کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کارگاه فیلم نامه 4

 قد روانکاوانه در نظریه های نقد ادبی و سینمایی( قسمت اول)

خب امروز میرویم به سراغ مقوله ی دوست داشتنی و پر مخاطب روانشناسی در فیلم...

از مهترین نکاتی که یک فیلم نامه نویس باید بداند مفاهیم و اصول بنیادی روانشناسی برای پرداخت شخصیت هایش است...

بحث را با مفهومی آغاز می کنم که شالوده ی تفکر روانکاوانه است...وجود ضمیر ناخود آگاه !

 

ن

ضمیر ناخودآگاه مخزن آن دسته از تجارب و احساسات دردناک ، زخم ها ، ترس ها و تمنیات گناه آمیز و تضاد های حل نشده ایست که ما نمی خواهیم از آنها چیزی بدانیم چرا که تصور می کنیم ما را از پا در خواهند آورد. ناخودآگاه هنگامی که هنوز بسیار خردسالیم و از طریق فرایند سرکوب(repression  ( به وجود می آید. سرکوب که مانند در پوشی بر مخزن امیال ناخودآگاه قرار دارد هرچند جلوی رنجش آور بودن آنها را میگیرد اما آنها را از بین نمی برد بنابراین نا خود آگاه همانند بایگانی راکدی از داده ها خنثی نیست بلکه جوهری پویاست که در عمیق ترین لایه های وجودمان با ما دست به گریبان می شود وتا زمانی که برای شناخت و در واقع به رسمیت شناختن ترس ها ، زخم ها و امیال گناه آمیزسرکوب شده مان راهی پیدا نکنیم ،دست های ناپیدای ناخودآگاه ، ما را به شیوه ای پنهانکارانه و تحریف شده به دنبال برآورده کردن همان نیاز ها سوق خواهند داد.

مثلا اگر در فیلمی شخصیت اول دختری باشد که پدرش یک مشروب خوار بی سر و پاست بسیار محتمل است دختر در آینده فردی مشروب خوار و با همان مشخصات پدرش را به عنوان شریک زندگی اش انتخاب کند تا { ناخودآگاهانه } رابطه اش با پدر که سالهاست مرده را دوباره زنده کند و این بار همسر را { که در نقش پدر قرار گرفته } وادار کند تا او را دوست بدارد...( هرچند دختر(آگاهانه) متوجه مشکل ریشه دارش با پدر هست اما در انتخاب همسر نگاهی سطحی را برای توجیه تفاوت های همسر با پدر بر می گزیند مثل : پدرم مو مشکی بود اما همسرم بور و ...و احتمالا به هیچ وجه متوجه شباهت عمیق میان همسر و پدرش نخواهد بود) نکته غم انگیز ماجرا این جاست که حتی اگر معشوق کنونی هم عشقش را به دختر اثبات کند باز مشکل دختر حل نخواهد شد...زیرا او به دنبال یک چیز است...عشق پدر بی توجهش ! در واقع مرد با ابراز و اثبات عشقش در واقع زن را از دست خواهد داد زیرا به او می فهماند که او آن کسی نیست که دختر به دنبالش است ( درواقع هیچ مرد دیگری هم نمیتواند این مشکل دختر را حل کند)

 

آگاه نبودن به این مسئله ممکن است فیلم شما را دچار مشکل کند مثلا چنین ایرادی در فیلم گذشته ساخته اصغر فرهادی وجود دارد...در جایی از فیلم دختر به احمد می گوید مادرش به خاطر شباهت ظاهری طاهار رحیم به او (علی مصفا) به سراغ او رفته و(ناخودآگاه برای اینکه محبت ادا نشده از جانب احمد به خود و وانهاده شدن از جانب احمد را این بار با طاهار رحیم جبران کند) او را برای ادامه زندگی بر گزیده...غافل از آنکه شباهت هایی از دو فرد که در* ناخودآگاه * افراد ثبت میشوند به هیچ وجه شباهت هایی ظاهری نیستند و معمولا از الگوهای رفتاری نشأت می گیرند.

همانطور که میبینید خانواده در نظریه روانکاوی از اهمیت بسیاری برخوردار است. مثلا در برخی خانواده ها رقابت همشیرها (رقابت میان فرزندان برای جلب توجه والدین ) می تواند به صورت چشمگیری در آینده میان والد و فرزند رخ دهد ( مثلا اگر مردی در فیلم به محبت همسرش به فرزندان حسادت می کند احتمالا در کودکی رقابت حل نشده ای با خواهر – برادر خود داشته)

از موارد دیگر مطرح در نظریه روانکاوی که بسیارمورد استفاده قرار می گیرد تضاد ادیپی (رقابت با والد همجنس برای جلب توجه والد غیر هم جنس) است. مثلا اگر زنی به دلیل عشق به پدرش همچنان با مادرش در رقابت باشد ( رقابتی که می تواند مدتها پس از مرگ والدین هم در ناخودآگاهش  ادامه داشته باشد) احتمالا جذب مردانی خواهد شد که نامزد یا همسر دارند زیرا دلبستگی آنها به فردی دیگر به دختر این امکان را می دهد که همچشمی با مادر را دوباره در ذهنش تکرار کند و این بار او برنده باشد و همانند مورد قبل غافل ازین باشد که هرگز نمی تواند بارقابت با هیچ زن دیگری پیروزی بر مادرش را تجربه کند. از طرف دیگر به محض علاقه مند شدن مرد به او احتمالا عشقش به مرد را نیز از دست خواهد داد زیرا جذابیت او به علاقه مند بودن به شخص دیگری نهفته است !!!

شیوه مرسوم تضاد ( عقده ) ادیپی برای مردان(که ناخودآگاهانه بر سر عشق مادر با پدر رقابت می کنند) اینگونه است که زنان را به دو دسته زنان خوب (مثل مادر) و زنان بد (خلاف مادر) تقسیم کنند و پس از آن تنها قادر باشند از رابطه جنسی با زنانی لذت ببرند که خلاف مادر هستند. ( به عبارت دیگر چون میل جنسی در این مردان به صورت ناخودآگاه میل به مادر را  برایشان تداعی می کند ، احساس گناه و کثیفی میکنند و تنها می توانند با زنانی رابطه داشته باشند که خودشان گناه کار و کثیف اند ). این نگرش سبب می شود که فرد در رفتارش الگوی اغوا و ترک (seduce-and-abandon (را در پیش بگیرد.

 

پایان قسمت اول

1.قسمت دوم(شامل مکانیسم های دفاعی. رویا و نمادهای رویا . تمایلات جنسی ومرگ. نهاد .خود و فرا خود) را به زودی می گذارم

2.علیرضای موسوی کامل این متن را برایت ایمیل می کنم...تا اینجا به نظرت به درد نشریه می خورد؟ اگر نظری پیشنهادی داری بگو...

3.کارگاه فیلمنامه یک کار گروهی است...خواهشا کمک کنید.

4. بحث های گرم شما در نظرات موجب دل گرمی ماست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
سید سجاد پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 01:48 http://www.roqe.ir

من یکی دو خط از نوشته هایت را خواندم/
به نظرم مطالب خوبی نیستند. مگر فیلم آدم است و یا چه که روانکاوی
می کنید. این ها به ابتذال کشیدن جریان فیلم دیدن است.
دوست عزیز فیلم باید یا دل و. احساس کار کند واز آن جا به مغز دالان بزند و نه برعکس. این ها بی دانشی است در زمینه نقد فیلم.
www.roqe.ir

امیر حیدری.
این نوشته در مورد فیلمنامه نویسی است سید بزرکوار و نه نقد فیلم. شما از پایه دجار اشتباه شدید. و این اشتباه شاید به دلیل این باشه که به قول خودتون - مکتوب ىر وبلاک رقعه- زیاد اهل خواندن نیستید.
"من اصولا حوصله نمایش خواندن و این جور چیز را ندارم و بدتر از آن که بیشتر حوصله اش را ندارم تئاتر تماشا کردن است از هرنوع چه تئاتر روی سن نمایش زنده چه تله و چه و چه... "(1)
(1) وبلاک رقعه - بست تئاتر بازی؟

محمد مهدی اهل خیر(قربانی) پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 03:19

بازم استفاده کردم ممنون
چشم اگر بتوانیم میکمکیم

رضا ی.د پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 03:40

چندتا نکته حین خوندن بادقت مطلبت ورجوع به فرویدودیگران به ذهنم رسید که گفتم بگم اگر غلط بود یاحرفی درموردشون داشتی بگو
1-ضمیرناخودآگاه ایجادش حتما به وسیله ی سرکوب امیال و افکاردر خودآگاه نیست...میتونه حتی ریشه های ژنتیکی داشته باشهکه باتوجه به علم محدودفروید درآن دوران نسبت به زیست شناسی نوین که مدت ها بعد به وجود آند ای نا دیده گرفته شده به طور مثال آزمایشی نشان داده که بسیاری از قاتدان زنجیره ای از گذشته ی خیلی خراب رنج نمی بردندبلکه قسمت سفیدمغزشون بیشتراز قسمت خاکستری اون بوده که این رومیشه نوعی نقص وراثتی دونست ولی این به اون معنا نیست که هرکی کورتکس مغز کمتری داره قاتله....
2اولا ناخودآگاه به شدت روی میشه گفت ادراک وفهم ما تاثیر میذاره مثال خوبش مثل لنز عکاسیه که اگه تک رنگ استفاده کنیم همه ی عکسامون به یه رنگ دیده میشن و....در مورد گذشته بانقدت اصلا موافق نیستم اگه این جمله که دختره گفت به ناخودآگاه مادره برمیگرده واقعا باید قدر همچین دختر روانشناسی رو دونست که تونسته ناخودآگاه مادر رو بیرون بکشه وبا اون اعمال مادر رو مورد تجزیه وتحلیل قرار بده وازش یه رابطه ی منطقی باگذشته ی مادر پیداکنه وخودت هم بهتر میدونی که بیشترحرف دختره اظهار نظر شخصی بوده نه یه برداشت از ناخودآگاه...
ناخودآگاه پیچیده تر از این حرف هاعمل میکنه وممکنه هم فقط به ظاهر ویاحتی جنسیت توجه کنه مثال سادش رو میشه تو این جمله که قیافه ی این شخص به نظرم آشناست من اوونو کجا دیدم پیدا کردی
3یه بحثی مطرح کردی واون ناقص بود .به نظرم توضیح ناکاملت در مورد عقده ی ادیپ ونمونه ی زنانه ی اون عقده ی الکترا نتونست بفهمونه که واقعا خب این به درد کجای یه فیلم میخوره مثلا قراره همه یه فیلم بسازن مثل قاتل درون من(کیلر این ساید می) یا یه فیلم اکشن واقعا به یه روانشناسی پیچیده احتیاج داره یا من دارم یه فیلم مستند میسازم درمورد انسان های غارنشین یا یه فیلمی مثل ایندیاناجونز آیا بازهم دونستن عقده ی ادیپ به کارم میاد؟یا باید برم درمو ردمثلا فرهنگ هند برای ایندیانا جونز یا زیست شناسی شاخه ی ریخت شناسی برای انسان های اولیه تحقیق کنم ؟

اشکان پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 18:17

به سجاد:
شما دیگر عجب اعجوبه ای هستی!...با یکی دو خط این همه مطلب دستگیرت شد؟!! یا اینکه ( خودمانیم بیا یواشکی در گوشم بگو) بعد از خواندن یکی دو خط مغز خاک گرفته ات در هم پیچید و چنان منگ شدی و ملنگ شدی از این همه ندانستن که زدی زیر همه چیز و طی یک اظهار نظر فاضلانه و طی فرایند روانی اجتناب به این نتیجه رسیدی که " اینها بی دانشی است در زمینه نقد فیلم " ؟؟؟؟!!!!!
می دانی برادر...قشر شما در هر زمینه ای که وارد شود بالاخص هنر و ادبیات خیلی خطرناک است ...شما قشری هستید که نمی دانید و می دانید که نمی دانید...(حتی تا اینجا مشکلی وجود ندارد)...مشکل اینجاست که شما می گویید آن چیز هایی که من نمی دانم اصلا دانش نیست!!!
جمله با دل و احساس فیلم دیدن هم شعار مشترک تان است برای توجیه بی سوادی تان در سینما...
وبلاگ خزعبلت را هم دیدم...اظهار نظر احمقانه ات در باره کلمه مسلمان در شعر سهراب و مقایسه آن با خاک کربلا و سپس فحاشی به او و دیگران بسیار حجت را بر من تمام کرد...خوشحالم که از نوشته ام خوشت نیامد!

اشکان پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 18:31

به یوسف دوست:
گفته ای : ضمیرناخودآگاه ایجادش حتما به وسیله ی سرکوب امیال و افکاردر خودآگاه نیست...میتونه حتی ریشه های ژنتیکی داشته باشه که باتوجه به علم محدودفروید درآن دوران نسبت به زیست شناسی نوین که مدت ها بعد به وجود آند ای نا دیده گرفته شده
مطمئنی؟!! مرجع معرفی کن...هر چند من جمله ی علم محدود فروید و در نتیجه منطبق با واقعیت نبودن همه حرفهایش را به شدت قبول دارم اما بعید می دانم حتی اکنون هم ناخودآگاه را به مسائل ژنتیکی ربط دهند... احساس می کنم این ها دو مقوله جدایند که در مجموع رفتار یک فرد را می سازند...
2. بحث اصغر فرهادی...اولا من باید بگویم که از نظر من اصغر فرهادی خیلی آدم شاخی است و از جنبه های گوناگونی بهترین فیلم نامه نویس ایرانی ست! اما...
من همیشه برایم سوال بود که چرا در مجموعه بازیگران این فیلم طاهار رحیم وجود دارد؟ در مقابل برنیس بژو و آن همه بازیگر معروف دیگر که برای ایفای نقش علاقه مند بودند...و این سوال در ذهنم ماند همینجور تا آن جمله دختر که گفت به خاطر شباهتش با علی مصفا...آنجا بود که فهمیدم اصلا انتخاب رحیم الجزایری به علت شبیه بودن نسبی به مصفا ست!!! در واقع این حرف فیلم نامه نویس و کارگردان است که از زبان دختر بیرون می آید...و متاسفانه حرف غلطی ست...در واقع کاملا مشخص است که فرهادی اصلا به این مسئله وقوف ندارد و این دیالوگ را به عنوان یک حرف درست و کلیدی از زبان دختر می نویسد...
3.گفتم آشنایی با مفاهیم بنیادی روانشناسی...و بله ...برای کسی که ایندیانا جونز هم می سازد دانستن این مفاهیم بنیادی ضروریست و گرنه همانطور که گفتم موجب سوتی دادن خواهد شد...
عزیزم...

علیرضا موسوی پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 19:46

حتماً کامل کن برام بفرست.دمت گرم.

پرنیان فلاح پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 23:35

مرسی از پست ها و راهنمایی های بسیار بسیار خوبتون
من کاملا باهاتون موافقم چون تو اطرافیانم دیدم کسایی رو که مثلا فوقالعاده به مادرش وابسته است و بهش علاقه داره و دنبال دختری هم میگرده که مثل مادرش باشه که البته این به نظرم کاملا اشتباهه ولی نمیدونم چطور میشه درست بشه.
و در مورد اون موضوع آخر مطمئنید که همیشه اینجوریه؟ینی پسری که در علاقه به مادرش با پدرش رقابت میکنه حتما دنبال دختریه که کثیف باشه؟ینی چون مادر براش مقدسه پس داشتن رابطه با کس که شبیه مادرشه و محبت و اخلاق اونو داره براش گناه محسوب میشه؟
و ی سوال دیگه:این چیزایی که گفتید منظورم مثال هاییه که زدید در مورد همه وجود داره یا اگه کسی ی همچین چیزایی درش دیده بشه نو عی مشکل محسوب میشه؟منظورم داشتن ناخودآگاه نیستا(خب اونو که همه دارن!۹منظورم دقیقا در مورد مثال هاتونه.

اشکان جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 00:02

به خانوم فلاح :
این الگوی اغوا و ترک متاسفانه امروز خیلی تو ایران شایع شده... خیلی از دوستای من هستن که دقیقا همینطورین...اما قطعا همه آدمها شبیه به هم نیستن و میزان این درجات روانی بودن از فردی به فردی متغیر است ( همه آدمها پتانسیل روانی شدن را دارند ) تو قسمت دوم بیش تر توضیح می دم اما به طور خلاصه در این دسته از افراد بیماری ای به نام الفت هراسی وجود دارد به این معنی که این افراد از الفت گرفتن و ایجاد رابطه عاطفی ماندگار وحشت دارند به دلایلی و با توجیهاتی و با درمانهایی...
2. قطعا اینها مشکلاتیه که تو زندگی هر کسی ( زیاد یا کم ) وجود دراه و با مراجعه به روانشناس قابل حله

خیلی ممنون از راهنمایی و وقتی که میذارید.این کارگاه های فیلم نامه برای منی که هیچی از فیلم نامه نمیدونستم خیلی مفید بود.دستتون درد نکنه.پرنیان فلاح

خاقانی جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 03:54

آقای توپ شکن,در ادامه ی صحبت شما میخوام بگم که برای رو آوردن به الگوی اغوا و ترک, دلایل زیادی میتونه وجود داشته باشه: یکیش همون موردی که اشاره کردید. یه نفر دیگه از این که دیگری رو اغوا کرده و یه جور نفوذ روش داره لذت می بره و بدن توجه به احساسات طرف به این کار ادامه می ده و یه دفعه رابطه رو قطع می کنه. یکی دیگه فقط می خواد قدرت جذابیت خودشو بسنجه و بدون قصد باعث وابستگی عاطفی و رنج فرد مقابل میشه- چیزی که تو آدمای متاهل بیشتر دیده می شه. یه نفر دیگه تنوع طلبه یا تکلیفش با خودش روشن نیست و یا ... . میخوام بگم همیشه "الفت هراسی" دلیل این پدیده نیست.
اینم تو پرانتز بگم که تو جامعه ی ما توهم در مورد روابط زیاده, یعنی خیلیا تو مرحله ای که قرار نیست تعهدی در کار باشه انتظار تعهد دارن و اگه طرف نخواد باهاشون بمونه بهش برچسب "تعهد ناپذیری" و "الفت هراسی" می زنن.

milad یکشنبه 20 مرداد 1392 ساعت 02:00

بعضی جاهاش با ذهن من ناسازگاره(مخصوصا مثال هایی که زدی و تعریفت از ضمیر ناخودآگاه) ولی آفررررین

کاظم فاضلی سه‌شنبه 22 مرداد 1392 ساعت 23:26

کارگاه فیلم نامه ایده ی خوبی بود
کامنت نمی ذارم اما پیگیرم ، میخونم
خلاصه ممنون اشکان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد