کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

تا پیدا کردن کارگردان مناسب برای مستند منتظر میمانم/گزارش از مستند سلف

آن چیزی که در این طرح برام اهمیت داره فوق العاده انجام شدن پروژه ست و تا اونجایی که ممکن بود از بزرگان کانون کمک خواستم که .... 

 

کسانی که باهاشون صحبت کردم و چیزی که گفتن.


 آقای شکوری: وقت ندارم

آقای رسولی : طرح رو ببینم

طرح به سمع و نظر آقای رسولی رسید پذیرفتند که کارگردانی کنند. 

ما هم رفتیم دنبال کار های مجوز نهاد رهبری گفت که از طرح حمایت میکنه و بعد که طرح رو به خانم برزگری دادم گفتن باید بیشتر توضیح بدم و از نظر ایشون طرح کامل نیست بعد از تکمیل طرح دباره طرح رو بهشون دادم گفتن جزئیات هزینه باید مشخص بشه .


برای مشخص شدن جزئیات فکر کردم بهتره زودتر مدیر تولید مشخص بشه با آقای قربانی برای مدیریت تولید صحبت کردم که نپذیرفتند و خانم نجاتی رو پیشنهاد دادند (قبل از آن با آقای شالیکار هم صحبت کرده بودم که نپذیرفته بودند) بعد از چند روز موفق شدم با خانم نجاتی تماس بگیرم که جواب ندادن بهشون اس دادم که گفتن قول نمیدن. (این درحالی بود که خانم جهانی پور درگیر مدیریت تولید کار آقای عطارپور بودن و بحثی که در مدیریت تولید کار آقای قربانی پیش اومد).


در این حین آقای رسولی پستی گذاشتند که به سربازی خواهند رفت و من فکر کردم با یک گزینه دومی برای کارگردانی صحبت کنم که اگر آقای رسولی نتونستن ایشون کارگردانی رو بر عهده بگیرن.


آقای حیدری: وقت ندارم.

آقای عطارپور: وقت ندارم.

و آقای رسولی همچنان قرار هست خبر بدن که آیا میتونن شهریور و مهر رو برای کارگردانی باشن.


اما فکر میکنم دیگه وقت چندانی برای ارائه طرح به امور فرهنگی و مجوز گرفتن برای شهریور وجود نداره و عملا نمیشه روی انجام شدن کار در شهریور و مهر حساب کرد.


بعد از نا امید شدن از این کسانی که ازشون کمک خواستم فکر میکنم باید به این فکر کنم که شاید هیچکس بهتر از خودم نتونه کارگردان این کار باشه و چون میدونم کار به آن شکل که دوست دارم انجام بشه در حال حاضر از توان من خارجه شاید صبر کنم سال بعد یا سال های بعد خودم بسازم یا امسال کارگردان دیگری برای این کار پیدا کنم که مناسب باشد ...


از دوستانی که در این مدت تنها به منصرف کردن من از کار و یا ترسودن از ... پرداختن ممنونم.


نمیدونم مسلما اگه اعضای کانون به من کمک نکنن نمیتونم این مستند رو بسازم و اگر نمیخواستن من این مستند رو بسازم خوب بهش رای نمیدادن(با توجه به اینکه با پروژه مخالفت شد و به رای گیری گذاشته شد.).


نمیدونم شاید اگر یک دستیار فوق العاده و یک گروه خیلی خوب داشتم امسال خودم کارگردانی میکردم اما از اینکه تا این لحظه هیچ یک از اعضا قول همکاری ندادن مچکرم.

نظرات 8 + ارسال نظر
عطار جمعه 17 مرداد 1393 ساعت 19:33

به خانم اسدی:
برخی از جملات و عباراتی که به کار بردین به نظرم دو پهلو و مبهمه و حتی حالت نیش و کنایه داره.
اول باید برای اینکه بیشتر از این در سو تفاهم نمونید عرض کنم اینکه میگید برای پروژتون رای گیری شده و کسی بهتون کمک نکرده تقصیر اعضا نیست.اونها فقط رای دادن و هیچ الزام و اجباری برای کمک به شما ندارند. نقد به خود شما وارده که چرا قبل ار اینکه یک تیم مشخص و معین برای همچین پروژه بزرگی داشته باشین وارد عمل شدین.
2-این جمله شما شکل جالبی نداره که میگید از کسایی که در این مدت فقط به منصرف کردن و ترسوندن شما پرداختن ممنونین!!
البته تشکر شما به جاست! چون اینهااگر به خطر هشدار دادن به شما این کار رو کرده باشن از لطفشون بوده تا یه وقت وسط کار و جایی که دیگه دیر شده به بن بست نخورین. می تونستن دلسوزی نکنن و هشداری هم ندهند. وگرنه کسی نمیخواد بیخود و بی جهت اعضا رو از انجام فعالیت بترسونه و به انفعال بکشونه.
به نظرم شما در مورد ماهیت کمک اعضا به همدیگه دچار سو تفاهم شدید.
البته قبل از شما هم بوده اند دوستانی که هشدار ها , دلسوزیها و راهنمایی های دیگران رو به ترسوندن و.... تعبیر کردند و بعدا خودشون چوب کارشون رو خوردند.
و حتی برخی از این دوستان بعد از اینکه همون آدمها ی به قول شما ترساننده وسط مهلکه به دادشون رسیدن و کمکشون کرده اند. بعد از ماجرا کمک اونها رو به منزله دخالت در کارشون دونستن!!
باز هم تاکید می کنم اعضا وظیفه ای در قبال کمک کردن به پروژه شخصی شما یا هر فرد دیگه ای ندارن و اکر کمکی بکنن ار روی لطف و مرامشونه.
ای کاش قبل از اینکه با یه پیش فرض اشتباه و سو تفاهم, شالوده گفتاریتون رو شکل بدین از محکم بودن و کج نبودن ستون های فکری بحثتون
مطمئن می شدید.

بنده با حرف های عطار موافقم راستش می خواستم همین ها رو بگم که عطار زودتر گفته بود.
ایزدیم

شکور جمعه 17 مرداد 1393 ساعت 21:02

اول اینکه ممنونم از اینکه نسبت به انتقادی که کردم، لطف کردید و پاسخ دادید.

در ثانی در مورد این عبارات باید توضیحاتی رو عرض کنم که در آینده کسی با این عبارات دچار سوتفاهم نشه:
1- «از دوستانی که در این مدت تنها به منصرف کردن من از کار و یا ترسودن از ... پرداختن ممنونم.»
عرض شود که من یادم نمیاد که شمارو منصرف کرده باشم ولی ای کاش در مورد پروژه ی الجزایر سعی میکردم به صراحت چراغ رو منصرف کنم یا بترسونم تا به اون فاجعه ختم نشه.
منصرف کردن گاهی بده و گاهی خوب
این صحبت رو قبلاً مفصل با کسایی مثل مهدی قربانی هم مطرح کردم ولی یادم نمیاد به جایی رسید یا نه.
به هر حال اینکه کسی شما رو منصرف کرده یا ترسونده،الزاماً نشون دهنده ی یه رفتار منفی نیست. باید دید چرا این کار رو کرده ان چون ممکنه بر اساس این سعی کرده ان شما رو منصرف کنن که دیده ان پروژه تون سنگین بوده و شما به علت نداشتن تجربه و این حرفا، احتمال موفقیت کمی در این قضیه داشتید. در این صورت تلاش دوستان در انصراف شما، خیلی هم مثبت بوده هرچند دموکراسی کانون نمیاد از اول جلوی شما رو بگیره بلکه دموکراسی میاد به منطق شما اعتماد میکنه و همچنین فرض میکنه که شما تیم خودتون رو تشکیل داده اید، ولی سایرین که شاید توجه بیشتری دارن، سعی در تشویق یا انصراف شما می کنن.


2-«اگر نمیخواستن من این مستند رو بسازم خوب بهش رای نمیدادن»
رای یا عدم مخالفت اعضای کانون در «پروژه های شخصی» به این مفهوم نیست که در پروژه مشارکت خواهند کرد بلکه رایشون (یا عدم مخالفتشون پس از اعلام پروژه تون) به این علته که اعلام کنن به شما «و تیمتون» اجازه میدن که با اسم و امکانات کانون، کارتون رو انجام بدید.

حتی در پروژه های کانونی هم، الزام به مشارکت برای افرادی وجود داره که واقعاً وقت مشارکت رو دارن. (البته نباید به هر بهانه ای دوستان از کمک کردن به پروژه ی کانونی فرار کنن)

توجه داشته باشید که تا به امروز هیچ تولید فیلمی به صورت یک پروژه ی کانونی انجام نشده و اتفاقا، واقعاً با توجه به منافع فردی ای که تولید فیلم داره، از منطق هم دور نیست که این رو پروژه ی شخصی بدونیم

شکور

توفیقی جمعه 17 مرداد 1393 ساعت 23:15

مستند سلف؟
من اصلا چیری در این باره نشنیده بودم.
توضیح داده بودی تو وبلاگ؟

محمدمهدی رسولی شنبه 18 مرداد 1393 ساعت 00:07

خانم اسدی . . .
دوست محترم من قبلا هم با شما بابت این پروژه صحبت کردم . . .
اما قصه سر و شکل اصلی این فیلمه که هنوز هم برای من نامشخصه . . .
متاسفانه باور عامیانه ای راجع به فیلم مستند هست که فکر می کنیم مستند نیاز به فیلمنامه،دکوپاژ و . . . نداره.درحالی که اصلن اینطور نیست و بسیار هم جدی به عناصر سینمای خودش احتیاج داره . . .
در حالی که طرحی که شما به من گفتید بسیار بسیار بسیار خام بود . . .
دوستان کانون می دونن که من از هیچ کمکی برای کانونی ها مضایقه نکردم . . . اما بحث اینجاست که کاری که شما می خواهید انجام بدید هنوز در اولیه های خود مبهم باقی مانده . . .

ترابی شنبه 18 مرداد 1393 ساعت 00:17

از اینکه گزارش فعالیت ارائه دادید ممنون
و هر صحبت دیگه ای که درمورد گزارش شما میخواستم بکنم رو آقای شکوری و عطار پور کامل توضیح دادن (راجع به پروژه شخصی و مخالفت های دوره اجرایی پروژه) که کاملا باهشون موافقم

اسدی شنبه 18 مرداد 1393 ساعت 11:42

به خانم توفیقی :
توی جلسه مطرح شده بود و در صورت جلسه هم بود.

دوست داشتی میتونیم بیشتر راجع بهش با هم صحبت کنیم
اسدی

طلاکوب شنبه 18 مرداد 1393 ساعت 12:22

چرا میخواستید از نهاد مجوز بگیرید؟ و بعد از نهاد طرح رو به امور فرهنگی دادید؟!

دقیقا در جریان پروژه شما نبودم. نمیدونم همون طرحیه که برام توی آلاچیق تعریف کردید یا خیر. ولی با توجه به چیزهایی که از بچه ها شنیدم، اگه تو رای گیری پروژه تون بودم مخالفت میکردم. چون به نظرم برای کانون خطرناکه.

دقیقاً به همین علت پیشنهاد شد که طرح از طرف نهاد تولید بشه.
شکور
----------------
آها.
طلاکوب

اسدی شنبه 18 مرداد 1393 ساعت 12:34

نه چیزی که در آلاچیق براتون تعریف کردم ایده دیگری بود و این طرح دیگری
اگه یادتون باشه بهتون گفتم اسم اون وو وو زلا ها خواهد بود حالا ببینیم این چی میشه :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد