کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

دکترین: آریستوکراسی اشکان و دیکتاتوری چراغ / دوم: آنچه توپفکن می گوید...

به نظر میاد توپشکن، با دیدن اتفاقات منفی و عجیبی که در پست رای گیری معاونت آرشیو رخ داد، کلاً به این نتیجه رسید که نباید سیستم حاکم بر کانون به شکلی باشه که در حاکمیت اون همچین اتفاق خنده داری امکان وقوع داشته باشه. بنابراین در مورد تغییر سیستم پیشنهادی کرد و گفت که من هم در بحث دخالت کنم. بعد از اون چراغ و همچنین افراد دیگه هم وارد بحث شدن. قرار شد وقتی فیلمبرداری دلقک تمام شد، من هم در جریان دخالت کنم. از پایان فیلمبرداری من همش دارم به حرفای گفته شده فکر میکنم و می نویسم. نتیجتاً متن بلندی شده که برای اینکه خسته نشید، قسمت قسمت، در وبلاگ به نظرتون می رسونم.

بنابراین این صحبت ها در رابطه با بحث های رخ داده شده در این سه پست و بعضی نظراتش هستن: پست اول. پست دوم. پست سوم.   


 در انتهای پست قبلی عرض کردم که:


قبل از اینکه بگیم «وای وای چقد سیستم کانون احمقانه است» بذارید ببینیم چرا این مسئله و مشکل واضح هنوز در سیستم کانون وجود داره و ما تغییرش ندادیم؟



قسمت دوم: تحلیل پیشنهاد اشکان توپشکن

 

مشکل دوتاست. مشکل اول مبهم بودن مبانی راه حل هایی هست که ارائه میشه. یعنی پیشنهادهایی که برای حل این مشکل داده میشه، مبانی ای رو در مورد خودشون مبهم گذاشته اند و مسائلی رو در خودشون حل نکرده اند.

مشکل دوم تجربه ایه که در عمل نسبت به نزدیک شدن به راه حل هایی از این جنس و مشابه وجود داره یعنی مشکلات عملیاتی دیده شده

سرجمع منظورم اینه که ما دو دسته مشکل داریم: نظری و عملی:

 

 

- تفصیل مشکل اول ( که برای کمتر صرف شدن زمان، با انطباق بر پیشنهاد توپشکن می نویسمش):

ازونجایی که من هم به دنبال معیار بهتری نسبت به معیار حال حاضر هستم سعی میکنم پاسخ های خودم رو هم بنویسم شاید واقعاً بتونیم جایگزینی «عملیاتی» پیدا کنیم:

 

1- ما برای چه تصمیم گیری هایی نیاز مبرم به این سطح بالا یا حداقل، سطح مناسب از معیارهای کیفی ای مثل منطق و عقل و تجربه و واقع بینی و امثالهم داریم؟

(پاسخ بنده به صورت خلاصه: به نظر شخص من با اینکه همونطور که در قسمت قبل اشاره کردم، در «تمامی» تصمیمات، حضور این کیفیات، باعث پخته تر و بهتر شدن تصمیم میشه ولی از اونجایی که این معیارها برای امور خیلی مهم مورد نیاز «اصلی» هستن و همچنین اگه برای تمامی تصمیمات، یه کیفیت بالایی از این معیارها(عقل و منطق و ...) قائل باشیم، به سمت دیکتاتوری کامل پیش میریم، از نگاه بنده، نیاز به این کیفیات فقط برای تصمیم گیری هایی که به «بقا»ی کانون بر می گردن الزامی هستن نه تصمیماتی که به «ارتقا»ی کانون بر میگردن.

علتی که در مورد «ارتقا»، این کیفیات رو الزامی نمیدونم، خودش به علت اینه که اگه در ارتقا هم این کیفیات رو به شکلی«قانونی و خشک» جزو الزامات بدونیم خودش منجر به تهدید «بقا» میشه. چون همونطور که گفتم، تاکید کامل روی این کیفیات در تمامی تصمیم گیری ها، خودش منجر میشه که تمامی تصمیمات توسط یه گروه بخصوص گرفته بشه که خودش منجر به دیکتاتوری خواهد شد و تجربه ی من نشون داده که سیستمی مثل کانون با اینهمه تشتت آرا و افکار و روحیات و... اگر هم با دیکتاتوری، در یه دوره ی کوتاه بتونه کارهای بزرگی انجام بده، به هر حال سقوط می کنه. مفصلاً در مورد اینکه چرا به این سقوط معتقدم «ایشالا» بعداً صحبت می کنم).

 

2- این معیارها باید در چه حد در یک عضو کانون وجود داشته باشه تا بتونیم بگیم که طرف، به اندازه ی مورد نیاز این سطح از کیفیات عقلی رو داره تا بتونه تصمیم شایسته بگیره؟

پاسخ من به شکلی خلاصه: معیار کمّی وجود نداره بلکه معیار باید نسبی باشه، یعنی به قول اشکان، در یه انتخاب (منظورم مطلق انتخابه نه انتخابات) افراد نسبت به هم در مورد داشتن این سطح از معیارهای کیفی، مقایسه میشن. نیاز نیست که طرف مثلاً نمره ی 10 بگیره تا انتخاب بشه بلکه وقتی شخص A از شخص B دارای عقل و درک بالاتری هست، A انتخاب میشه.

 

3- این کیفیات، در حدی که مورد نیازه «چگونه» و «توسط چه فرد یا گروه یا قانونی» قابل احرازه؟ یا اینکه شخص A نسبت به شخص B از این کیفیات بیشتر بهره برده «چگونه» و «توسط چه فرد یا گروه یا قانونی» قضاوت میشه؟

پاسخ اشکان، به این سوال انتخاباته. که خود این پاسخ، مشکل اصلی ماست. یعنی ما دچار دور میشیم. مگر ما نمی گیم که برای این انتخاب ها نیاز به یه کیفیات خاصی هست؟ حالا برای انتخاب کسایی که میخوایم بگیم این کیفیات خاص رو دارن، انتخابات برگزار می کنیم. باز هم در این حالت می تونه اتفاقی که در مورد رای گیری معاونت آرشیو رخ داد، رخ بده و یکی با هماهنگی دوستاش بیاد فردی که صلاحیت نداره رو جزو این گروه کنه و افرادی که صالح هستن رو از این گروه خارج کنه.

راهکار من اینه: به جای اینکه افراد انتخاب بشن بلکه قانون احراز این کیفیات، به رای گذاشته بشه. علت هم اینه که سر درستی معیارها اختلاف بسیار کمتری هست تا سر بهتر بودن یک فرد نسبت به فرد دیگه.

ولی در این حالت، مشکل دومی پیش میاد: حالا وظیفه ی انطباق این قانون مصوب بر افراد رو چه اشخاصی انجام می دن؟ شاید بگیم که این رو هم در قانون می گذاریم ولی من میگم، در این لحظه من یکی به بن بست می رسم.

 

4- چند نفر دارای کیفیات عقلی مناسب تشخیص داده میشن؟ یعنی آیا این گروه محدودیت افراد نداره؟

به هر حال به راهکار تصویب قانون هم برسیم، باز هم رای گیری سر عدد رخ خواهد داد.

آیا پاسخ توپشکن به این سوال هم اینه که این عدد رو هم افراد در انتخابات تعیین می کنن؟

 

5- گروه انتخاب شده در چه تصمیماتی حق تصمیم دارن؟

پاسخی که خودم دادم: تصمیماتی که مربوط به بقا میشن نه ارتقا. ولی در ادامه ی پاسخ من این سوال پیش میاد که کدوم مصادیق تصمیم گیری برای بقای کانون خواهند بود و کدام مصادیق برای ارتقاش؟ و احراز مصداق با کیه؟

(دقت کنید که در سیستم حال حاضر کانون، به اغلب این جنس سوالات پاسخ داده شده)

 

 

حالا به فرض که همه ی این سوالات هم پاسخ داده بشه و این گروه هم با روش اشکان توپشکن انتخاب بشن:

با این فرض دو حالت رخ میده:

1- یا سیستم کاملاً منطبق بر سیستم آیین نامه میشه یعنی همه ی تصمیم گیری ها از جابه جا کردن یه لیوان تا انتخاب دبیر، با تشخیص خود این گروه، توسط همین گروه انجام میشه.

2- یا سیستم به شکلی دوگانه مدیرت میشه. که این هم دو حالت داره:

الف- قسمتی از تصمیم گیری ها به شکلی همیشگی توسط نهاد تصمیم گیری ای که در حال حاضر هم وجود داره انجام میشه و یه قسمت هم توسط گروه خاص اشکانی. یعنی یه طورایی دموکراسی انگلیسی میشه با دو مجلس عوام و خواص. مثلاً یکی برای تصمیم گیری های مربوط به بقا و دیگری تصمیم گیری های مربوط به ارتقا.

ب- همچنان صلاحیت اصلی در تصمیم گیری ها با نهاد تصمیم گیری خواهد بود ولی گروه خاص انتخابی، با صلاحیتی خاص و استثنائی، به بعضی موارد رسیدگی می کنه که اون موارد و حوزه ی صلاحیت این گروه خاص هم توسط نهاد تصمیم گیری تعیین میشه.

 

با این دسته بندی که عرض کردم پس با 3 حالت مواجهیم. حالا آیا در کانون فیلم چنین سیستمی رو نمیشناسیم؟ به پائین نگاهی بندازید:

 

1- در مورد حالت اول (مورد شماره 1): ما این سیستم رو در سال اول تاسیس کانون تجربه کردیم و در نهایت، کنار گذاشتیم. علت ها رو (مخصوصاً اگه کسی به این سیستم معتقد باشه) مفصلاً عرض خواهم کرد.

 

2- در مورد حالت دوم (مورد الف از شماره 2): ما در حال حاضر هم دو مصداق از این شیوه رو در سیستم کانون داریم. انتخاب دبیر و همچنین ایجاد صلاحیت عضو برای برگزاری کارگاه و کلاس با هزینه، توسط گروهی متشکل از چند عضو انجام میشه که سعی هم شده معیار هایی برای این اعضا احراز بشه که عقلشون هم مورد آزمایش قرار بگیره.

پس چنانچه توپشکن این سیستم رو می پسنده ولی گسترده تر میخوادش، این یه تغییر سیستم نیست بلکه فقط افزایش مصادیق گروه های تصمیم گیرنده ی خاص و صلاحیت های اونهاست. (چیزی مثل امثال کمیسیون های تخصصی تصمیم گیری در قوانین کشور ایران مثل کمیسیون کار و کارگر و کمیسیون رقابت که باید اسمشون رو شنیده باشید). که البت این شیوه هم فواید و مضرات خودش رو داره که اگه معلوم بشه دوستان دنبال کدوم سیستم هستن درموردش صحبت خواهیم کرد.

 

3- در مورد حالت سوم (مورد ب از شماره 2): باز هم در حال حاضر مصادیقی از این سیستم رو اجرا کردیم و حتی نیاز به تغییر سیستم هم نیست. ما در مورد حل کردن اعتراض جناب مثبت به اتفاقی که سر دوراهی بر سر اموالش پیش اومده بود، گروهی به نام «داوری» تاسیس کردیم که صلاحیت موردی نسبت به بررسی همین قضیه داشت. بنابراین اگه اشکان دنبال این سیستم هست، باز هم با تغییر سیستم مواجه نیستیم بلکه فقط میخوایم مصادیقی که الان وجود داره رو افزایش بدیم.

 

النهایه از نگاه من در صحبت های توپشکن، هیچ سیستمی که ما تجربه نکرده باشیم پیشنهاد نشده بلکه یا یک سیستم که من و امثال من در گذشته ی کانون ناکارآمد دیدیمش پیشنهاد شده یا اشکان پیشنهاد گسترش مصادیقی که در سیستم حال حاضر هست رو داده.

 

اگه اشکان نخواد که دنبال تحقق مورد اول باشه، مورد دوم و سوم، با رای گیری انجام میشه و مشکلی پیش نمیاد ولی من به این رای گیری ها نمیگم «تغییر معیار دموکراسی حال حاضر کانون» بلکه همچنان معیار همون «صرف زمان برای کارهای کانون» باقی می مونه ولی در مورد بعضی تصمیم گیری ها، گروهی تخصصی به وجود میاد.

که این هم من صدها بار پیشنهاد دادم از جمله پیشنهاد «کمیسیون تصمیم گیری در مورد تخصیص بودجه به تولید مصادیق فیلمسازی» که اخیراً درموردش باز هم نوشته بودم.

مورد دوم و سوم، دنبال تخصصی کردن تصمیمات در کارهای تخصصی هست که به شدت من هم باهاش موافقم.

ولی بعید می دونم اشکان دنبال این باشه و دنبال مفهوم گسترده تریه.

به نظرم در این لحظه خیلی مناسبه که توپشکن بگه دنبال چه ایده ایه؟

یکی از اون سه دسته یا باز هم بحث بر تغییر معیاره؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد