کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

فرهنگ اصطلاحات و واژگان سینمایی حروف س , ش

قسمت هشتم از فرهنگ اصطلاحات و واژگان سینمایی

  حرف س

سانسور( Censorship )
تعیین اینکه چه بخش هایی از فیلم ، یا اینکه اساسا چه فیلمی ، باید پخش عمومی شود و در معرض تماشای مردم قرار گیرد. سانسور از سوی سازمان ها و نهادهای مختلف اعمال می شود ، نظیر نهادهای دولتی ، دادگستری یا نهاد های مذهبی ، قومی و اخلاقی. سانسور همیشه محل بحث و اظهار نظرهای متفاوت بوده و در هر جامعه ای با جامعه دیگر فرق دارد. به دلیل آنکه سینما و ارزش های اجتماعی دستخوش تحول اند ، در هر زمان مسئله خاصی ممکن است مشمول سانسور شود.


سرعت فیلم ( Film Running Speed )
سرعت عبور فیلم در دوربین یا دستگاه نمایش که بر اساس سرعت عبور قاب ( فریم) در ثانیه یا فوت در ثانیه یا دقیقه اندازه گیری می شود. فیلم صامت با سرعت 16 تا 18 قاب در ثانیه و فیلم ناطق معمولا با سرعت 24 قاب در ثانیه فیلم برداری یا نمایش داده می شوند.


سکانس ( Sequence )
مجموعه ای از نماها و صحنه های مرتبط که واحد منسجم دراماتیکی دارند و حاوی داستان های کوچک یا سرگذشت مختصر یکی از کاراکترها هستند. سکانس ها الزاما وحدت مکانی ندارند و وحدت زمانی آنها هم می تواند دو پهلو باشد ، اما در مجموع باید یک واحد مستقل دراماتیک را بسازند.
یک سکانس در فیلم معادل یک فصل در رمان و یک پرده در تئاتر است.


سوررئالیسم ( Surrealism )
جنبشی در هنر که در اواسط دهه 1920 در عرصه های نقاشی ، ادبیات و سینما پدید آمد. سوررئالیسم ، مخالف قراردادهای رایج بود و تمایلات پوچ گرایانه داشت و در ضمن در پی آن بود که با ارائه آموزش های فروید و با تکیه بر اندیشه های مارکس ، نقدی سیاسی و اعتراض آمیز نسبت به نهادهای تثبیت شده ای چون حکومت عرضه کند. نظریه پرداز مطرح این جنبش آندره برتون ( Andre Burton ) بود و از نظر او رویا ، توهم و فعالیت ناخودآگاه ذهن ، جلوه گاه هنر واقعی و حتی فرا واقعی بود.
سینمای سوررئالیستی مرز بین واقعیت درونی و واقعیت بیرونی را مخدوش کرد و به استدلال علت و معملولی پایان داد و در عین حال بر شانس و اتفاقات تصادفی تاکید کرد. این سینما در پی آن بود که حالت های غیر عقلایی ، عصبی و حتی ترسناک ذهن را به تصویر بکشد.
فیلم ساز مطرح این جنبش ، لوئیس بونوئل ( Luis Buñuel ) و فیلم مهم او سگ آندلسی ( 1928- An Andalusian Dog ) است.

سیان ( Cyan )
رنگ سبز- آبی که مکمل و مخالف رنگ قرمز است. وقتی رنگ قرمز از طیف خارج شود سیان به جا می ماند. این واژه در ایجاد فیلم های رنگی پرکاربرد است.

سیکلوراما ، پرده محاط ( Cyclorama )
پرده بزرگ انحنا داری که در پشت صحنه قرار می دهند و معمولا برای نمایش آسمان از آن استفاده می کنند. مجموعه چراغ هایی ( Cyclorama Strip ) در زیر پرده قرار می گیرند و روشنایی یکدستی به آن می بخشند.


سینما- چشم ( Kine – Eye )تئوری سینمایی ژیگاورتوف ( Dziga Vertov ) ، سازنده فیلم های مستند و خبری در اتحاد شوروی ، بعد از انقلاب. در نظر ژیگاورتوف ، دوربین فیلم برداری مانند جشم انسان بود و می توانست عناصر اصلی هر وضعیت را کشف و روی آن تمرکز کند. اما چشم دوربین ، انعطاف پذیر تر از چشم انسان بود و می توانست حقیقت هر چیز را ببیند و آن را آشکار کند و این کار با تغییر فاصله ، تغییر زاویه ، دستکاری در سرعت و... شدنی است. در واقع انگیزه این اقدامات ، ارائه واقعیت به همان صورتی است که وجود دارد.
ورتوف اندیشه ها و دیدگاه هایش را در قالب چند بیانیه بیان کرد و سرانجام در سال 1919 ، گروه سینما – چشم را تشکیل داد و طی سه سال از 1922 یک رشته فیلم خبری ، موسوم به سینما – حقیقت تدوین کرد ، فیلم هایی که از سراسر اتحاد جماهیر شوروی و از زندگی روزمره مردم تهیه کرده بود.
همچنین ببینید : فیلم مستند چیست؟


سینمای صامت ( Silent Cinema )
هر فیلمی که در آن صدا نقشی نداشته باشد را صامت گویند.
هر فیلمی را که متعلق به دوران قبل از ورود صدا به سینما است ، یعنی فیلم هایی که در فاصله سال های 1895 تا 1927 ساخته شده را فیلم صامت گویند. فیلم های این دوره را معمولا بر اساس توسعه تاریخی این صنعت و نیز جنبه های خاص آن که با سینمای ناطق تفاوت دارد ارزیابی می کنند.


سینمای فاجعه ( Disaster Film )
ژانری که در آن خشونت و بلای طبیعی ، عده کثیری از مردم و طبیعت را نابود می کند برای مثال سیل یا زلزله یا قوع جنگ اتمی. چنین فیلم هایی ، بیش از آنکه بر شخصیت پردازی یا طرح داستانی تکیه داشته باشند ، بر نمایش بلایای طبیعی و غیر طبیعی ، یکی پس از دیگری تکیه دارند. در این فیلم ها خلق جلوه های ویژه چشمگیر بیشتر از همه مهم است.


سینمای مینی مال ( Minimal Cinema )
عبارتی که معمولا به فیلم هایی اطلاق می شود که که به خاطر تعلق خاطر عمیقشان به رئالیسم ، از تجهیزات و تکنیک های پیچیده سینمایی ، تا حد ممکن استفاده نمی کنند تا تماشاگر آنقدرها احساس نکند که در حال تماشای یک فیلم است. از جمله این فیلم ها می توان به خاطرات یک کشیش دهکده ( 1951- Diary of a Country Priest ) ساخته روبر برسون ( Robert Bresson ) اشاره کرد.


سینه کالر ( Cinecolor )
فرایندی قدیمی که در آن فقط با استفاده از دو رنگ ، فیلم رنگی تولید می کردند. این فرایند در زمانی به بازار آمد که تنها فرایند تکنی کالر برای رنگی کردن فیلم ها وجود داشت ، اما از آنجا که این فرایند بسیار پر هزینه بود عمدتا تولید کنندگان فیلم به سراغ آن نمی رفتند ، اما با ورود سینه کالر و کم هزینه تر بودن آن این فرایند در اوایل مورد استقبال قرار گرفت.


سینه ماکروگرافی ( Cinemacrography )
فیلم برداری از اشیای کوچک و ریز بدون استفاده از میکروسکوپ ، اما با عدسی های نرمال و ابزاری که دامنه فعالیت عدسی دوربین را افزایش دهند. این روش معمولا در فیلم برداری از طبیعت یا فیلم های زیست شناسانه و مستند به کار می رود. این روش را ماکرو سینماتوگرافی و سینه فتو ماکروگرافی هم می نامند.


سینه موبیل ( Cinemobile )
اتوبوسی ویژه، مجهز به وسایل تولید فیلم ، از جمله دوربین ، تجهیزات صدابرداری ، نورپردازی و موتورهای مولد برق و دیگر وسایل و ابزار لازم فیلم سازی که حتی گاهی ، این ماشین ها دارای اتاق تعویض لباس و گریم هم هستند. حمل و نقل این وسیله به نقاط مختلف آسان است. سینه موبیل در سال 1967 به بازار امد و از آن پس کاربرد فراوانی در تولید فیلم و برنامه های تلوزیونی داشته است.

سینه میکروگرافی ( Cinemicrography )
فیلم برداری از اشیای کوچک و ریز با استفاده از میکروسکوپ. این روش برای ساختن فیلم های تحقیقاتی و پزشکی به کار می رود. این روش را میکروسینه ماتوگرافی ، سینه فتومیکروگرافی و سینه میکروسکوپی هم می نامند.


حرف ( ش )

شب به جای روز ( Night For Day )فیلم برداری صحنه ای در شب با استفاده از نور کافی ، تا چنین به نظر برسد که این صحنه در روز روشن فیلم برداری شده.


شماره های حاشیه ( Edge Numbers )
یک رشته شماره همراه با حروف که که در فواصل مشخص روی فیلم چاپ می شوند( مثلا در فیلم های 35 میلیمتری در فاصله هر فوت ( هر 12 قاب) ). این کار توسط دستگاه ویژه ای به نام دستگاه شماره گذاری حاشیه ای انجام می شود. این اعداد و حروف همراه با تصاویر در نسخه مثبت هم ظاهر می شوند و به این ترتیب کار تدوین را آسان تر می کنند و انطباق دقیقی میان نسخه تدوین شده با نسخه منفی برای تدوین نهایی ، حاصل می شود. وقتی صدا سر صحنه ضبط می شود ، شماره های حاشیه ای روی فیلم و نوار مغناطیسی صدا هم به تدوین گر کمک می کند. بسیاری از لابراتوارها بعد از ظهور فیلم ، شماره های حاشیه ای خود را به رنگ زرد کنار فیلم چاپ می کنند.


نظرات 2 + ارسال نظر
مسعود زرگر سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 21:17

فردین،فقط پست میزاری و هیچ کامنتی نمیزاری،این دیگه چه وضعیه!
بعد بچه ها ازت سوال می کنن منبعت چیه جواب نمیدی.!
پاسخگو باش لطفا...

سعید چ.ع سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 22:07

http://danesh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF+%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA+%D9%88+%D9%88%D8%A7%DA%98%DA%AF%D8%A7%D9%86+%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0

حرف ص

صحنه ( Scene )
1- کنشی بی وقفه در داستان فیلم که معمولا در یک مکان خاص و طی یک محدوده زمانی مشخص روی می دهد. گاه صحنه در بیش از یک محل رخ می دهد مانند تعقیب که در مناطق مختلفی صورت می گیرد.
صحنه می تواند شامل یک نما و یا چند نما باشد.
2- به مکان رخداد هر ماجرا نیز صحنه گویند.


صداگذاری ( Dubbing )
ضبط گفت و گوها و صداهای گوناگون و سپس در هم آمیختن آنها بعد از اتمام فیلم برداری. این کار در مورد صحنه هایی که ضبط سر صحنه با اشکال رو به روست ، یا افزودن صدا در مرحله بعد از فیلم برداری آسان تر است ، انجام می شود. دوبله فیلم هم از همین مورد است.


صدای خارج از تصویر ( (Voice – Over (VO )
صدایی که هم زمان با نمایش صحنه ای شنیده می شود ، با آن ارتباط دارد ، اما در آن لحظه از دهان هیچ یک از شخصیت های فیلم بیرون نمی آید. صدای خارج از تصویر ممکن است از منابع زیر تامین شود :
1- راوی فیلم مستند.
2- راوی در فیلم های داستانی که فیلم را روایت می کند.
3- راوی اول شخص که خود در صحنه حضور دارد ، اما در تصویر حرف نمی زند و خارج از تصویر، آن صحنه را تفسیر می کند.
4- شخصیتی که صدایش را در رویاهای شخصیت دیگری می شنویم ، برای مثال موقعی که نامه او خوانده می شود.


صدای کنترپوئن ( Contrapuntal Sound )
صدا یا موسیقی که با تصویر روی پرده در تضاد است ، برای ایجاد احساسی استعاری. برای مثال مارش جنگ که بر روی تصویری از یک مجلس مهمانی پخش شود ، این مارش ، احساس نابودی ، ناامنی و ناامیدی ایجاد می کند.


صفحه تراز (Gimbal )
صفحه بزرگی است که اتاقی روی آن ساخته می شود و می تواند دوران کند. دوربین و فیلم بردار را چنان می بندند که بتوانند با اتاق دوران کنند و در عین حال ، شخصیت ها و اشیا بر اساس سنگینی وزن خود و گاه به مدد سیم هایی که به آنها وصل می کنند ، در دیوارها و سقف اتاق حرکت می کنند.


صفحه کلاکت ( Clapboard )
تخته ای است دو تکه که به هم لولا شده اند. از این وسیله برای دادن اطلاعات درباره برداشتی که قرار است فیلم برداری شود به همه اعضای گروه به ویژه ، بخش صدا و تصویر استفاده می شود. در ابتدای هر برداشت از این صفحه هم ، فیلم برداری می شود ، تا در هنگام تدوین اطلاعات مورد نیاز به تدوین گر داده شود. در صفحه کلاکت ، اطلاعاتی نظیر نام فیلم ، فیلم ساز ، فیلم بردار ، تاریخ ، شماره هر صحنه و هر برداشت درج می شود. این اطلاعات نشان می دهد که کدام بخش از فیلم در حال تهیه است ( این اطلاعات به طور شفاهی هم خوانده می شوند). تخته لولا شده بالای صفحه کلاکت تخته تقه نام دارد که محکم به هم می خورد ، تدوین گر در مرحله تدوین از این صدا برای هم گاه کردن صدا و تصویر استفاده می کند.



حرف ( ض )

ضد اوج ( Anticlimax )
جایی که ماجرای فیلم در آن به اوج خود می رسد و تماشاگر در خود بیشترین احساس را نسبت به فیلم دارد ، اما به یک باره هیجان ماجرا فروکش می کند و فیلم با حالتی سرد و ناامیدکننده و خالی از هیجان پیش می رود.
همچنین ببینید : ساختار سنتی فیلم نامه.



حرف ع

عنوان ، تیتراژ ( Title )
هر کلمه ای که روی پرده ظاهر شود و جزئی از یک صحنه نباشد ، بلکه تمهیدی برای رساندن اطلاعات به تماشاگر باشد را گویند. این واژه به موارد زیر اطلاق می شود :
1- عنوان بندی که در شروع و پایان فیلم ظاهر می شود و نام دست اندرکاران تولید فیلم را در بر دارد.
2- عنوان فیلم
3-در دوران صامت ، میان نوشته ها را که حاوی گفت و گوها ، اطلاعاتی درباره ماجرا و ... بود و در دوران ناطق ، اطلاعاتی که از طریق نوشته درباره زمان و مکان وقوع ماجرا داده می شود.
4- زیر نویس ها ، مثلا برای ترجمه گفت و گوهای خارجی فیلم.


عمق (Depth)
یکی از مهم ترین مسائل فیلمبرداری ، عمق بخشیدن به تصاویر روی پرده است. هر بیننده ای که تصویری را بر پرده سینما می بیند ، در ذهن خود برای آن عمق قائل می شود ، چون به این شیوه دیدن عادت کرده است. اما فیلمساز علاوه بر آنکه می تواند روی تخیل تماشاگر حساب کند ، در ضمن باید بکوشد که توهم عمق را در صحنه خلق کند و به آن ، حال و هوای واقعی ببخشد.
حس عمق فضایی در بیننده را از چند طریق می توان تشدید کرد :
1- خلق عمق در هر صحنه و تاکید بر کوچک و بزرگی اشیا بسته به فاصله آنها از یکدیگر.
2- متفاوت بودن نورپردازی صحنه در مناطق مختلف به نحوی که سطوح متمایز نور و سایه محسوس باشد .
3- تغییر زاویه و فاصله از نمایی به نمای دیگر تا بیننده در صحنه درگیر شود.
4- حرکت دادن دوربین و استفاده از حرکتهای تعقیبی دوربین.
5- حرکت دادن بازیگران در سطوح مختلف.


عمق میدان ( Depth of field )
میزان وضوح تصویر در فواصل مختلف از دوربین. اگر اجزای تصویری از جلو تا عقب از وضوح بیشتری برخوردار باشند ، تصویر دارای عمق میدان بیشتر است. برای دستیابی به عمق میدان وسیع ، استفاده از عدسیهایی با زاویه باز توصیه می شود. این عدسی ها ، فاصله کانونی کم و درجه F کمی دارند و در عوض طول مدت نوردهی آنها زیاد است. برای دستیابی به عمق میدان وسیع ، نورپردازی در عمق و وجود فاصله ای نسبتا زیاد میان سطح اصلی کانونی و دوربین نیز لازم است.
...
سعید
..............................
ها جریان چیه سعید؟
زرگرم
......
منبع پست‌ها و پست آتی :)
...........................
اها،دمت.اسمتم زیر پاسخ بنویس
زرگرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد