به تولید فیلم هم بشه، با خوش شانسی همراه بوده.

 

4- فیلم اولی بودن عماد:

اینکه عماد میخواد اولین فیلمش رو بسازه، باید به عنوان یه دلیل برای دادن رای مثبت به عماد تلقی بشه. علتش هم اینه که این کار می تونه یه عضو دیگه رو به تولید تشویق کنه و این احتمال به وجود بیاد که یه کارگردان دیگه به کارگردان های کانون اضافه بشه. وقتی به این قضیه توجه کنیم که عماد برای اینکه چشم بسته دنبال تولید فیلم نباشه، یه پروژه ی تست فیلمبرداری هم برگزار کرد و همچنین تو تولید دو فیلم و یه کلیپ دیگه هم حضور داشته، این «فیلم اولی» رو از حالت یه «فیلم اولی معمولی و بی تجربه» خارج میکنه که از این نظر حمایت کانون از عماد، با توجیه همراهه.

 

5- میزان تخصص عماد:

والا تا اونجایی که من می دونم، از این نظر عماد دارای پوئن مثبتی نیست ولی این به این معنی نیست که نداشتن تخصص هایی مثل فیلمبرداری، تدوین، جلوه های ویژه و ازین قبیل فنون، براش پوئن منفی تلقی بشه.

 

6- سابقه ی حضور در تولید:

تعجب میکنم که چرا این فاکتور رو به صورت مجزا فراموش کرده بودم که در دکترین مورد اشاره ی این پست بذارم. فاکتوری که در سینمای حرفه ای هم بهش توجه میشه. به هر حال عماد از این نظر بسیار دارای مزیته. تا جایی که من میدونم در دوراهی و دلقک حضور داشته و از نزدیک پروسه ی تولید فیلم رو دیده. همچنین قسمتی از پروسه ی پیش تولید رو هم درک کرده.


------------------

علل نوعی:


1- در مورد ایده ی فیلم باس عرض کنم که ایده ی جالبیه و دو نفری که عماد بهشون رجوع کرده هم خودشون سطح هنریشون مقبوله و هم این دو نفر سطح هنری فیلمنامه رو تایید کرده ان. ولی در مورد قابلیت تبدیل شدن فیلمنامه به یه فیلم – با توجه به محدودیت هایی که ما داریم و صدالبته کم تجربه بودن خود عماد – به شدت دچار تردیدم.

 

2- در مورد خلاقیت های هنری به ویژه در زمینه ی تصویر و تدوین و ... چیز خاصی از فیلمنامه به من گفته نشده و فکر نمیکنم از این لحاظ کار عماد، حداقل قبل از تبدیل شدن به فیلم، فاکتور قابل بحثی باشه

 

3- میزان استفاده از اعضای کانون که فکر میکنم یکی از نکات مثبت کار عماده

 

4- در مورد استفاده ی عماد از امکانات کانون به جای پول، چیز خاصی نشنیده ام و فکر میکنم از این لحاظ هم کار عماد، فاکتور قابل بحثی نداره.

 

5- میزان نیاز طرح به پول:

این یکی مورد خاصی بود که مستقیماً با عماد صحبت کردم.

رقم پیشنهادی ابتدایی عماد به نظرم برای اولین کار یه کارگردان رقم مناسبی نبود. بعد از صحبت نه چندان کوتاهی که داشتیم، عماد خودش رقمش رو پائین آورد.

اولین تولید کانون، تازه وارد، با مبلغی حول و حوش 250 هزار تومان تولید شد که تمام خرج هم برای غذا و تدوین فیلم بود. اگه تازه وارد الان تولید می شد، هیچ پولی نیاز نداشت علتش هم اینه که هم غذا از دانشگاه تامین میشد و هم تدوین رو دیگه خودمون انجام می دادیم. بقیه ی فیلم های اولی رو هم نگاه کنیم، همگی رقم کمتری از رقم پیشنهادی اولیه ی عماد داشتن. حتی آخرین فیلم اولی تولید شده، یعنی کار عطار هم که به مدیریت و هنرش اعتماد داشتیم، به رقم عماد نزدیک نمیشد. بنابراین از این نظر کار عماد می لنگه. به شخصه دوست داشتم عماد قبل از تلاش برای تولید یه فیلم با این طول مدت تخمینی، با این تعداد بازیگر، با این لوکیشن های مورد نیاز برای ایجاد فضای فیلم، با این آکساسوآر و با این فیلمنامه، یه کار بسیار ساده مثل کار خانم فتحی یا کار خانم مینایی رو انجام می داد که هم خودش رو در پایان دادن به تولید تام و تمام یه فیلم تست می کرد و هم ما اون رو در مدیریت پول می دیدیم.

در حال حاضر عماد داره کار خطرناکی می کنه. عماد یه فیلمنامه ی سنگین داره که برای رسوندن مفهومش، نیاز به کارگردانی خوب به ویژه برای گرفتن بازی و همچنین فیلمبرداری ای که کار رو شبیه به یه تئاتر پیش پا افتاده نکنه، داره. این کار برای عماد که تا حالا هیچ پلانی رو نساخته که بعد از تدوین در کنار پلان های دیگه ببینه، ریسک بالایی داره. به ویژه اینکه ما این قضیه رو در کار خانم مینایی دیدیم که هنوزم که هنوزه، درگیر تبدیل پلان های گرفته شده به یه فیلم هستن. تازه کار خانم مینایی از نظر دشواری اصلاً قابل مقایسه با طرح عماد زردکوهی نیست.

به نظر من این هزینه برای همچین فیلمنامه ی نه چندان سبکی، اصلاً زیاد نیست. ولی این هزینه کلاً برای کار اول یه کار اولی، هزینه ی بالائیه. از نظر من از این لحاظ عماد (و کانون) داره ریسک می کنه. بنابراین در مورد مناسب بودن هزینه با کار، رای به این پروژه با توجیه همراهه، ولی از نظر تخصیص این هزینه برای کاری به این سنگینی برای یه کار اولی، توجیه منطقی نداره.

 

6- از لحاظ ابتکار در استفاده از تجربیات جدید، کار می تونه یه تجربه ی خاص در استفاده از آکساسوآرهای غیرمعمول در تاریخچه ی کانون باشه. این کار یه بار هم در کشتن مرغ مقلد رخ داد ولی قراره ایشالا در کار عماد، به یه نحو دیگه باشه. پس از این نظر طرح، یه پوئن مثبت ریز داره ولی خود همین هم من رو می ترسونه چون عماد که هنوز تجربه ی پایان دادن به تولید یه کار معمولی رو نداره، داره دست به تولید کاری میزنه که در یه زمینه های تجربه نشده ای هم ابتکار داره. امیداورم عماد حالا که داره رای هم میاره، به این قضیه توجه کرده باشه که باید فضای فیلمش رو هم در نظر بگیره و در نظر داشته باشه که تولید فیلم فقط بازیگر و فیلمبرداری و تدوین نیست بلکه جزئیات به شدت احمقانه ای هم وجود داره که با تجربه به اهمیتش پی برده میشه.

 

7- احتمال مقام آوردن در جشنواره ها هم که قطعاً برای یه کار اولی چیزی نیست که توقعش معقول باشه. هرچند بازم تازه وارد تو این قضیه موفق بود ولی خود اون قضیه عجیب بود نه اینکه این امر، کار نرمالی باشه.

 

8- در مورد میزان آموزش به تازه کارها هم نمیشه از یه تازه کار توقع آموزش عملی داشت و کار از این لحاظ با توجیه روبرو نیست.

 

9- «میزان تناسب سختی کار و زحمت مورد نیاز برای تولید با نتیجه ی مورد توقع از تولید» یک فاکتوریه که رای دادن به کار رو خیلی آسون میکنه. (در مورد کار خانم مینایی، این فاکتور خیلی به رای دادن به کارشون کمک کرد که متاسفانه هنوز به نتیجه نرسیده) به نظر من کاری که عماد میخواد بکنه، اگه قرار باشه به نتیجه ی مورد نظر فیلمنامه برسه، نیاز به زحمت خیلی زیادی داره. از این لحاظ بازم کار دارای مزیت خاصی نیست که در نظر بیاد.

--------------------

پس دلایلی که باعث میشه به شخصه تولید عماد رو برای اهداف کانون مناسب ببینم میشه:

بعد هنری عماد، درک مدیریتی، فیلم اولی بودن عماد همراه با تجربه ی حضور در تولید و درگیر کردن یه تعداد مناسبی از بچه های کانون

و دلایلی که باعث میشه طرح تولیدی عماد رو موجه ندونم میشه:

هزینه ی زیاد کار اول، دشواری و سخت بودن کار و پائین بودن احتمال محقق شدن اونچه فیلمنامه دنبالشه توسط کارگردان کار که تجربه ی تولید معمولی نداره.

--------------------

اگه بخوام به نتیجه فکر کنم، باید رای منفی بدم چون با توجه به دلایلی که عرض کردم به شخصه چندان به نتیجه ی کار خوش بین نیستم ولی اگه بخوام به پروسه فکر کنم باید رای مثبت بدم. در جمع این دلایل، کفه ی دلایل منفی برای من سنگین تره...

ولی یه نکته ای وجود داره که اگه اول می گفتم اصلاً نیازی به اینهمه طول و تفسیر نبود. نکته اینجاست:

از بیخ و بن علت اینهمه دقت و تمرکز برای دادن رای به تولید، به خاطر محدودیتیه که فرهنگی در تولید برای ما ایجاد کرده. اگه این محدودیت وجود نداشت، ما اینقد در مورد اینکه به چه فیلمی اجازه ی تولید بدیم و به چه فیلمی ندیم، دقت نمی کردیم و اگه کارگردان یه حداقل دید هنری و مدیریتی قائل بود و به اهداف کانون هم پایبند، برای اجازه ی تولید از طرف کانون کافی بود.

حالا اگه یه نگاهی بندازیم به حال حاضر کانون می بینیم که از اول سال، فقط  دوتا فیلم با بودجه ی فرهنگی تولید شده و ما طبق نرم فرهنگی، هنوز دو سه تا کار دیگه جا داریم.(البته بحثی هست در مورد تولید کلیپ که برای جلوگیری از تفصیل بیان و جنجال، واردش نمیشم) از طرفی جز اراده ی عماد و خبرهایی که از قربانی به گوش میرسه، خبری از علاقه ی عضو دیگه ای از اعضا برای تولید فیلم نیست. این طور که پیداست قدکساز هم که دم از تولید می زد، قضیه رو رها کرد. یوسف دوست هم که از طرف کانون حمایت شد، اینطور که پیداست به سرنوشت کار اولش دچار شد و خبری هم از اراده ی مجددش برای تولید شنیده نمیشه. بنابراین در حال حاضر ما می تونیم امتیاز تولید فیلم رو بدون در نظر گرفتن محدودیت های معاونت فرهنگی برای عضو درخواست کننده قائل بشیم و فقط به فاکتورهای ماهوی که برای تولید از نظر خود کانون مهمن توجه کنیم که میشن همون بحث های سطح هنری کارگردان، سبقه ی مدیریتیش و میزان درگیر کردن اعضای کانون در تولید.

از این لحاظ و بدون داشتن توقع رسیدن طرح به یه نتیجه ی قوی، رای به کار عماد موجه خواهد بود.

فقط من مجدداً به عماد پیشنهاد میکنم در مورد کاری که میخواد بکنه فکر کنه که یه وقت از شروع یه کار سنگین پشیمون نشه.

 

 

این یه نمونه از رایی بود که خیلی روش فکر کردم.

اگه قرار بود به کمک های عماد در دلقک فکر کنم، باید سریع رای مثبت می دادم.

اگه قرار بود رای عماد برای طرح های آینده ی خودم رو از الان داشته باشم، باید سریع رای مثبت می دادم.

اگه میخواستم به نیمچه رفاقتمون با هم فکر کنم، باید سریع رای مثبت می دادم.

ولی این سبک رای دادن رو نه تنها کاری غلط، خطرناک برای سرنوشت کانون و کوته فکرانه می دونم بلکه از نگاه من این نوع رای دادن، حرکت زشت و از روی خودخواهی و توجه صرف به منافع شخصی (بدون توجه به منافع و مصالح کانون) هست.

همونطور که تا حالا صدبار عرض کرده ام، به شدت  به نظر من دخالت دادن رفاقت در رای گیری ها، کار زشت و خطرناکیه. تنها چیزی که باید در رای گیری ملاک باشه، توجه به منافع و مصلحت و اساسنامه ی کانونه.


در انتها باید عرض کنم، شاید حتی اینهمه فکر هم در آخر، به نتیجه ای برسه که غلط باشه. ولی مهم اینه که آدم تلاشش رو در به دست آوردن نتیجه ی درست بکنه. یعنی آدم تا جایی که ممکنه به شکل سیستماتیک فکر بکنه و رای بده نه بدون توجه به مصالح و صرف اینکه مثلاً با طرف رفیقه یا ... . در حالتی که عضو در دادن رایش تا جایی که وقت و امکانش رو داشته فکر کرده و تنبلی نکرده، حتی اگه به نیتجه ای اشتباه هم برسه، دیگه مسئولیتی گردنش نیست.

شکور

نظرات 5 + ارسال نظر
مریم حیدری پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 10:12

محمدمهدی رسولی پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 10:52

خوندمش!
حقیقتا من عماد رو لایق انجام این کار می دونم به سه علت
یک:
عماد زردکوهی هم فیلم زیاد دیده،هم کتاب زیاد خونده و هم در محضر اساتید بوده
شاید بگید خیلی های دیگه اینطور بودن و این ملاک نمی شه
اما وقتی اینها رو کنار علاقه ی وافرش به یادگیری و مدام پرس و جو کردن در مورد ابزار و امکانات و شرایط و غیره و ذلک می بینم مطمئن می شم که از عهده کار بر میاد
دو:
تو تولید فیلم اولش که من کنارش بودم فهمیدم درسته ک تو قضیه پیش تولید کم تجربه س اما تا حدودی مدیریت بحران داره و مهمتر از همه اینکه حرف گوش کنه!
به این معنی ک به تجربه ی کسی ک بیشتر کار کرده اعتماد داره و به هر بهونه ای ساز خودش رو نمی زنه
سه:
عماد هردمبیل نیست... نسبت به فیلمش بی تفاوت نیس
می دونه چی می خاد و بهتر از اون می تونه درست انتقال بده
و در کنار همه ی اینها استفاده از آدمای کاردون کنارش من رو مجاب می کنه که کنارش با خیال راحت کار کنم . . .

مهدیء جانم ...
همیشه لطف بی دریغت شامل حال من بوده و هست .
هردفعه اونقدر بی منت و متواضعانه قبول زحمت کردی که آدم با خودش می گه : خیالم که از بابت مهدی جمه .
ایشالا این پروژه هم کلید بخوره تا یه بار دیگه از کار کردن کنار (بقول عباس غولایی مث مهدی رسولی) لذت ببریم و مهم تر از اون کار یاد بگیریم
خیلی مخلصیم
عماد

عماد پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 10:59

ممنون از وقتی که گذاشتی . دلایلت رو خوندم . خودم هم تا حد زیادی برشون صحه می ذارم . جدی ترین مشکل من نه شرایط کاره ُ نه تعداده بالای افراد درگیر در این پروژست نه پیشبرد کار ( اینها در نوع خودشون جدی هستند اما نه جدی ترین) بلکه استفاده از (بودجه ی نهادیه که می بایست به نحوی در قبال خودشو و اعضاش پاسخگو باشم : مساله مالی ) و (جمع کردن تیم تولیدی مجرب : مساله مدیریتی- مشاوره ای )
به شخصه دوست می داشتم کار اولم رو با هزینه ی شخصی خودم می ساختم تا این همه فشار رو متحمل نمی شدم (پست تو این فشار رو به من تحمیل نکرده این فشار بخودی خود وجود داره ) و چون فیلمسازی (یک مزیت کمیابه : بنا بر محدودیت های مالی) باید نتیجه بنحوی باشه که در انتها منجر به تضییع حقوق سایر اعضای کانون نشه . همین جا هم اعلام می کنم و هم به یه نحوی خواهش که این کار جز با یه تیم تولید مجرب (اعم از حضور عزیزانی مثل مصطفی عطارپور ُ امیر خان حیدری خانم جهانی پور ُ قربانی و خودت که متاسفانه نیستی ..) بسختی پیش خواهد رفت . باز هم تاکید می کنم بر میزان این سختی چون خودت هم فیلمنامه رو خوندی و در جریانی .
پس صرف این اعلام موافقت های دوستانی که به من لطف داشتند به معنای پایان مشکلات و شروع موفقیت ها نیست . بلکه اولا یک بار بشدت سنگین رو دوش من حس می شه ثانیا بعد از تایید معاونت فرهنگی می بایست شرایط و عوامل رو بسنجم و بتونیم یه تیم جم و جور و با تجربه ببندم.
پس بنابراین صرف دریافت این هزینه به معنی حل شدن تمام مشکلات نیست بلکه باید قدم ها رو با احتیاط تر از قبل برداشت و چ بسا در صورت جمع نشدن شرایط (مطلوب) ساخت باید از انجام این کار صرف نظر کرد تا این که متعهد شد به ساخت این فیلم به هر نحوی که شده (چرا که این پول در دست من نوعی به معنای امانتیه که از طریق کانون و امور فرهنگی به طریقی دست من داده شده )
از اونجایی که یادمه هم تو هم مصطفی می گفتید بیاید به هر نحوی فیلم اولتون رو بسازید دو نکته اینجا مطرح می شه :
۱.اگر رقم به قول تو نسبتا بالا برای یه (کار اولی) حساسیت برانگیز خواهد شد پیشنهاد من همونیه که بهت گفتم و سر حرفمم هستم
۲.اگر حتی این رقم بمقدار بسیار پایین تری هم بود باز هم حساسیت برانگیز بود . در این حالت من نمی تونم قول یک کاره خیلی خوب رو بدم هرچند من همه توانم رو روی هرچه بهتر شدن این کار شک نکن که خواهم گذاشت اما اگر این برداشت رایج باشه بنظرم با اون نگرش ساخت فیلم اول در کانون فارغ از نتیجه که داره مغایره (هرچند برداشت من از پست تو هم این بود که کانون انتظار کار خیلی خوب رو نداره ولی این هم به معنای ولنگ و باز بودن پروژه و رها کردنش به هر قیمتی نیست )
علی الاصول از مرحله ی اول که تایید کانون بود تا حد زیادی گذشتم .
انشالا مسال دیگه هم مطابق برنامه ریزی ها حل بشه تا از اعتمادی که تو و کانون بمن کردید پشیمون نشید
سپاس

گفتی:
«۱.اگر رقم به قول تو نسبتا بالا برای یه (کار اولی) حساسیت برانگیز خواهد شد پیشنهاد من همونیه که بهت گفتم و سر حرفمم هستم»
من یادم نیست پیشنهادت چی بود

همونطور که در پست بهش اشاره کردم، توقع نتیجه ی خوب از یه کار اولی و خودم از تو وجود نداره.


در مورد این جمله ات هم که گفته ای:
«۲.اگر حتی این رقم بمقدار بسیار پایین تری هم بود باز هم حساسیت برانگیز بود . در این حالت من نمی تونم قول یک کاره خیلی خوب رو بدم»
عرض شود که اشتباه میکنی. من نمیگم برای این طرحت پول باس کم خرج کنی بلکه میگم باید طرحی رو برداری که هم هزینه ی کمتری داشته باشه هم با هزینه ی کم، امکان رسیدن به نتیجه ی معرکه، بالاتر باشه. هزینه ی کم باعث نمیشه که نتونی قول کار خوب بدی! کار خوب میتونه با هزینه ی پائین هم انجام بشه به شرطی که اصلاً کار کوچیک باشه.

شکور

توسلی پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 16:50

من که آقای زردکوهیو شایسته و بایسته میدونم واقعا.براش آرزوی موفقیت میکنم تا جایی هم که بتونم کمکش میکنم

دیگه باید میدونو به جوونا بدیم منو شما دیگه توانمون نمیرسه

عطار پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 19:24

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد