کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

من باب پاره کردن زنجیر- "لحن" و "فعالیت"

و امّا بعد؛

 

 1- از بحث می گذرم و نمی گویم که چقدر به نظرم این رویه ارزش فعالیت در کانون را پایین می آورد و چقدر روحیه کاسب کارانه خوب نیست، راه حلی هم ندارم و ظاهراً نمی شود به وجدان جمعی اعتقاد داشت و در این مدت زمان کم، این راه حل فعلی بهترین چاره است.از همه اینها بگذریم. غرض اعلام این موضوعه که "امتیاز فعالیت های این جانب، سعید چراغعلی، برای گرفتن بلیطهای جشنواره فجر به هیئت 5نفره واگذار خواهد شد تا با صلاحدید خود بین یک یا چند نفر از بچه های ورودی جدید تقسیم کنند."

2- دوستان، عزیزان، برادران، آشنایان، پست های معرفی فیلمی که در وبلاگ گذاشته می شود حتی نظرات خوبی هم نیستن، چه برسه به نقد یا بررسی. جهت گیری شخصی و زیربنانداشتن خط نوشتار و رویه نقد توشون موج می زند. لحن تحلیل و نقد و بررسی مشخصه و شیوه شان هم معین. خاندن تحلیل ها و معرفی ها و نقدهای درست‌نوشته‌شده نه تنها سواد سینمایی ما را بالا می برد که راه درست تحلیل نوشتن و بررسی کردن رو هم نشانمان می دهد.


زیاده عرضی نیست، سعید

پانوشت: پست در 11:11 توسط خود من اصلاح شد.

نظرات 19 + ارسال نظر
Faranak Nejati دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 23:22

با اینکه خودم اعتراض نوشتم اما واقعاً عبارت " روحیه ى کاسب کارانه" خوب بود !

شکور دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 23:35

در مورد بحث اولت:
- اعتراضات به لیست اعلام فعالین هیچ داستانی نشده. یه بروکراسی خوشگله که بدون دنگ و فنگ و جنجال انجام خواهد شد اگه ازین پست ها نذاری البته. وقتی بگی داستانی شده و ترجیح میدم فلان کنم، اینطوری ممکنه داستانی بشه. در حال حاضر داستانی نیست و همه چی آرومه. یه بحثی پشت مشهدی داشت که به علت پشت مشهدی بودنش مطرح شد نه به خاطر داستان داشتن این ماجرا.

- بررسی فعالیت اعضا برای دادن یه سری امتیاز شانیت فعالیت رو پایین نمیاره. ما تو کانون برای خدا کار نمیکنیم که! همه ی کار ما تو کانون برای لذته. این هم لذتی هست علاوه بر اونها. این از همون نقطه هایی هست که همیشه تو رو باهاش توصیف میکنم و باهات مخالفم... حاجی من در این دنیا زندگی میکنم و می دونم کجا دارم برای لذت کار میکنم و کجا برای خدا و قس علی هذا. به نظرم هر چقد هم که کارهای کانون رو بزرگ کنیم باز هم فراتر از لذایذ مادی نمیشه. آخر آخر آخرش میشه لذت از انجام کارهایی که منجر به قوی تر شدن کانون میشه. ازین فراتر نمیره که! (به نظرم ارتقای سطح هنری و فرهنگ و این مسائل هم واقعا هدف اعضا نیست بلکه چارچوبی هست که ما فعالیت هامون رو در اون ادامه بدیم. هدف خیلی نزدیک تر و روشن تر و فردی تره)

- روحیه ی کاسب کارانه ای درکار نیست. حقی است که باید تقسیم شود و مطابق با نظر اکثریت، می بایست متناسب با فعالیت ها تقسیم گردد! و ما گفتیم که دوستان بیان روشن کنن که چقد فعالیت کردن تا ما نظر دموکراتیکی که اتخاذ شده رو دقیق تر عملیاتی کنیم! این توصیفاتی که تو می نویسی هست که قضیه رو منفی میکنه وگرنه اصلا چیز منفی ای در کار نیست!

- وجدان جمعی کار میکنه. کسی در حال دروغ گفتن یا کلاهبرداری نیست! البت گاهی وجدان فردی بعضی افراد کار نمیکنه که کاملا اجتناب ناپذیره. من نمیدونم چرا وسط این همه بروکراسی خوشگل با این عبارات، اذهان رو به سمت و سوهای منفی می کشونی!

- پیشنهاد میکنم بهت که بلیط های هدیه ی کانون رو بپذیری و در انتخاب فیلم های گزینه ی اکران سال آینده ی کانون همکاری کنی. همچنین تماشای فیلم های فجر همراه با بقیه ی بچه ها، لذت بخشه. حالا یکی دو نفر هم در سالن بودن خودش خوبه. اینکه تمام کانون تو این دوره با بلیط های هدیه ی کانون درگیر فجر میشن کلا جو قشنگی درست می کنه قناری. به نظرم همیشه خلاف جریان شنا کردن، حرکت درستی نیست. میدونی که چه بحث هایی باهات دارم...

- ارزش کارهای همه سر جاشه. دعوایی در کار نیست. اگرم کسی دعوایی میکنه، همونه که شخصیتش رو پایین میاره! امکان اعتراضی که گذاشته شده مساوی با دعوا نیست. از نگاه من این حرفات کاملا غلط و کاملا خلاف جو مثبت کانونه و خود این حرفا از زبون کسی مثل چراغعلی باعث ایجاد جو منفی و چرک میشه... همونطور که می دونی و همیشه در موردت میگم، این صحبت هات و اونچه مدینه ی فاضله می پنداری، نه تنها کاملا رویائیه بلکه حتی تلاش برای رسیدن بهش، مانع از ایجاد یه سیستم واقعیه... مدینه ی فاضله ی یه ارگان دانشجویی غیرانتفاعی، همان چیزی است که الان در کانون می بینی؛ حتی در همین پروسه ی تقسیم بلیط ها و ...
------------------
در مورد مطلب دومت:

- فکر میکنم نسبت به موضوعی که در وبلاگ گذاشته شده دچار سوتفاهمی. موضوع معرفی فیلم یه چیز خیلی پایین تر از نقد و تحلیل فیلمه. خیلی خوبه که ما نقد و تحلیل های خفن در وبلاگ بذاریم ولی به هیچ عنوان الزامی نیست که اگه کسی میخواد یه فیلم رو معرفی کنه قواعد نقد نویسی رو رعایت کنه. نقد و تحلیل استاندارد مستلزم صرف وقته در صورتی که ما موضوع معرفی فیلم رو گذاشتیم که هر کس یه فیلم خوبی دید، اعلامش کنه و دو خط در موردش بنویسه بدون اینکه از «صرف وقت» بترسه... یا اگه فیلم بدی دید، بگه که بقیه نبینن...فکر میکنم اصلا علت اینکه خودت هیچ فیلمی معرفی نمیکنی همین باشه. چون خودت رو مقید کرده ای که معرفیت همراه با نقد واقعی باشه و این یعنی صرف وقتی که نداری.
تا حالا صدبار(البت نه صدبار) هم به خودت و هم به توپشکن گفته ام که اگه تمایل خفنی به این دارید که سطح نگارش در مورد فیلم ها به نقد نزدیک بشه، یه نکاتی روشن رو تو یه پست برامون بذارید که اگه کسی هم خواست نوشتارش رو به نقد نزدیک کنه مطابق با اون پست شما عمل کنه. ولی تا به حال این کار رو نکردید. به شخصه اصلا فرصت و علاقه برای مطالعه در مسیر حرکت دادن نوشته هام به سمت نقد و تحلیل ندارم مگه اون پست شما تو وبلاگ جلو چشام باشه. من اگه وقت اضافی داشته باشم، فیلم می بینم. فیلم می سازم. کلیپ می سازم و بیشتر فیلم معرفی میکنم. علاقه ای به صرف وقت برای نقد استاندارد ندارم مگر اینکه یه پست در وبلاگ این کار رو برام راحت بکنه.
شکور

به چراغ دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 23:39

حاجی. جوامع هرچه پیچیده تر و گسترده تر میش، قوانینشون هم بیشتر میشه.
قوانینن کانون فیلم در مقابل قوانین موجود در جامعه ی ایران، شاید یک به میلیون هم نباشه. ولی نشون دهنده ی اینه که ما واقعاً جامعه هستیم.
اگه قوانین نباشن، دیگه هیچی به هیچی بند نمیشه.
با تفکرات رویایی هم جامعه پیش نمیره. ما همه از اینکه زحماتمون درست دیده بشه، خوشحال و در صورت دیده نشدن، ناراحت میشیم

شکور

سعید چ.ع دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 23:56

شکوری:
- متوجه شدم و برای همین با اصلاح پست، اون جملهِ اول متن رو حذف کردم
- متوجه نشدم
- گفتم که "ظاهراً نمیشه اعتقاد داشت" قبول دارم نیاز به راهکاری داریم معذالک راهکار فعلی رو مناسب نمیدونم.
- این یه بحث شخصیتیه. به نظر تو این خلاف جریان شناکردنه و به نظر من پایبندی به اصول شخصی.
- ارزش بعضی کارها به گرفتن امتیاز نیست و ترویج امتیازگرفتن باعث میشه خود اون کارها اهمیت خودشونو از دست بدن، تبدیل به یه وسیله بشن.
"مدینه ی فاضله ی یه ارگان دانشجویی غیرانتفاعی، همان چیزی است که الان در کانون می بینی" ادعای خطرناکیه.
-------------------------------------------
- هیچ وقت نمی فهمم چرا آدم باید به چیزی بدتر از اونی که هس تظاهر کنه. و به همین وجه، نمی فهمم چرا بچه های کانون دوست دارن سطح سواد و قدرت تحلیل و فن بیانشونو از چیزی که واقن هست ضعیف تر نشون بدن.و اینکه من فکر می کنم یه سری چیزا بدیهیه، مثل اینکه "تعریف من از فیلم خوب چیه" یا "بد کدام است" یا "چجوری معرفیش کنم که از عدالت خارج نشم؟"

به چراغ سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 00:26

- متوجه شدم و برای همین با اصلاح پست، اون جملهِ اول متن رو حذف کردم (شکور: قناری. با اینکه خوشحالم که اون جمله نیست ولی باس بگم اگه نظری زیر پستت نوشته شده بوده حق نداری جمله ای رو حذف کنی بلکه باید روش خط می کشیدی. این قاعده برای جلوگیری از جعل و تحریفه در گذشته ی کانونه. این رو باید مسئول وبلاگ بهت تذکر بده. البت بازم میگه اگه نظری زیر پستت اومده بود. حتی در مدیریت)


- گفتم که "ظاهراً نمیشه اعتقاد داشت" قبول دارم نیاز به راهکاری داریم معذالک راهکار فعلی رو مناسب نمیدونم.
(شکور: وقتی راهکاری نداری، چاره ای جز پذیرفتن راهکار های دیگران نیست. قانون بد از بی قانونی بهتره.)


- این یه بحث شخصیتیه. به نظر تو این خلاف جریان شناکردنه و به نظر من پایبندی به اصول شخصی.
(شکور: من که میگم اصلا اصول شخصیت، خلاف جریان آبه. و همیشه این ها درست نیست. ازونجایی که بنده خدام!!!! بهت میگم اصول شخصیت رو عوض کن!!!) (شوخی کردم حاجی برا من عوض نکن ولی از خدا بترس عوض کن)


- ارزش بعضی کارها به گرفتن امتیاز نیست و ترویج امتیازگرفتن باعث میشه خود اون کارها اهمیت خودشونو از دست بدن، تبدیل به یه وسیله بشن.
(شکور: اول اینکه کاملا راست میگی. اگه به امتیازات اهمیت زیادی داده بشه، کار میشه فقط وسیله برای رسیدن به امتیاز. ولی نه تنها اصلا و اصلا و اصلا منفعتی که داریم درموردش صحبت میکنیم همچین جوی رو به وجود نمیاره بلکه اصلا کانون فیلم و عکس قابلیت همچین فضایی رو تو هر منفعت دیگه ای نداره. از طرفی در مورد اینکه چجوری میشه ملت رو مدیریت کرد که حتی عده ای شون با همین تصور کار هنری کنن هم میشه فکر کرد. به هر حال نه تنها انصافاً و منطقاً تصمیم گیرندگان کانون، فعالین کانون هستند بلکه اگه کانون منافعی هم داشته باشه باید به کارگرهاش برسه)


"مدینه ی فاضله ی یه ارگان دانشجویی غیرانتفاعی، همان چیزی است که الان در کانون می بینی" ادعای خطرناکیه.
(شکور: خطرناک بودنش رو نمی دونم ولی بذار یه توضیحی بدم. منظورم از مدینه ی فاضله، اوج و ته و پایان جاییه که یه تشکل دانشجویی میتونه بهش برسه. منظورم از مدینه ی فاضله، یه مدینه ی فاضله ی عملیاتی و امکان پذیر بود نه مدینه ی فاضله ی غیرقابل امکان. برا همین هم من و تو با هم مشکل داریم چون من همیشه تورو به این متهم میکنم که چیزایی که تو سرته تو مسیر یه مدینه ی فاضله ی غیرقابل امکانه نه یه چیز ممکن. درحال حاضر کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی به انتهای قدرت یه تشکل رسیده. تشکلی که فعالیت هاش بسیار بالاس. اعضای فعالش در یه ترم به 90 نفر متفاوت رسیده و در عین این تراکم اعضا و فعالیت، نظم داره و از دعوای داخلی تا اندازه ی شگفت آوری مصون مونده و به صورت سیستماتیک عمل می کنه. کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی مدینه ی فاضله ی واقعی تشکل های دانشجوئیه.)
-------------------------------------------

- هیچ وقت نمی فهمم چرا آدم باید به چیزی بدتر از اونی که هس تظاهر کنه. و به همین وجه، نمی فهمم چرا بچه های کانون دوست دارن سطح سواد و قدرت تحلیل و فن بیانشونو از چیزی که واقن هست ضعیف تر نشون بدن.و اینکه من فکر می کنم یه سری چیزا بدیهیه، مثل اینکه "تعریف من از فیلم خوب چیه" یا "بد کدام است" یا "چجوری معرفیش کنم که از عدالت خارج نشم؟"

(شکور: دمت گرمه. ولی من که نفهمیدم چی میگی. به شخصه من با توجه به میزان وقتی که به خودم حق میدم برای یه معرفی فیلم صرف کنم، خودم رو از اونچه هستم کمتر نشون ندادم. من برای پایان نامه ام یه سال وقت میذارم و یه چیزی نوشته میشه که من رو صد نشون میده. برای نوشتن یه معرفی نامه از یه فیلم تو وبلاگ هم نزدیک به 3 دقیقه وقت میذارم که اونچه می بینی من رو نشون میده. اگه بخوام شکوری پایان نامه ام باشم، باید یه ساعت وقت بذارم که عمرا بذارم. همین سه جمله ای که گفتی خوب بود ولی مبهم و همچنان معتقدم اگه نسبت به معرفی ها اعتراض داری و دوست داری پخته تر بشه، یه متن شکیل بذاری من خودم پایه ام تا جایی که وقت دارم بهش عمل کنم. قربون دستت.)


شکور

مسوول وبلاگ الان داره این پست و کامنت هاش رو می بینه
از همه دوستان خواهش میکنم به رویه های وبلاگی توجه کنن و پایبند باشن.
جهان مسئول

رضا ی.د سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 19:56

من اعتراض نوشتم وزیاد هم نوشتم ....یه بحثی شکل گرفت نزدیک به بحث شکوری وسعید ودر اون جمع تنها یک نفر با اینکه این امتیاز ها واقعا کانون رو به جایی برای در آوردن سود مادی مثل بلیط و... تبدیل میکنه معتقد نبود.بحث سر سود نیست وسر مدینه ی فاصله!بحث سر اینه از ترم بعد برای ارتقای سطح فرهنگی وهنری کانون فعالیت صورت شاید نگیرد وبرای ارتقای سطح تعداد بلیط جشنواره فیلم فعالیت صورت بگیرد.. من شاید بگویید فلان ولی همیشه با سود بردن مادی اعضای کانون در قبال کارهاشون برای کانون یا برای دلشون مشکل داشتم ودارم....تقسیم بلیط با اینکه به من هم به این طریق از کسی که کمتر کار کرده بیشتر میرسه الان فعلا تنها راهکار نمی دونم ولی وقتی مجبوریم فعلا کاری نمیشه کرد...ایرادی اگر وارد است این است سود گرتیی تبدیل به هدفی برای فعالیت نشود صرفا سود مالی چون این به نظر من با روح کانون در تضاد ایت....همان میزان که فکر میکنم حرفم درست باشه همان میزان هم فکر میکنم غلط باشه....

همان میزان که فکر میکنم حرفم درست باشه همان میزان هم فکر میکنم غلط باشه....
از جمله خوشم میاد
چون نمی تونم بنویسم(خیلی از نوشتن متنفرم) فقط میگم با چراغ موافقم
دلایل رو هم قبلا به بعضی ها گفتم و تو همین جلسه چند نفره
قربانی

شکور به یوسف دوست سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 21:21

اینطور که از نوشته ات متوجه شدم، یعنی تو و امثال تو معتقدید که از چند روز بعد، اعضای کانون به مدت یک سال!!! کلی تلاش خواهند کرد تا در جشنواره ی فجر بعدی، حق بلیط بیشتری داشته باشن!

همونطور که قبلا گفتم، پست چراغ چنان افکار اشتباه و جو روشنفکری غیر عینی رویایی ای رو در کانون ترویج میده که واقعا باید از دست چراغ ناراحت شد.(آیا بحث هایی که یوسف دوست بهش اشاره کرد، مصداقی از همون خاله زنک بازی ای باشه که چراغ باهاش مخالفه نیست؟)
یک سال فعالیت برای گرفتن 4 تا بلیط فجر!
مطمئنید جوزده حرف نمی زنید؟
مطمئنید دارید چی میگید؟

شکور

درضمن، یوسف دوست. بیا با من بحث کن. به من بگو کدوم یکی از اعضای کانون با این حرفا موافقن. بیاید همه تون با من بحث کنید. یه سری عضو بی تجربه یا کم تجربه که اصلا از مشکلات تشکل های دانشجویی اطلاع درستی ندارن، بشینن با هم بحث کنن، اصلا به نتیجه ی قابل اعتمادی نخواهند رسید.
مخصوصا اینکه خود من به منطق خیلی ها در کانون هم تشکیک وارد می کنم!

شکور
----------------------------------
پس چون تو قبول نداری منطق بعضی ها رو
پس اونا منطق ندارند
تامل میکنم روی این جمله
قربانی
----------
به قربانی:
بله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیر! شکوری هم میتونه در قضاوت در مورد منطق افراد اشتباه کنه.
فقط گفتم: خیلی از کسایی که تو این بحث شرکت کردن رو خودم به منطقشون تشکیک وارد میکنم! همین! اگه این جمله رو به معنایی که آوردی تفسیر میکنی، من به قصد خودت هم تشکیک میکنم!
اصلا همین الان داری برداشتت از جمله ام رو به عنوان معیاری از منطق خودت ارائه میدی...
شکور
------
(خیر! شکوری هم میتونه در قضاوت در مورد منطق افراد اشتباه کنه)
با این حرفت من حرفم رو پس میگیرم(اشتباه کردم) چون تا حالا این جمله رو ازت نشنیده بودم و همش دنبال این جمله بودم اگه میدونستی چقدر اون بحث منطقی که باهم کردیم اون هفته چقدر چقدر منو درگیر کرده بود که نمیدونی.( تازه نوشته یه بدی که داره اینه که ادمو دچار سو تفاهم می کنه)
با عباس موافقم بیاید پیش با تجربه ها تو نهاد تصمیم گیری بحث کنید و خاله زنک بازی در نیارید .چرا به عباسو دبیر و .... نمگید
قربانی
---------
به قربانی.
من خیلی ازین جمله ها گفته ام. شاید این توئی که گوشهات رو بستی! قطعا هیچ کس نمیتونه بگه که قضاوتش نسبت به همه درسته. دنیا، عالم احتمالاته.
به هر حال همه منتظرن که از من مچ بگیرن. شما هم یکی روشون برادر.
شکور

سعید ایزدی سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 21:52 http://kafankhafan.blogfa.com

آقای سعید چراغعلی من بعد از خوندن این پستتون به شدت ناراحت شدم. از اینکه میای یه پست می ذاری و توش راحت میای این روندی که من و چند نفر دیگه کلی سرش وقت گذاشتیم، کلی سرش بحث کردیم، کلی جلسه تشکیل دادیم، کلی فعالیت در اوردیم، که هیچ کدومش اصلا راحت نبود، رو می بری زیر سوال. بعد می گی هیچ راه حلی نداری.
راه حلت اینه که بیایم بی خیال بلیط جشنواره بشیم که چی بچه ها روحیه کاسب کارانه پیدا میکنند. آخه این چه حرفیه می زنی. اصلا من نمی دونم همون اول که بحث گرفتن بلیط جشنواره شد هیچ کدوم نیومدید حرفی بزنید که این کارتون روحیه کاسب کارانه ایجاد می کنه. حالا که این همه نفر این زحمت کشیدند میاید می گید این کارا الکی.

سعید خیلی راحت بهت بگم. حداقل یکم توقع داشتم که وقتی راه حلی نداری هیچ پستی نمی ذاشتی و به همون حرف زدن توی کانون بسنده می کردی.

حداقل انتظار داشتم یکم به قعالیت هایی که سر این قضیه میشد احترام می ذاشتی.

شکور به همه به ویژه قربانی سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 22:13

با تاکید شدید تکرار میکنم:
صحبت های مفصل افرادی که «تجربه» ی درست یا زیادی از «مشکلات» تشکل های دانشجویی ندارن، «اعتبار پایینی داره.»
میخوای این رو نقض کنی؟ میخوای بگی غلطه؟
یعنی خودت این رو نمیدونی؟
یعنی نمیدونی تجربه یعنی چی؟ اهمیت تجربه رو میدونی؟
بازم تکرار میکنم
با تاکید
با شدت
با صدای بلند:
بحث یه عده «بی تجربه» در مورد مشکلاتی که بدون تجربه نمیشه درست درکشون کرد «اعتبار پایینی داره». حالا هرچقد دوستان بی تجربه و کم تجربه دوست دارن با هم بحث کنن!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با کسی که دعوا نداریم! ولی کنار گذاشتن این جمله از صحبت های من آیا از روی منطق توئه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خیر! شکوری هم میتونه در قضاوت در مورد منطق افراد اشتباه کنه
با این جمله من حرفم رو با افتخار پس میگیرم
حاجی تو این سه سال من تا حالا این جمله رو از تو نشنیده بودم
قربانی
------------
به قربانی.
من خیلی ازین جمله ها گفته ام. شاید این توئی که گوشهات رو بستی! قطعا هیچ کس نمیتونه بگه که قضاوتش نسبت به همه درسته. دنیا، عالم احتمالاته.
به هر حال همه منتظرن که از من مچ بگیرن. شما هم یکی روشون برادر.
شکور

faranak nejati سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 22:46

جواب آقای شکوری خیلی طولانی بود :|
کل قضیه پر از مشکله واقعا .
با روحیه ی کاسب کارانه کاملا موافقم.
به نظرم متاسفانه این تصمیمات بر پایه ی یه "اشتباه "گرفته شدن.

خوب کاش جواب ها رو می خوندید. «روحیه» ی کاسب کارانه یعنی طرف کاری نکرده باشه ولی توقع داشته باشه. این قضیه رو من فقط و فقط در مورد یکی از اعضای کانون این روز ها دیده ام که مختص این مسئله هم نبوده. بقیه بر اساس «روحیه ی کاسب کارانه» نیست که دارن اعتراض میکنن بلکه به اونچه بهشون گفته شده دارن عمل میکنن. همین. مثل اینکه بگیم: اگه کسی تا از طرف کانون اردو نرفتهت بیاد بگه که بفرستیمش اردو... همین!
شکور
...............................................
نگفتم نخوندم که! طولانی بود ولی!!
به نظرم مشکل داره کاملا قضیه!
faranak nejati
------------
خیلی هم مشکل داره. مهم اینه: راهکار بدید.
شکور
............
مشکل اینه که انگار پدیده ی جشنواره و زیاد شدن اعضا یه اتفاق جدیده! خیلی با تاخیر باهاش با شتاب و استرس برخورد شد. جشنواره فکر می کنم انقدر برای کانون ارزش داشته باشه که لازم می بود از اوایل ترم گذشته تمهیداتی براش داشته باشیم!
faranak nejati

------

این سال سومه که برای جشنواره بلیط تهیه میشه. دقت کنید به اصرار های من برای شروع این بحث ها. برید وبلاگ رو ببینید. تازه اینهمه مشکلی که تو قانون جدید وجود داره، با این فرض وجود داره که من اول از همه اصرار کردم که اگه بلیط میخوایم شروع کنیم و اگه قانون مشکل داره، اصلاح کنیم. خوب وقتی کسی نمیاد شروع کنه همین میشه دیگه.
مشکل اینجاست که اگه کسی شروع نکرده، نباس به کسایی که شروع کردن هی بگه «مشکل داره، مشکل داره، مشکل داره». همه میدونیم مشکل داره ولی چاره ای نیست و اگه چاره ای داشتید باید زودتر اقدام می کردید.

شکور
.............
کاملا حق با شماست . اشتباه از ماست که وقتی باید نظر بدیم نمیدیم. احتمالا این هم به خاطر بی تجربگی باشه ، چون من اولین بار بوده در جریان این فرایند بودم.
انشالله که برای همه تجربه شده و دفعه ی بعد اوضاع به "بهترین" صورت خواهد بود
faranak nejati

مسعود زرگر سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 23:23

آقای شکوری من به شما ارادت دارم اما
1-اون جمع اصلا بی تجربه نبوده
2-صحبت ها به اون شکلی که یوسف بیان کرده نبوده
3-من خودم فکر می کنم جمع حاضر به این که این راه برای امسال ما
تنها راه چاره بوده واقف بوده و موافقن.
4-جلسه ای نبوده ،به خاطر هم مسیری چارکلمه صحبت بوده
5-برداشت اشتباهی شده و فکر بد نکن اخوی.
6-خوش نداریم کسی بخواد از شما مچ بگیره،و انتهای شماره 5.
7-این برا ایزدی: کسی منکر زحماتت نیست و ناراحت نشو.
7-فردا توضیحات لازم رو برای روشن شدن قضیه ارائه خواهم کرد..

به آقای شکوری :
1- تایید نکته ی 1 آقای زرگر و اینکه بی تجربه ی جمع من بودم فقط.
2- بله ظاهرا!
3- تایید آقای زرگر
4تایید آقای زرگر، و اگه بد شده اینطوری ، قول میدیم دیگه خارج دانشگاه درمورد کانون حرف نزنیم که سوء تعبیر به " جلسه ی رد و بدل کردن حرفای خاله زنکی" نشه!
5- تایید آقای زرگر
6-تایید آقای زرگر
7-تایید آقای زرگر
8-تایید آقای زرگر
'8- ظاهرا انقدر آقای زرگر رفتن IT درس خوندن، در شمارش دچار مشکل شدن ....!!!
faranak nejati

----------
به حرفای زرگر:
قناری:
1- منظور از تجربه، تجربه ی مربوط به این مسئله است. تنها افرادی که چند دوره توزیع بلیط فجر هم تو کارنامه ی تجربه شون باشه میتونن در این مورد تجربه دار تلقی بشن. همچنین کسایی که ورود بحث های مالی به تشکل های دانشجویی رو دیده ان. یکی از افراد جمع که این تجربه ها رو داشته رو معرفی کن. منظور تجربه در اکران یا این مسائل نیست
2- من در مورد متن یوسف دوست گفتم نه در مورد چیزهایی که نمی دونم
اگه یوسف دوست چیزی متفاوت با اونچه بحث شده نوشته، خوب مشکل از نوشتار یوسف دوسته
3- خدا از دهنت بشنفه
4- اگه بحثی نبوده، من اشتباه متوجه شدم. ولی یوسف دوست یه طوری نوشته مثل اینکه یه عده کاملا با بحث به این نتیجه رسیدن که قضیه غلطه. اولش نوشته که «بحثی شد مثل بحث شکوری و چراغ» و بعد یه چیزایی نوشته مثل نتایج بحث رخ داده. اگه نتایج مفصلی که یوسف دوست نوشته، صرفا نظر خودشه و نتایج بحث نیست، من اصلا مشکلی ندارم
5- ممنون برای روشن کردن قضیه
6- خوب تاریخچه ی کانون رو نمیشناسی

شکور
___________
عرض شود که :
ما پنج نفر بودیم.
بنده موافق و چهار نفر دیگه مخالف.
١.از نظر من اون جمع با تجربه نبوده , قدیمی ترینشون خودم بودم که خودم رو شخص با تجربه ای چندان نمیدونم حتی با وجود اینکه یک نفر بودم در مقابل چهار نفر
٢.دقیقا , دقیا به همین دلیل به نجاتی و زرگر پیام دتدم که به نظرم بهتره برید کامنتارو بخونید!!!
والا بنده هم که مخالف اون ها بودم بحث رو به این شکل که آقای یوسف دوست تعریف کردن ندیدم.
٣.در خصوص آقی زرگر و خانم نجاتی دقیقا فهمیدم که اینطور بود اما در مورد آقای یوسف دوست و قربانی ذهنم یاری نمی کنه.انقدر که این آقای یوسف دوست شولوغ میکردن :-D
۴.دقیقا , دقیقا , دقیقا ,دقیقا
۵.قطعا , قطعا , قطعا , قطعا
۶.بلاشک , بلاشک, بلاشک
٩.بنده باز هم تاکید میکنم که با حرفای اون چهار عزیز غالبا مخالفم و به نظرم خیلی جاها اشتباه میکردن.اما با این حال این کامنت رو گذاشتم که عرض کنم بحث به این شکل که مطرح کردن آقای یوسف دوست نبوده.
جهان

----------
شکور:
اگه خانم جهانی پرتجربه ترینتون بودن، با کمال احترام ادعا میکنم گروهی که این بحث رو کردن عاری از تجربه ای بودن که عرض کردم.
دمت گرم زرگر...!!! دمت گرم! ترکوندی ها قناری!
بازم میگم که همه تون عزیزید ولی حرف منه پیرمرد رو بپذیرید. تجربه چیز دیگه ایه قناری ها.
_________
البته بنده یه کوچولو در خصوص بلیط جشنواره ٩٠ تجربه دارم , خیلی کم.ولی با این حال تقسیم بلیط همین دو سالی که تو کانون بودم رو هم مثال زدم که دوستان توجیه شن
جهان

به خانم نجاتی چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 00:47

در مورد این جمله تان:
«و اگه بد شده اینطوری ، قول میدیم دیگه خارج دانشگاه درمورد کانون حرف نزنیم که سوء تعبیر به " جلسه ی رد و بدل کردن حرفای خاله زنکی" نشه!»

این رو دارید جدی میگید؟ این چه حرفیه دیگه! یعنی که چی؟! هرچقد خواستید در مورد کانون صحبت کنید! منظور از خاله زنک بازی این نیست که هر کس در مورد کانون صحبت کنه داره خاله زنک بازی میکنه بلکه اینه که ملت تا ببینن یکی مثل چراغ اعتراضی کرده(که من هر لحظه دارم بیشتر ازش ناراحت و عصبانی میشم) بیان بدون دقت در کلام بقیه، همش بگن: دیدید گفتیم دیدید گفتیم! و شروع کنن به «از بالا» صحبت کردن. که البت شما اصلا در این جرگه نبودید خانم!
من ابراز نظر رو خاله زنک بازی نمی دونم
تازه اصلا هم اونقد خاله زنک بازی رو زشت نمی دونم
بلکه خواستم با چراغعلی که خیلی از این وصف بدش میاد، جدل کنم وگرنه اصال خاله زنک بازی اون قبحی که تو نگاه چراغ داره، تو نگاه من نداره.
شکور

به جای اصال بخوانید اصل
شکور
..........

از نظر من واقعا حداقل به خاطر اینکه از "بد منتقل شدن" حرف ها نمیشه جلوگیری کرد دیگه نباید بیرون کانون حرف جدی زد! اصلا شکل یه بحثِ "از روی بی کاری "ِ یه سری دانشجوی خسته ی کانونی ، عوض شده و کار داره ب جای باریک می رسه!!!!
faranak nejati

به خانم نجاتی چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 01:22

مخالفم
کانون مسیریه برای یادگیری
از جمله منطق و اصول بحث
اگه این بحث ها هم محدود کنیم، اشتباهات رو متوجه نشیم، سوتفاهم ها ایجاد نشه، درگیری ها رخ نده، دلخوری ها واقع نشه، پس قراره کجا و کی این بچه های کانون این ها رو یاد بگیرن؟
وقتی وارد شغل شدن؟
وقتی زن گرفتن؟
نه خانم. به نظرم وقوع این اتفاقات تو کانون فیلم، مهمترین وظیفه ی حیات کانونه.
یاد گرفتن زندگی.
شکور

(زن گرفتن یا شوهر کردن البت) شکور

خاقانی چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 01:57

اصل مطلب چیه؟ این که امسال تعداد فعالین به شدت بالا رفته، خوردیم به جشنواره ی فجر ، و چاره ای نیست به جز یافتن روشی عادلانه برای توزیع بلیط ها. روش بهتری از بررسی میزان فعالیت ها به فکرم نمی رسه.
درباره ی این که ایجاد منفعت دربرابر فعالیت چه تاثیری در کلیت کانون داره بحث نمی کنم. در نظر بگیرید که الآن با یه موقعیت خاص روبه روییم و باید راهی براش پیدا میکردیم. پیچوندن قضیه مشکلی رو حل نمیکنه. اگه راه بهتری دارید پیشنهاد کنید.

دم شما گرم...
مشکل همینه...
من نمیدونم چرا این دور گود نشستن و شعار «لنگش کن» دادن و آخرش هم ایراد گرفتن تمومی نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مگه کسی جلوی بچه ها رو گرفته؟
مگه همین پشت مشهدی که اینقد من قبولش ندارم..اینقد...اینقد... من قبولش ندارم و معتقدم توهین کرد به کانون، نیومد راهکارهاش رو تو جلسه گفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عجیبه والا
شکور

رضا ی.د چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 02:52

اگه بقیه فکر میکنن من متن ومفهوم رو بد منتقل کردم میپذیرم و میگم اون صرفا نظر خودمه...ولی یادمه که از اینکه فعالیت ملاک امتیاز اینا قرار بگیره ناراحت بودیم و...حالا باید رو در رو صحبت کرد...این بحث واقعا به چراغعلی ربطی نداشت من این مطلبو نخونده بودم....از لحاظ کمبود تجربه میپذیرم ولی خب نظراتم در مورد بلیط فقز نبوده ونیست....بارها شده که بیان بگن ما داریم فعالیت فرد ویا گروه خاصی رو زیر سوال می بریم ولی خدا به سر شاهده اینطور نبوده نیست....در مورد امسال توافق بود که این فعاآ چاره از کار ما باز میکنه ومیتونه بهترین روش نباشه ...من صبح کانونم وپیتونیم صحبت کنیم متاسفانخ بعداز ظهر نیستم....بازهم اگر کج فهمی من از بحث باعث انتقال اشتباه موضوع شده باشه! عذر میخوام ... .

سعید چ.ع چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 10:43

شکوری:
مسائل مطرح شده نظرات من و چند نفر دیگه راجع به رویکرد توزیع بلیط در کانونه. اینکه چندنفر اومدن و زیر پست من کامنت گذاشتن و به تعبیر تو خاله زنک بازی به وجود اومده، به نظرم به همون دلیلیه که بچه ها معمولاً بعد پست های تو یا امیرحیدری راجع به موضوعی نظر می دن. جرئت ابراز نظر یا موقعیتی برای فکر کردن به موضوع، به خاطر اینکه یکی با وجهه ای بهتر راجبش حرف زده. این خاله زنک بازی نیست. به نظرم همون دموکراسی‌ایه که حاضری برای رسیدن بهش و حفظ اون از همه چی بگذری. دموکراسی‌ای که به قربانی و یوسف دوست دقیقاً همونقدر حق میده که به "باتجربه‌ای" مثل تو.
ایزدی:
منکر زحمتات شما نیستم. همون موقع هم گفتم که رای ممتنع میدم تا بتونم فکر کنم. اصولاض بعد از یه جلسه یک ساعت و نیمه خیلی نمیشه تصمیم درستی گرفت به نظرم. مخصوصاً اینکه از نظر فیزیولوژیک هم سطح انرژی بدن تو ساعت یک تا پنج تو پایین ترین سطحشه. راه حلی ندارم. درسته. همون موقع هم گفتم. ولی این دلیل نمیشه نظر ندم. و اینکه من در نهایت نظری هم ندادم. صرفن امتیاز فعالیتامو منتقل کردم.
شکوری:
قبول دارم که درصد زیادی منتظرن ازت مچ بگیرن. طبیعیه و برای آدمی در جایگاه تو اجتناب ناپذیر. بحثمون راجع به توازن قدرت رو گوشزد می کنم.
فکر کنم متاسفانه تا الان یه سری از پیش بینیام در مورد کانون درست از آب در اومده. برای همین هم به خودم حق میدم نگرانِ روحیه "کار در ازای امتیاز" در کانون باشم و بترسم ازینکه ممکنه به کجاها کشیده شه. نمیخام بگم من نوستراداموسم، عقل کلّم، ساز مخالفم، منطقیم، یا هرچی. ترجیح میدم همون متوهمی باشم که مدام منو بهش متهم می کنی و در عوض هرجا که احساس خطر کردم بدون رودرواسی اعلام کنم. کما اینکه تو هم خیلی اینکار رو می کنی و خیلی بهتر و خوشگل تر از من هم اینکارو انجام میدی. هدف این پست تذکر دادن بود فقد، در نظر گرفتن اینکه شرایط ویژه جشنواره منجر به ایجاد رویه ها و رویکردهای بلندمدت نشه. به شدت خاهش می کنم که بعداً و سر صبر و تامل بیشتر راهکاری چیده شه توسط قدیمیای کانون که "کانون فیلم و عکس قابلیت همچین فضایی رو تو هر منفعت دیگه ای نداره. از طرفی در مورد اینکه چجوری میشه ملت رو مدیریت کرد که حتی عده ای شون با همین تصور کار هنری کنن هم میشه فکر کرد. به هر حال نه تنها انصافاً و منطقاً تصمیم گیرندگان کانون، فعالین کانون هستند بلکه اگه کانون منافعی هم داشته باشه باید به کارگرهاش برسه" اعضای کانون زیاد و متنوع شدن. و این امر اگه مدیریت نشه اوضاع رو میتونه عوض کنه.
نکته آخر:
به شخصه نمیتونم بپذیرم که "وقتی راهکاری نداری، چاره ای جز پذیرفتن راهکار های دیگران نیست." فک کنم شروع بحث هم ازین جمله باشه. من نمیتونم با این جمله موافق باشم چون در این صورت باید با خیلی چیزای دیگه هم موافقت کنم.
و اینکه پیشنهاد می کنم این بحثو از وبلاگ جمش کنیم کم کم و ادامه شو ببریم تو خود کانون. اگه میخاد ادامه پیدا کنه.
زیاده عرضی نیست. سعید.

به چراغ چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 20:22

در مورد این جلمه ات:
«دموکراسی‌ای که به قربانی و یوسف دوست دقیقاً همونقدر حق میده که به "باتجربه‌ای" مثل تو.»
شکور: دقت کن قناری. نگفتم حق ندارن حرف بزنن بلکه گفتم اعتبار حرفایی که بدون تجربه زده میشه، در موقعیتی که به تجربه نیاز داره، پایینه.
---------------------------


در مورد این جمله ات:
«منکر زحمتات شما نیستم. همون موقع هم گفتم که رای ممتنع میدم تا بتونم فکر کنم. اصولاض بعد از یه جلسه یک ساعت و نیمه خیلی نمیشه تصمیم درستی گرفت به نظرم. مخصوصاً اینکه از نظر فیزیولوژیک هم سطح انرژی بدن تو ساعت یک تا پنج تو پایین ترین سطحشه. راه حلی ندارم. درسته. همون موقع هم گفتم. ولی این دلیل نمیشه نظر ندم. و اینکه من در نهایت نظری هم ندادم. صرفن امتیاز فعالیتامو منتقل کردم.»
شکور: اول اینکه نظر دادی. نه تنها نظر دادی بلکه بد هم نظر دادی. البت اصلاحش کردی
دوم اینکه: چرا دلیل میشه که نظر ندی..
همونطور که متهمت میکنم به داشتن افکاری غیر عینی، غیر عملیاتی، رویایی و شبیه به توهم، همونطور هم متهمت میکنم به نداشتن سیاست و نگاه به مصلحت های کانون. (یادت نره که من همیشه هم ازت تعریف میکنم ولی خوب این انتقادها رو به شدت و مستمرا بهت وارد میدونم. جلسه ی خودت، من، امیر و زین ال رو که یادته)
تو کانون گفتی که این طرح مشکل داره. بهت گفتیم طرح دیگه ای بده، گفتی ندارم
تو جلسه گفتی این طرح مشکل داره. بهت گفتیم طرح دیگه ای بده، گفتی ندارم
هرجا تونستی گفتی این طرح مشکل داره. هر جا گفتی گفتیم طرح دیگه ای بده و هیچ وقت ندادی
حالا بعد از اینهمه ابراز «مشکل داره» میای تو وبلاگ هم یه پست تند می نویسی و از ایجاد روحیه ی کاسب کارانه صحبت میکنی!
آخه کی این کار رو میکنه؟ (البت مشهدی و یوسف دوست و دلیاری هم از این کارها در کانون کرده اند)
بسه دیگه بابا! عجب گیری کردیم. مطمئنم خودت اگه پشت همچین ماجرایی بودی و می دیدی که یکی اینقد همش فقط میگه «مشکل داره» اعصابت خورد میشد، گیرپاژ میکردی، به قول خودت میزدی به سیم آخر و فحش میدادی!
دوستان، عزیزان، هم میهنان! علما! بعله! مشکل داره... بسه دیگه!!!!!!!!
حالا بازم بیا ابراز کن که مشکل داره. همین 5 دقیقه دیگه باز میای میگی که مشکل داره!
جالب اینجاست که وقتی می خوای یه پوستر معمولی بزنی، از اینکه دیگران نظر بدن و دستی تو کار نبرن اونقد کفری میشی ولی در مورد این قضیه که اینقد زمان برده و اینهمه آدم سعی کردن مشکلاتش رو حل کنن فقط میشینی هر جا که میتونی تکرار میکنی که «مشکل داره! مشکل داره! مشکل داره! مشکل داره! مشکل داره! مشکل داره!»
بعید میدونم اگه خودت پشت قضیه بودی، این رفتار ها رو تحمل میکردی.
نه تنها این کارهات شبیه به رفتارهای روشنفکر مآبانه اس که جو کانون رو به هم می ریزه، بلکه توهمات عجیبی رو هم ترویج میده. به طور مثال همین امروز جناب مشهدی کبیر به من گفت که به خاطر اینکه من(مشهدی) جرئت داشتم به این طرح اعتراض کنم، چراغعلی و «سایرین» هم اومدن پشت من و به اعتراضات ادامه دادن!
دقیقا کانون رو خلاف واقع دو تیم کردی! تیمی که اصرار! دارن که این راه حل باید اجرا بشه و تیمی که به هر دری میزنن تا از ظلمی که داره روا میشه جلوگیری کنن!!!! ولی موفق نمیشن!!!
تیمی که پشت مشهدی معتقده رهبرشه و تو هم یکی از پیروانش!!!!
به نظرم همونطور که همیشه خودت میگی، تکرار نکردن جمله ی «مشکل داره» از جانب چراغعلی نیاز به انصافی داشت که وجود نداشت.
از طرفی تکرار میکنم. در این مصداق تو هم از دسته ی اعضایی شدی که گوشه ای نشستی و میگی «لنگش کن» و بعد از لنگش کردن هم شروع میکنی مدام و پیوسته میگی که «چقد بد لنگش کردی!»

----------


در مورد این جمله ات:
« فکر کنم متاسفانه تا الان یه سری از پیش بینیام در مورد کانون درست از آب در اومده. برای همین هم به خودم حق میدم نگرانِ روحیه "کار در ازای امتیاز" در کانون باشم و بترسم ازینکه ممکنه به کجاها کشیده شه.»
شکور: اتفاقاً من هم متاسفانه می بینم که یه سری از پیش بینی هام درست از آب در اومده و برای همین هم می ترسیدم از اینکه همچین پستی با حرف تکراری «مشکل داره» ببینم که دیدم و دیدم دقیقاً از کسی هم ابراز شد که خیلی میترسیدم بخواد مجدداً وارد این بحث بشه اونم با «پاره کردن زنجیر»!!!!
کلاً که من همیشه بهت گفته ام، به نظرم دید تو نسبت به «کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی» دید غلطیه. کانون فیلم تشکل خیلی واقعی ای تری از اون چیزی هست که تو می بینی و تخمین می زنی.

---


در مورد این جمله ات:
« ترجیح میدم همون متوهمی باشم که مدام منو بهش متهم می کنی و در عوض هرجا که احساس خطر کردم بدون رودرواسی اعلام کنم. کما اینکه تو هم خیلی اینکار رو می کنی و خیلی بهتر و خوشگل تر از من هم اینکارو انجام میدی.»
شکور: شکوری کجا همش احساس خطرش رو بیان کرده؟ شکوری کجا دم از ترس از آینده زده ولی به فکر راهکار نبوده؟ کجا بدون دادن راهکار اینقد روی «مشکل داشتن» یه قضیه اصرار داشته؟ دقیقا این نقطه، نقطه ی ناراحت کننده است. شکوری دنبال راه چاره هم هست. همیشه بوده. ولی چراغ فقط خودش رو دکتری می دونه که بیماری رو کشف کرده و حالا که یه عده جاهل! رو نسبت به این قضیه مطلع نموده، دیگه جلوتر نمیره. یا اگرم بخواد کاری کنه، تکرار مجدد همون «مشکل داره» هست و بس!
درضمن یادت رفته که موضعت رو چند جا قبل از وبلاگ روشن کردی؟! بابا چقد احساس خطر! ای کاش می فهمیدی که بعضی حرفات و تکرار هات و اصرار هات و توجه نکردنت به جمله ی «مثل اینکه راه دیگه ای نیست» که خودت هم قبول کرده بودی، خودشون خطرآفرین هستن. گاهی سکوت خودش یه عملکرد برای دفع خطره. همیشه تند رفتن و پست تند گذاشتن دلیل بر درست تشخیص دادن خطر نیست. و البت که من اصلا تجربه و شناخت تو از کانون فیلم رو نصف خودم هم نمی دونم.(و حتی خیلی کمتر. البت خیلی از دیگر اعضای کانون رو از این هم کمتر می دونم). قبلاً هم گفته ام، فرقی که بین خودم و تو می بینم، دید واقعی و رویائیه. من از روی رویا و ایده آل های افلاطونی خطرها رو گوشزد نمی کنم بلکه چیزهایی می بینم که عینیت دارن. و در ادامه راهکار هم می دم. اگر هم راهی جز پذیرفتن راهکار کوتاه مدت نباشه، اینقد اصرار نمیکنم تا جو بدی ایجاد بشه! و بعیده که بدونی که حتی من «سکوت» هم میکنم!!!

---


در مورد این جمله ات:
« هدف این پست تذکر دادن بود فقد، در نظر گرفتن اینکه شرایط ویژه جشنواره منجر به ایجاد رویه ها و رویکردهای بلندمدت نشه.»
من که هدف پستت رو تذکر حس نکردم! آیا خود عبارت اول پست یعنی «من باب پاره کردن زنجیر» برای تذکره؟ مخصوصاً قبل از اصلاح پست واقعا پست برای تذکر بوده؟ یعنی فکر میکنی اینقد اصرار بر تکرار این موضوع کانون رو متوجه خطر میکنه یا اینکه برعکس، خطری رو ایجاد میکنه؟ به شخصه کسایی که نشستن دنبال راهکار گشتن رو خیلی بیشتر از تو که بر طبل «مشکل داره» کوبیدی و کوبیدی و کوبیدی، به فکر کانون دیدم.
به نظرم به جای نوشتن این پست میامدی فشرده فکر میکردی تا ضعف های طرح رو درست کنی، مشخص تر بود که برای کانون کار مفید انجام دادی.
اینکه بیای چندین باره بگی این راهکار مشکل داره کار گنده ای نیست. خیلی ها میدونن این طرح مشکل داره. همه مون می دونیم. مشکل کانون اینه که تعداد کسایی که به فکر راهکار هستن زیاد نیستن. فقط همه نشستن دارن میگن: مشکل داره. و تو بیش از همه.
---


در مورد این جمله ات:
« به شدت خاهش می کنم که بعداً و سر صبر و تامل بیشتر راهکاری چیده شه توسط قدیمیای کانون»
شکور: و من به شدت از تو خواهش میکنم به جای تکرار عبارت «مشکل داره» به فکر باشی. کلا دور دایره نشینی و هی بگی لنگش کن. و اگه دیدی یه عده دارن تلاش میکنن که لنگش کنن، اینقد نیای ایراد بگیری و بری روی اعصاب.
خودم آرزو میکنم که سال بعد جشنواره فجر، کانون تو رو مسئول این قضیه بکنه و بعد من و کسایی که اذیتشون کردی پشت سر هم ازین صحبت ها و پست های «مشکل داره» با استدلالاتی «رویایی» و برای رسیدن به یه جامعه ی غیرممکن، انجام بدیم ببینی چه اعصابی خورد کردی.

---


در مورد این جمله ات:
« به شخصه نمیتونم بپذیرم که "وقتی راهکاری نداری، چاره ای جز پذیرفتن راهکار های دیگران نیست."»
خوب دیگه. بازم ادعا میکنم باز رفتی تو توهم. اگه قضیه پوستر بود ها کاملا این رو قبول میکردی:
یه عده هی میان داد میزنن آقا ما پوستر میخایم.. ما اکران داریم. فردا باید تبلیغات شروع بشه... فلان و بیصار
شما پا میشی میگی بابا یکی بیاد پوستر طراحی کنه. کسی نمیاد. خودت میشینی پشت کامپیوتر و شروع میکنی به طراحی. یه روز، دو روز، سه روز، چهار روز کار میکنی و بالاخره یه پوستر که مشکلاتی هم داره طراحی میکنی و حالا همون عده به جای اینکه بیان بگن دمت گرم میان میگن: این چه پوستر مسخره ایه دیگه!
بعدش میرن تو جلسه میگن: این چه پوستر افتضاحیه دیگه
بعدش میرن تو وبلاگ می نویسن: از همه ی دوستان خواهش میکنم به فکر راهکاری باشن. آخه این چه پوستریه دیگه.
احتمال شدیدی میدم که تو اون لحظه نه تنها ناراحت میشی بلکه میگی: وقتی پوستر دیگه ای نیست میخواید چیکارکنید؟ فردا تبلغات باس شروع بشه. میخواید پوستر نزنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
با تاکید تکرار میکنم: قانون بد بهتر از بی قانونیه...
بلیط های فجر میخواست چجوری تقسیم بشه؟ همینطوری بریزیم کف کانون بگیم: تقسیم شو! تقسیم شو!
فکر میکردم این قاعده برای تو هم بدیهی باشه!!!
تازه این قاعده وقتی فورس زمانی وجود داره دیگه از بدیهی هم بدیهی تره!
این هم میذارم جزو دلایلم برای توصیفی که ازت دارم: در این دنیا نمی زی ای...

---


و در آخر:
« و اینکه پیشنهاد می کنم این بحثو از وبلاگ جمش کنیم کم کم و ادامه شو ببریم تو خود کانون. اگه میخاد ادامه پیدا کنه.» و کاش برای بار هزارم (البت سوم) نمیومدی اصلا این قضیه رو حالا در وبلاگ مطرح کنی و این جو رو ایجاد کنی.
شکور

سعید پشت مشهدی پنج‌شنبه 10 بهمن 1392 ساعت 03:17

1- من معتقد به رهبری هیچکی نیستم ولی وقتی من اعتراض میکنم و با اینکه بهم پرخاش میشه بازهم اعتراض میکنم کلا روحیه اعتراض رو تو کانون میبره بالا که خیلی خوبه چون باعث میشه همه بیشتر با اساسنامه آشنا بشن مثل خود من که بازهم خیلی خوبه.
2- کی گفتی گفته که اگه طرف خودش راهکاری نداشت اعتراض هم حق نداره بکنه بابا منتقدی هم خودش یه شغله بعد تا آخر حتی اگه اون مورد تصویب هم شده بود همه حق دارن هر چه قدر اعتراض دارن بکنن چرا ایزدی فکر میکنه این زیر سوال بردن زحمت های اون بچه هاست !
3- منم با روحیه کاسب کارانه مخالفم ولی خب چاره ای نیست بعد اونایی که فعالیت سینمایی رو دوست دارن بدون این امتیازها هم فعالیت هاشون رو تو کانون انجام میدن ولی اگر این امتیازها باعث بشه فعالیت بعضی ها بیشتر بشه یا حتی افراد جدید هم به کانون بیان و فعالیت کنن این خیلی خوب میشه من معتقدم هر چیزی که احتمال بالا بردن آمار فعالیت ها رو تو کانون بیشتر بکنه ولو دادن یه آبنبات چوبی هم باشه خیلی خیلی خوبه.
4- چه متن خفن طولانی و چه حوصله ای داره این شکوری این خودش یه جورایی یه نمایشنامه رادیویی ایه.
راستی از لقب پشت مشهدی کبیر هم خیلی خوشم اومد بیشترش کنید ;-)

قریشی چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 10:31

شاید یک روز نشستم یک صحیفه از کامنت های مندرج شکور در آوردم.
سخن بزرگان : "ما تو کانون برای خدا کار نمیکنیم که! همه ی کار ما تو کانون برای لذته." !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد