کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

افاضه ی فضل جدید جناب یوسف دوست:

شنیده ام که یوسف دوست گفته که:

«از صحبت های شکوری این برداشت شخصی رو کردم که شکوری میخواد از کانون بره تا نشون بده که کانون با رفتن شکوری نابود میشه»!!!  

ازونجای که با صحبت با یوسف دوست مطمئن شدم که واقعاً این جملات از اونه باس عرض کنم:

ازونجایی که به نظر میاد یوسف دوست هم مثل هم مسلکانش بدون توجه به ادله ی متعارض با این برداشت شخصی (مثل همون داستان آریستوکراسی و دموکراسی) قصد نشرش رو داره تا باز هم تلاش کنه که یه عده ای از بچه های کانون با شنیدن یه سری کلمه ی خوشگل پیچیده، فکر کنن که واقعاً یوسف چیزی در چنته ی عقلش داره، تصمیم گرفتم با گذاشتن این پست سریع تر سعیم رو بکنم که جلوش رو بگیرم.

من از کانون نمیرم برای اینکه نشون بدم کانون بدون من نابود میشه بلکه من از کانون میرم به این علت که قرار هست محل خدمت شغلیم از تهران به شهرستان منتقل بشه.

بنابراین اگر شغلم در تهران بمونه، در کانون خواهم ماند، اتفاقاً برای اینکه سعیم رو بکنم، جوان های خام و بی تجربه و بی منطق و تازه وارد و اعضای جدیدی مثل یوسف دوست، با تفکرات سطحی و افراطی و تندشون، کانون رو بیش از وضعیتی که درش قرار داره، خراب نکنن.

همچنان که اگرم از تهران برم، از طریق وبلاگ تلاشم رو خواهم کرد.

جناب یوسف دوست بهتره وقتی میخواد همچین ادعاهایی بکنه، به سابقه و جایگاهش در کانون نگاهی بندازه؛ بعدش بخواد در مورد عباس شکوری این صحبت ها رو بکنه.

درضمن، من تمام این ده سال رو با منتقدین سرسخت جنگیدم برای تاسیس سیستمی که درش نقش ها موثرن نه فرد ها. اینهمه گفتم سمت ایجاد بشه تا دیگه کانون وابسته به امثال شکوری نباشه. حالا یکی به نام یوسف دوست که دو یا سه ساله که عضو کانون شده و اصلاً سختی های واقعی کار تو کانون رو نچشیده، و همچنین فهم درستی نسبت به واقعیت منطق و دموکراسی و هرچیزی که خودش به زبون میاره نداره، میاد مسلم ترین ایده های سابق من رو با همچین جملاتی در سطح افکار خودش پائین می آره.

تمام صحبت من اینه: اگه کانون، سیستم رو کنار بزاره نابود میشه.

نگفتم کانون شکوری رو نداشته باشه نابود میشه.

سیستمی که مشهدی با گروهی که ادعا می کرد رهبرشون هست میخواست خراب کنه (و روابط رو جایگزین سیستم کنه) که در کمال تعجب، در همین اوضاعی که کانون روزگار خوبی رو از منطق و عقل به سر نمی بره، خود سیستم دموکراسی جلوش ایستاد!!

شکور

نظرات 11 + ارسال نظر
رضا ی.د دوشنبه 28 مهر 1393 ساعت 03:03

شکور خودت قضیه رو علنی کردی...من به هیچکس جز خانم ترابی وایزدی این حرف رو نگفتم واین صرفا یه برداشت شخصی بود از یک سری صحیت هایی که داشتیم...ومن این جمله رو لحظاتی بعد از گفتن به خانم ترابی وایزدی تورو در جریان قرار دادم...حتی خانم تدریس هم اونجا حاضر بودن...نمیدونم شنیدن این جمله رو یانه که حتی گفتم شکور اگه بیاد همین الان به خودشم میگم....آفا چنین پست هایی الان با وضعیتی که من از کانون میبینم اصلا وابدا به نفع کانون نیست حتی اگر درست باشه...این پست ها الان از کاه کوه ساختنه با فرض حتی درستی تک تک کلمات که من میتونم به این شک وارد کنم....یه جمله رو دوباره میگم شکور داری یه اشتباه بزرگ میکنی در مورد من ونحوه ی قضاوتت...خودت میدونی. ومن از لفظ نابود میشه استفاده نکردم گفتم زمین میخوره!:)) بی خیال مرد داری الان که حال کانون اصلا خوب نیست یه لگدم بهش میزنی...بی خیال

به نظر من این تو و مشهدی و امثالهم هستید که باید بس کنید قناری.
با توجه به سابقه ای که ازت دارم، باید جلوی کارهات ایستاد دیگه.
یادت نره که اگرم کسی بتونه در مورد اشتباه اون یکی با اطمینان بیشتری صحبت کنه، این منم که با اطمینان بیشتر می تونم به تو بگم، مواظب حرکاتت باش تا تو به من.
قناری... تو اولین کسی نیستی که این رفتارها رو تو کانون شروع کرده. من کارهات رو با یه تجربه ی 10 ساله می بینم. حرکاتت برام سه یا چهار باره تکراریه. تو کار من رو با چه تجربه ای می بینی؟ اصلن تو تو این بحث های مدیریتی چه سابقه ای داری که با این اطمینان همچین حرفایی رو به من می زنی؟
اصلن تو بدون صحبت با خود من و اینکه بخوای بشنوی که من می تونم حرفت رو رد کنم یا نه، چرا شروع کردی به نشر این صحبت ها؟
کانون از دست این رفتارهای شما به این وضعیت افتاده.
به قیمت اینکه می خواید بگید بزرگ شدید، دیگه قراره چه کارهایی بکنید؟
برای اینکه بگید خیلی مطلب بلدید، تا کجا میخواید حرفای اشتباه نشر بدید؟
این بازی های عجیب و غریب. این چو انداختن های دروغ. این هماهنگ کردن های بدون هدف مصلحت کانون.


درسته که این حرفا رو به من زدی، ولی وقتی این حرفا رو از دو نفر دیگه هم شنیدم، با سابقه ای که سر نشر عقاید سراسر اشتباهت در مورد سیستم آریستوکراسی کانون داشتم، باید سریع تر جلوت می ایستادم.
دیگه چقد رفتارهای قبلیت رو ندید بگیریم؟


امثال تو که گز نکرده، نه تنها می برن بلکه نشر میدن، اصرار میکن، به استدلال گوش نمیکنن و روی حرفای غلطشون پافشاری می کنن، خطرناک ترین روش رو برای نابودی کانون رو در پیش گرفتن.
به نظرم دیگه سکوت جلوی شما بسه.
قطعاً نقد و بررسی اعمال بچه های کانون خوبه حتی موسس کانون، ولی «نقد و بررسی» نه این سبک رفتاری تو!
اگه باز هم ببینم که دوره افتادی تو کانون و داری ازین حرفای عجیب و غریب می زنی، بدون اینکه اول بیای با خود طرفت در مورد این مسئله صحبت کنی، وبلاگ که هیچ، تو جلسه ی رسمی وادارت میکنم بگی چرا همچین تفکرات مسمومی رو هر دفعه داری «نشر» میدی.

این رفتارهای شما «کاه» نیست. «کوهه»
این رفتارهای شما معضل اصلی الان کانونه.
این رفتارها خیلی قبل تر از انتخاب معاون آرشیو شروع شد ولی من از همون انتخاب که دیدم دیگه همه خطوط قرمز اخلاقی رو کنار گذاشتن و از دموکراسی و آزادی بیان موجود سواستفاده میکنن، صریح شدم.

شکور

رضا ی .د دوشنبه 28 مهر 1393 ساعت 10:31

"اصلن تو بدون صحبت با خود من و اینکه بخوای بشنوی که من می تونم حرفت رو رد کنم یا نه، چرا شروع کردی به نشر این صحبت ها؟
کانون از دست این رفتارهای شما به این وضعیت افتاده.
به قیمت اینکه می خواید بگید بزرگ شدید، دیگه قراره چه کارهایی بکنید؟
برای اینکه بگید خیلی مطلب بلدید، تا کجا میخواید حرفای اشتباه نشر بدید؟"
من شروع به نشر نکردم تنها به دونفر گفتم چون اون موقع داشتیم صحبت می کردیم از خودشون بپرس ومگر قراره بنا بر گفته ی خودت من همه ی نظراتم رو با تو چک کنم؟ اون وقت میشه نظرت رو در مورد حرفایی که حتی نگفتم رو هم بدونم. یک مورد بگو که دقیقا از دست رفتارهای من به این وضعیت افتاده... اتفاقا زمانی که کانون خالی بوده وکسی نبوده.من وافرادی مثل من بودیم که کمک کنیم. من با پشت مشهدی کاری ندارم به منم تا زمانی که نخواد به کانون لطمه ای وارد کنه رفتارهای شخصیش مربوط نیست . حاجی من کاری نکردم که بس کنم اون روز یه جمله گفتم که اشتباه کردم آقا .اصلا نظرمو گفتم خوبه ؟الان راضی شدی. الان به دموکراسی! آرمانی که حتی من نمیتونم نظرمو بدم میرسی. من میبینم که هی کش دادن این بحث ها فقط بد جلوه کردن کانون وکانونی هاست، تو اینو نمیبینیریاف بازم خود دانی جدا میگم جواب دارم به حرفات بدم ولی کمی صبر کن بزار این جو تشنج بخوابه دوباره یه همچین پستی بزار شروع کنیم من مشکلی نمی بینم... ولی بیشتر از این هر چی هم بگی واقعا دیگه نمی خوام کامنت دیگه ای حداقل تو وبلاگ بزارم....
ومن الله توفیق

یوسف دوستی که من میشناسم کسی هست که حرفای اشتباه می زنه. هرچقد باهاش صحبت میکنی، به خرجش نمیره، و همیشه در حال نشر حرفاشه.
اون روز هم به من گفتی که : «اگه نقل قولی از من شنیدی، بدون که فلان»!
بازم میگم
سابقه ات سیاهه قناری
اینکه شروع کنی به نشر تکراریه
داستان آریستوکراسی که بدون اینکه بفهمی داری چی میگی، هر روز با یکی داشتی در موردش صحبت می کردی، یکی از روشن ترین مصادیقشه.
اینکه با این بشینی از الان برای انتخابات صحبت بکنی، اون هم صحبت هایی که واقعاً در حد تجربه ات نیست، از قبیل همین مصادیقه
اینکه رفتار های غیراخلاقی انتخاباتی از همین الان به جایی رسوندت که از دهنت این جمله در بیاد که به مشهدی بگی که میخوای سعی کنی قانونی تصویب کنی که جلوی اومدنش رو بگیره از این مصادیقه
اینکه برای گرفتن سمت کامپیوتر بخوای از روش مشهدی استفاده کنی بدون اینکه صلاحیت گرفتن این پست رو داشته باشی با سابقه ی منفی ای که داری، از این مصادیقه
اینکه هی حرف بزنی، هی حرف بزنی، هی حرف بزنی و یک صدم حرفایی که می زنی رو هم نشنوی از همین مشکلاتته
جو متشنج رو تو درست میکنی که وسط این هیاهو همچین حرفای افتضاحی اون هم در مورد من می زنی
جو رو خراب نکن تا جلوت رو نگیرم
بازم میگم قناری. من گوشم از این سبک صحبت کردن ها و دست پیش گرفتن ها پره.
اگه بخوای جو کانون رو خراب کنی، تا جایی که بتونم جلوت وای می استم
این همون حرفیه که به ملک محمدی و دوستانش هم زدم و حرف تازه ای نیست.

شکور

اسدی سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 01:25

منم حرف دارم ...
بیخیال ...

عطار سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 02:07

خطاب به یوسف دوست:
چون معتقدم که حرفات رو هی عوض میکنی براساس حرفهایی که هینجا نوشتی باهات صحبت میکنم.
اینکه برمیگردی و میگی این حرف ها به نفع کانون نیست باید بگم روشنگری در مورد همچین مسائلی و صحبت و بحث راجبشون کاملا به نفع کانونه.
تو به قول خودت میگی نظر شخصیت رو( که به نظرم جنبه اتهام داره چون شکوری کلا هچین ادعایی رو رد میکنه و سوابقش هم کاملا عکس ادعای تو رو نشون میده) گفتی و به این فکر نمیکنی که ممکنه این کارت به نفع وضعیت الان کانون نباشه ولی در مقابل راجب این پست ادعا میکنی که برای وضعیت الان کانون خوب نیست!
اگر میگی نظر شخصی بوده پس با استدلال خودت این هم نظر شخصیه عباسه!
رضا با الفاظ بازی نکن! ما که بچه دبستانی نیستیم که میگی "من نگفتم نابود میشه بلکه گفتم زمین میخوره!!" این دو واژه فاصله معنایی جندانی نداره که تو ازش به عنوان تفاوت آنچه گفتی با آنچه عباس از قول تو تو وبلاگ نوشته استفاده میکنی.
حاجی تو فقط دو ساله اومدی تو کانون طوری صحبت نکن که انگار سالیان دراز یه تنه بار کانون رو به دوش کشیدی
درسته که زحمت کشیدی و فعال بودی دمتم گرم, ولی اتفاقا تو این دو سالی که کانون بودی به جز الان کانون هیچوقت خالی, منفعل و یا کم تحرک نبوده که میای میگی" زمانی که کانون خالی بوده وکسی نبوده.من وافرادی مثل من بودیم که کمک کردیم"
اگر کانون اینطوری که ادعا میکنی بود مطمئن باش تو هم الان سابقه فعالیت هایی که داری خیلی کمتر بود.
در رابطه با داستان پشت مشهدی هم لطفا ادعای کانون دوستی رو مطرح نکن! درسته که باهاشون مخالف بودی اما وقتی دیدی کارشون که مسلم بود برای کانون مضره,ممکنه برای شخص خودت منفعت داشته باشه به صلاح کانون نه فکر کردی و نه عمل!
زمانی که اون گروه کذایی شکل گرفت و مشهدی ادعای رهبریش رو داشت تو خواستی از اونها برای رای دادن به خودت استفاده کنی اما بهت جواب رد دادن!
وقتی میای هچین ادعایی رو مطرح میکنی و میگی تا وقتی کاری باهاش(مشهدی) نداری که نخواد به کانون لطمه بزنه ولی در عمل کار دیگه ای رو انجام میدی خون من یکی به جوش میاد! تا زمانی هم که بخوای این رفتارت مبنی بر وارونه نشون دادن حقایق رو ادامه بدی (چون این نوع رفتار رو قبلا هم انجام دادی) من چه تو وبلاگ و چه جلسات واقعیت رو میگم تا سو تفاهمی واسه اعضایی که از جریانات خبر ندارن به وجود نیاد.
در مورد دموکراسی و آرمانی که نمیذاره تو حتی نظرت رو هم بگی چیزی نمیگم چون سابقه حرفات در مورد آریستوکراسی هنوزم موجب انبساط خاطرم میشه!
در آخر کامنت دومت هم از به اصطلاح تکنیکی استفاده کردی که خیلی کهنه و قدیمی شده! اینکه میگی جواب داری اما میخوای جو متشنج بخوابه و مثلا برای صلاح کانون از حق پاسخگوییت میگذری در ظاهر خیلی ایثار گرانه و به عبارتی فیلم هندیه اما میخوام بهت بگم بی خیال رفیق! من به شخصه ازت خواهش میکنم این یه دفعه رو برای این جو غصه نخور از حقت نگذر و هرچی داری بگو!!
همینجا بگو,تو وبلاگ بگو تا همه, حرفات رو بشنون و خودشون قضاوت کنن.
چند بار این رفتارات رو دیدم و چیزی نگفتم اما حرفات راجب این پست دیگه بینظیره! رضا اگر باز هم بخوای حقایق رو وارونه جلوه بدی و این رفتارت رو ادامه بدی هر دفعه من تو وبلاگ موضوع رو مطرح میکنم تا گفته ها ثبت بشه و جمع قضاوت کنن.
والسلام

عطار

سعید چ.ع سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 19:04

میشه بسه؟

منظورت کیه حاجی؟
یوسف دوست,شکوری یا من؟

عطار

به چراغ سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 20:03

اگه هنوز دم از مسلک معماری-انجمن اسلامیاییت میزنی، پس بهت پیشنهاد میکنم دخالت نکنی و سکوت اختیار کنی «پسر کوچکم».
اگرم دست از اون حرفای «بزرگتر کوچکتر» و این حرفات برداشتی، (که اتفاقاً من به اون حرفات در اون حد اصلن معتقد نیستم) می تونی وارد بحث شی.

شکور

آها، عذر میخام. به دریدن همدیگه در ملا عام ادامه بدید. :-)
سعید
-----------
نه مثل اینکه هنوز نمی دونی با خودت چند چندی.
شکور

پیروزبخت سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 20:23

بنظرم این صحبت ها بصورت مکاتبه ای حس اصلی رو منتقل نمیکنه واحتمالن ایجاد بد فهمی هم میکنه (البته به علت طولانی بودن و مناظره ای بودنشون نخوندمشون اگه حرفم خلاف واقع است بر من ببخشایید)

قطعاً درست می فرمایید ولی پست در وبلاگ مزیت های خاص خودش رو هم داره.
به طور مثال وقتی کسی سابقه ی «نشر اشتباهات عمیق» داره و دست از این کارش هم بر نمیداره، راهکاری جز استفاده از همون شیوه یعنی «نشر» نیست
همچنین وقتی کسی دم به دم حرفش رو برای اینکه بگه کارش درسته، عوض میکنه، چاره ای جز «کتابت» نیست
صدالبته صحبت شفاهی احساس رو بهتر منتقل می کنه ولی کمبودهایی نسبت به کتابت و نشر داره که باعث میشه از وبلاگ استفاده بشه
به همه پیشنهاد میکنم که از این شیوه ای که من این بار استفاده کردم به هیچ عنوان استفاده نکنن مگر با مشورت شدید.
این پست، با کلی فکر و تحلیل و عاقبت اندیشی و حتی مشورت گذاشته شده چون واقعاً لازم دیده شد و راهکار های دیگه به بن بست خورده بود.
شکور

عطار سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 22:05

به چراغعلی:
حاجی بی خیال تو ناسلامتی برای مدتی هرچند کوتاه دبیر کانون بودی!
خیلی عجیبه که روشنگری و نشون دادن حقایق به شکلی که هست رو دریدن همدیگه در ملا عام اعلام میکنی!
سکوت کردن زمانی که لازمه حرف زده بشه اشتباه محضه.
این پست واکنشیه به شدت ضروری نسبت به رفتار یوسف دوست.
وگرنه کسی دلش نمیخواد بدون دلیل و واسه سرگرمی وارد اینجور بحثی بشه!

سبا حق طلب چهارشنبه 30 مهر 1393 ساعت 15:32

خیلی دل دل کردم که نظر بزارم یا نه.
به نظرم کسی را محترمانه و با قاطعیت از کانون بیرون کردن خیلی بهتر از اینگونه نقد کردن و تحقیر اون در برابر همگان هست با فرض درست بودن نقد های وارد شده.اینگونه الفاظ و لحن فقط کینه می اورد.روح ادمای کانون رو که مطلبو می خونند مسموم‌می کند .علاوه بر این به شدت تاثیر بد بر کسی که کانون رو نمی شناسه داره که چرا اینجوریند.دیروز در چهره یکی از دوستان غیر کانونی ام اضطراب و وحشت را وقتی من این پست را می خواندم و همزمان نگاهی انداخت دیدم.خانوادت اگه اشتباه کنند میاین تو فامیل ابرویش را می برید ؟داخل خانواده یک تنبیه سخت می زارید اگه گذشت و سعه صدر جواب نداد.خیلی ناراحتم از این جو.می خواهید کانون حفظ شود ؟می خواهید تلاشهایتان مورد سوال و شک افراد سودجو قرار نگیرد؟این راهش نیست ..
بعد هم این حرف اقای یوسف دوست به اندازه کافی پوچ است .در حد شما اقای شکوری نیست که این موضوع رو مطرح کنید و در بی مغز بودنش پستی به شکل دفاعیه و تنبیهی بنویسید.من هم اکنون اماده تیر باران شدنم .

به نظرم در این پست و کامنت های زیرش چرایی این حرکت به وضوح گفته شده مخصوصا پاسخ آقای شکوری به خانم پیروز بخت.ولی اگر خواستین حضوری صحبت میکنیم.
تو کانون جوخه اعدام وجود نداره که نگران تیرباران شدن هستین خانم حق طلب.

عطار

حق طلب پنج‌شنبه 1 آبان 1393 ساعت 01:23

من زیر نظر تایید نشدم نظر گذاشتم با فامیلیم که پاک شده.
اقای عطار پور منظورم از جمله اخر تیر باران شدن به طور کنایه وار نتیجه ایجاد این مدل از انتقاد در وبلاگ بر روی بقیه است به شیوه خود زنی . و عده ای دچار خود سانسوری می شوند در کانون یعنی یکی از پیامد های منفیش اینه .بقیشو تو نظر قبلی گفتم.
من کل نظرات را خواندم و نظر گذاشتم و حق را به طرفداران پست دادم اما می گم باز هم با اینکه این پست با کلی مشورت انجام شده من مخالفشم.

به خانم حق طلب پنج‌شنبه 1 آبان 1393 ساعت 20:49

قطعاً حرف های جناب یوسف در حدی نیست که من نگران خودم بشوم...
قطعاً آثار منفی ای مانند نگاه منفی سایرن به کانون را می تواند به همراه داشته باشد...
قطعاً پست بسیار تند و سنگینی بود...
قطعاً یکی از ری اکشن های خاص من در این 10 ساله بوده...
...
و همانطور که قبلاً عرض کردم من همه ی اینها را می دانم.
پس به این نتیجه برسید که پشت پرده خبرهایی هست که با اینهمه نکات منفی، این حرکت را مناسب کانون دیدم.
توجه داشته باشید که شما خانم حق طلب هستید و من قدیمی ترین عضو کانون.
شما خانم حق طلب هستید و من موسس کانون.
شما خانم حق طلب هستید و من عضو 7 ساله ی شورای مرکزی کانون.
شما خانم حق طلب هستید و من اولین دبیر کانون.
...
آیا در این حد عقبه ی مرا ندیده اید که به این شک بیفتید «حتماً برای شکوری نیاز خاص و جدیدی مطرح شده که اینهمه ریسک را تحمل کرده» (توجه داشته باشید که هیچ خط قرمز وبلاگی و اساسنامه ای را هم نشکسته ایم)
این روش، روشی نیست که توسط اعضایی غیر از کسانی که نگاهشان به کانون سیستماتیک و واقع بینانه است و از نظر تجربه و در جریان امور بودن در حد بالایی باشند استفاده شود.
این روش، یکی از معدود مصادیقی هست که در این لحظه، من، نسبت به این فرد خاص، در این شرایط ویژه، مناسب دیدم و اگر کس دیگری از این روش استفاده کند، او را هم مورد نقد قرار خواهم داد.
اگر دوست داشتید می توانید اختصاصی با من صحبت کنید و دلایل ریز تر را بشنوید.
همین مصلحت اندیشی است که جزئیات بیشتر در این پست قرار ندارد. وگرنه این پست چندین صفحه ی دیگر می بایست ادامه پیدا می کرد.
شکور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد