کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

نقدی به همه کسانی که روحیه مدیریت دارند و...

ابن نوشته ربطی به من مدیر اجرایی پروژه اکران مستند نداره .

 

 روحیه مدیریت داشتن یعنی :

در کار جدی بودن

توانا در اداره و بررسی چند کار

صریح و رک بودن

متکی به خود بودن

انعطاف پذیر بودن در مقابل پیشنهادات

آدمای حساسی نیستند

و...



تعدادی از کسانی که مدیر اجرایی خیلی موفقی بودن در کانون این خصوصیات رو داشتند  که تونستند بر اوضاع تسلط پیدا کنند.

از این مدیرا تعریف می شه.در ذهن ها به نام کاربلد ثبت می شن.در کانون رفت و آمد می کنند و ازشون دائما نظر خواسته می شه.اعتماد به نفس بالایی دارند .برای اثبات حرف خود حاضرند آنقدر بحث کنند که طرف مقابل تسلیم بشه.


اما اکثر بچه های کانون از این  روحیه ها ندارند -اصلا بد نیست این موضوع.فقط دارم بررسی می کنم-علایق هنری خودشون رو دنبال می کنند و خوب کار می کنند .گاهی مدیر اجرایی می شن و خوب و خیلی خوب هم عمل می کنن. شناخته میشن با همکاری های مختلف .اما اون کاریزما و تاثیری که دسته اول دارند رو ندارند به نظر من.


دسته اولی ها با شخصیتی که دارند کلی خیر به کانون می رسونن با اینکه تعدادشون کمه.

اما من خوشحالم که خودمو جزء دسته اول نمی دونم.

این صراحت و رکی و اعتماد به نفس بالاشون  گاهی بدجوری دل دسته دوم را می شکونه ولی باز هم اونا هستند که کارای بزرگتر رو انجام میدن و بیشتر تحویل گرفته  می شن.هرچند معتقدم بدون کمک بقیه هیچ مدیری موفق نمی شود.

صریح باش رک باش اما به جا . جایز نیستی توی ذوق کسی بزنی ناجوانمردانه ،مگر وقتی که خودت مدیر اجرایی شدی.آن وقت بد اخلاقیت هم می تواند دلیلی داشته باشد برای انجام کارهای بزرگ.


من از کسی ناراحت نشدم.اما این رفتار ها را بارها در کانون دیدم و دغدغه من است .امیدوارم منظورمو رسانده باشم.

نظرات 12 + ارسال نظر
شکور سه‌شنبه 12 آذر 1392 ساعت 01:36

اوپس!
فکر کنم من از نظر شما تو دسته اولم... ولی نمیدونم جریان چیه!
اگه نقدی وارده بهم بگید خانم!
هرچقد هم بعضی از دوستان خوب عمل کنن، غیرقابل نقد صحیح نیستند.
ولی همین جا عرض کنم خدمتتون که دفاعیات رو دقیق و منطقی گوش کنید و قضاوت کنید.
حالا حضوری صحبت میکنم
شکورش

حق طلب سه‌شنبه 12 آذر 1392 ساعت 11:13

اصلا منظورم شما نبودید آقای شکوری.
به نظر من شخصی با رو حیه مدیریتی در بخش صراحتش رو لبه تیغ راه میره.می تونه با این قدرتش دل بشکونه می تونه سروری کنه و محبوب بشه.
به طور کلی به همه دوستان با این روحیه هشدار دادم

بشیری سه‌شنبه 12 آذر 1392 ساعت 12:40

زهرا همایون روز سه‌شنبه 12 آذر 1392 ساعت 19:11

سعید چ.ع سه‌شنبه 12 آذر 1392 ساعت 21:32

به دلایلی اخطاب این پست رو به خودم گرفتم، پس؛ به خاطر لحن بیانم عذرخاهی صورت گرفت ولی همچنین و تا حد زیادی سر موضع خودم هستم. آبرو چیزی نیست که به این راحتیا به دست بیاد و فکر کنم بچه ها کم کم باید پوستشون رو کلفت کنن تا در حد بزرگی کانون عمل کنن. بحث این نیست که دسته اول منزه از خطاس، بحث اینه که میدونه کِی و کجا کودوم کار رو به کی بسپاره تا سوتی صورت نگیره.

حق طلب سه‌شنبه 12 آذر 1392 ساعت 23:03

به چراغعلی:
با این پوست کلفتی کانونی مقادیری می شه موافق بود اما ظرفیت آدم ها متفاوت است ،(راجب شخص خاصی نمی گم اینو)،شما در مورد غرور و کوچک بینی عده ای صحبت کردید اخیرا رک بودن زیادی گاهی اوقات می تونه حس اینو به ادم بده که طرف خیلی خودشو بالاگرفته و مغروره.راجب صراحتم گفتم به شرطی که به جا گفته بشه.نه آخر قصه.موقعی که دارد در این مورد برنامه ریزی می شود باید بیان شود.
راجب این موضوع بحث اینه که میدونه کِی و کجا کودوم کار رو به کی بسپاره تا سوتی صورت نگیره.
منم که جزء دسته اول نیستم البته بعضی خصوصیاتشو دارم مسلما حواسم به این موضوع که می گید کاملا بوده اگه این جمله انتقاد است.دسته دومی ها هم اگر ادم دقیقی باشند می تونن کار رو به بهترین ها در موقع مهم بسپارند و ربطی به تقسیم بندی من از دسته اول و دوم نداره.من خصوصیات خوب بارز دسته اول رو بلد کردم فقط و جواب من به آقای شکوری می تونه ادامه این جمله باشه
اما واقع گرایانه صحبت می کنیم .اولا به نظر من کانون ما خیلی هم بزرگ نیست فقط بزرگه شاید کمتر
متخصصینشم زیاد نیستند.شاید نیمه متخصص ان لاین زیاد داریم.همه در حال کسب تجربن تا آروم آروم متخصص بشن
بضاعت کانون در لحظه الان در مورد تبلیغات همین بوده من هم راضی بودم.
مقادیری هم از متخصصین فتوشاپ غیر کانونی راجب چگونگی پوستر مستند قدیمی صحبت کردم و به این نتیجه رسیدم که پوستر مربوط به 40 سال پیش باید ساده باشد.من از شما مشورت هم گرفتم در مورد پوستر و پوستر خودم هم چاپ نکردم به نظر دوستان.اما دلیل نسپردن کار به شما چیزی جز پست های پیشین شما راجع به خواهشتون در مورد کمک نگرفتن از شما به دلیل مشغولیت ها یتان نمی باشد ،شما ییکه از طرح پیاپی پوستر خسته اید و کار بسیار دارید. شما هم اگر خیلی نگران بحث تبلیغات می بودید می توانستید زودتر نقد کنید و پیگیر شوید نگویید وظیفه ام نبوده و وظیفه من بوده.یک آدم کانونی با تجربه در زمینه تبلیغات اگر دغدغه آبروریزی دارد باید پیگیر این موضوع باشد.چون من فقط به پست اخیر شما احترام گذاشتم و شما را در معذوریت اخلاقی قرار ندادم هرچند ،چند بار از شما مشورت گرفتم اما احساس کردم از پوسترم خوشتان نیامد.راجب بقیه دوستان هم که کدام بهترند هم سوال کردم از شما و شما گفتید همه شان خوبند.
در مورد ابرو رفتن هم به نظرم در مورد پوستر اول هیچ آبرویی ریخته نمی شود.حالا چون مبتدیانه است به قول شما دلیل آبرو ریزی نیست که
اما مورد دوم می تواند آبرو ریز باشد چون پوستر ی تقلیدیست با افکت خوبی که کیمیا گذاشت روش به دلیل وقت کم.ما می تونیم پوستر دوم را ندهیم دانشگاه های هنر
شما به دوستان ریزبینتان بگویید که کانون بزرگ فیلم و عکس ترجیح داده اینبار ساده کار کند به دلایلی... و آبروی ما رابخرید
من احساس می کنم ما کانون را در مقابل غیر کانونیان از لحاظ همه چیز تمامی باد می کنیم چیزی افراطی.
اما این پست یقینا مخاطبش شما فقط نبودید.من این رفتار هارا گاها می بینم.همین دیروز از کس دیگری هم دیدم.اما ممنونم که جواب دادید.

سلام. شکورم.الان بحثم حرف اصلیتون نیست.فقط یه چیز:اگه کانون های دیگه حتی در دانشگاه های دیگه رو می دیدید، متوجه می شدید که واقعا کانون ما (در قابلیت آیین نامه ای که براش اومده) خیلی خیلی بزرگه و تعریف ها، افراطی نیست
شکور
----------------------------------------------
در قابلیت های آیین نامه ای موافقم و من همیشه موقع تبلیغ کانون اولین چیزی که می گم همینه .اینکه اساس نامه مارو هیچ کانونی نداره.اما بحث من اینه ما اصلا خیلی خیلی بزرگ .چرا اینقدر این موضوع را فریاد می کشیم؟ مگر ما آدم های خاکی نیستیم؟وقتی همش تو وبلاگ حرف اینکه ما خیلی خیلی خوبیم دیگه از بیرون آدم های از خود راضی به نظر می آییم.یا تو جو کانون این حس ما خوبیم و کانون ما بهترینه اونقدر زیاده که به نظرم افراطیه .تاثیر مخرب داره.
ما از اقای عطار پور صحبت می کنیم از حرفه ای بودن و متواضع بودن اما کانون ما کمی غرور گرفتتش.منظورم فرد نیست.این حس اطمینان عالی بودن تو جمع کانونی رو می گم.
حق طلب

به خانم حق طلب سه‌شنبه 12 آذر 1392 ساعت 23:52

منظورم رو اشتباه متوجه شدید
گفتم قابلیت های «آیین نامه ای» نه خلاقیت ما در «اساسنامه»
یعنی شما برید آیین نامه ی وزارت علوم رو در مورد کانون ها ببینید متوجه میشید که اصلا تو ذهن قانونگذار وزارت این حد گندگی یه کانون نمی گنجیده!
ما از ذهن قانونگذار وزارت فراتر رفته ایم
در مورد «میزان بزرگی» کانون به شدت در اشتباهید چون بقیه ی کانون ها، تاریخچه ی کانونها، تاریخچه ی مجامع و همچنین آیین نامه ی وزارت رو نمیشناسید
کانون ما یکی از عجیب ترین اتفاقات تشکل های دانشجوئیه...
ولی اینکه ما اینقد به این قضیه می بالیم، محسنات و مضراتی داره که در حال حاضر خودم محسناتش رو بیشتر می دونم
یه نگاه بندازید به کانون های دیگه
ما در حال حاضر الگوئیم!!!!!!! ما سر صفیم!!!!! ما اصلا یه وضعیت بدی هستیم که نگید!!!
این هم جدید ترین خود شیفتگی بنده
شکور

سعید چ.ع چهارشنبه 13 آذر 1392 ساعت 01:14

خانم حق طلب؛
آدمیزاد در هر مرحله‌ای ملزم به گرفتن مشورته. هرچقدر کار بزرگتر باشه این الزام بیشتر میشه. آخرین لحظه گفتم چون نمی خاستم حرفی بزنم و از دهنم پرید که این رویکرد تبلیغاتی شما در حد این پروژه نیست. (دلیلش هم این بود که نمی فهمیدم چرا بروشور اولی تائید نشد و بروشوری جدید طراحی شد و این مسئله آنقدر عصبیم کرد که کنترل دهانم از دست برود) من گفتم که دیگر کار نخاهم کرد ولی معنیش این نبود که نظری هم نمیدم (البته سعیم بر این خاهد بود که فقد وقتی ازم بپرسن حرف بزنم ). مرا متهم می کنید که اگه دغدغه داشتم باید زودتر میگفتم. طبق چه قانونی؟ حق رای؟ پروژه کانونی؟ اینها چه الزامی به من وارد می کنند؟ آیا اصلاً در جریان کار بودم؟ آیا اصلاً در کانون بودم؟ آیا حرمت امامزاده را نباید در درجه اول متولیش حفظ کند؟
در نهایت تصمیم گیری در مورد جرئیات این پروژه با شماست؛ به عنوان مدیر اجرایی. شما فرمودین که مشورت گرفتین، حرفتون متین، بسیار خوشحال میشم با این دوستان مورد اعتماد شما آشنا شم به شخصه. در مورد دوستان بیرون بنده؛ احتمالاً به روی خودم نخاهم اورد که همچین تبلیغاتی وجود خارجی دارن. کانون بزرگه، تعبیر من با تعبیر شکوری متفاوته - جان جدت سر این یه مورد گیر نده عباس - ولی در این مورد هم عقیده م که آبروی پروژه ها آبروی کانونه، و هرچی پروژه ها بزرگتر باشه ریسکش هم بالاتر؛ و دقت نظر مورد نیاز هم بیشتر.
به صورت کلّی در نظر داشته باشید: در پروژه های زندگی"واقعی" از شمای نوعی نمی پرسند چرا بد کار کردید؛ به طور کلّی جریمه و اخراجتون می کنند.
پ.ن: من هرگز خودمو متخصص نمیدونم. صرفاً تجربه م بیشتره. مطمئن باشید من هم بارها و بارها از جانب بقیه - بیرون کانون البته - اینگونه مورد حمله قرار گرفتم. شدیدتر حتی. خیلی شدیدتر.
پ.ن 2: سرکار خانم برخورداری و طلاکوب، قدکساز و یوسف دوست از ذخائر کانون خواهند بود. این رو من بهش اطمینان قلبی دارم و به احترام آینده‌شان - که الان دارن به سمتش حرکت می کنند - تمام قد می ایستم. حمله من به کار ایشون ناجوانمردانه بود ولی فکر می کنم خودشون بدونن دلیلش چی بود.
زیاده عرضی نیس، شب خوش.

چون جون جدم رو قسم خوردی ها...
شکور

حق طلب پنج‌شنبه 14 آذر 1392 ساعت 16:40

به آقای سعید چراغعلی:
من خیلی خیلیییییییییی مشورت می کنم .گاهی از دست خودم عصبانی می شم. خدا رو شکر شاهدان در این مورد زیادند.
طبق هیچ قانونی شما موظف نبودید نظر بدهید .طبق ارتباطی که می تونه بین بچه های کانون صورت بگیره و راجب روند کار هم دیگر دوستانه نقد و دلسوزی کنند به عن.ان دو آدم که وجه مشترکشون کار خوب تو کانون صورت گرفتنه.این یعنی نظر افراد با تجربه مهمه برای من اما اگر یقین پیدا کنم به نظر خودم گاها به باتجربه ها هم گوش نمی دهم خیلی گاها .چون با تجربه ها هم می تونن اشتباه کنند .اما من شاید باید پوسترو زیر نظر شما به برخورداری می سپردم .اما من این نیازو حس نکردم و طبق نظر استاد خودم تو فتوشاپ که کارش عالیه به طور غیر مستقیم فهمیدم که پوستر فیلم مستند قدیمی می تونه به شکل ساده طراحی بشه .و شما هم کا رشو به طور کلی تایید کردید .زمان ما هم کم و من در حد بضاعتم از شما نظر خواستم و نقدی در این زمینه رو وارد نمی دونم به خودم .
دلناز طلاکوب خیلی ناراحت شد که پوستر رنگی انتخاب شد و اعتراض کرد و من دلیلش رو براش گفتم .مسلما بروشور دوم خیلی بهتر بود اما سیاه سفید بود .به ما امکان رنگی چاپ شدن داده شده بود این یعنی باید از این امکان استفاده کرد .و به نظر من یک رنگ جیغ نارنجی با طرحی ساده خیلی در جذب موثر تره تا یک بروشور سیاه سفید هنری مخصوصا اگه بخواهد به شیوه تراکت پخش شود. این بروشور هم کاملا متناسب طرحی است که من دادم برای چگونگی پخش بروشور .اگر خواستید توضیح می دم.اما شما می گویید سعی داشتید حرفی نزنید تا لحظه اخر کنترلتان را از دست دادید.خب حرف بزنید .من هیچ وقت نفهمیدم شما کجا رک هستید و کجا نیستید ؟!!! فقط فهمیدم سبک خودتان را در مراعات کردن دارید و یک اطمینان بالا در این سبک.خب هرکسی عقیده ای دارد.

و این که از حمله حرف می زنید هم من قصد حمله نداشتم و ندارم بی انصافیست این حرف بدیه که من می زنم ؟می گم ای با تجربه تر ها بیاین راجع به پروژه کانونی و غیر کانونی دوستانه نظر دهید یا نقد کنید یا مدیران اجرایی گوش می دهند یا نه.گاهی نمی شود همش مدیران اجرایی دنبال شما باشند.شما هم که چند پیراهن بیشتر پاره کرده اید برای آدم های کم تجربه تر یا بی تجربه قوت قلب هستید .به نظر من که این کار می تونه مقداری هم الزام آور باشه از لحاظ اخلاقی

سعید چ.ع جمعه 15 آذر 1392 ساعت 00:01

فکر می کنم بحث به بن بست خورده باشه و فکر می کنم من سیاست سکوتمو در کانون حفظ کنم هم برای خودم و هم برای آرامش فضا بهتر باشه.
به امید موفقیت شما و همه مدیران همه پروژه های حال و آتی.
زیاده عرضی نیس.

حق طلب جمعه 15 آذر 1392 ساعت 01:16

به آقای چراغعلی:

به آقای چراغعلی:
من اینطور فکر نمی کنم.اما هر جور راحتید .به نظرتون احترام می زارم.
من کاملا آرومم.
در بحث که حلوا خیر نمی کنند
من که دوس دارم بحثو.
فعلا

مرادپور جمعه 15 آذر 1392 ساعت 15:18


خوندم ولی بعد از سه سال نفهمیدم چرا بچه ها اینجور بحثا رو تو وبلاگ ادامه میدن؟؟؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد