کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

در موردِ نشریه و کانون

تا آنجایی که میدانم بیشتر وقت ها واقعیت تلخ است.واقعیت این است که کانون فیلم ما ظرفیتِ داشتن نشریه را ندارد؛منظورم کسانی اند که باید باشند و بنویسند.با اینکه ادعا داریم کار گروهی بلدیم اما من حداقل این انگیزه کارگروهی را پیش آن دسته از اعضایِ کانون که جز "هنریان" محسوب میشوند، ندیده ام.دوستان یا میخواهند حتما بخشی را بنویسند که ربطی به یک مجلهِ فیلم ندارد، یا میخواهند راجع به فیلمی که دوست دارند بنویسند،یا . . .

این خواسته ها و دوست داشتن ها اشکالی ندارد اما در زمانش.حالا  شاید در مجله هایِ سینمایی خودمان چند نفری بیشتر توانایی و قدرتِ این کار را ندارند.آن هم بعدِ ده-پانزده یال کار جدی.کسانی مثل: مجید اسلامی،سعید عقیقی، مسعود فراستی و . . .

در حالِ حاضر اگر کسی از بچه ها همچین خواسته ای داشته باشید من اسمِ آن را پر توقعی و بی منطقی میزارم.شاید در پس آن بشود به صفت های دیگری رسید.

حالا اینها را بگیریم وبرسیم به اینجا که با این ملاحظات بخش ایرانِ مجله حتی یک نوشته هم ندارد.بقیه بخش ها هم درکل نویسندگان پنج-شش نفر بیشتر نیستند،در این بین فکرکنم فقط دو-سه نفر عضو کانون باشند.

و مشکلات دیگر که حتی نایِ گقتنشان نیست .


نظرات 15 + ارسال نظر
شکور یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 09:25

جریان چیه؟!

واضح نیست؟
موسوی

------------------------------
دلخوریت آره ولی مگه از قبل با نویسنده هات هماهنگ نکرده بودی؟!
درضمن به نظرم باس اولین شماره به هر شکلی در بیاد تا تو همون شماره از نویسنده های دیگه دعوت کنی که به کار بپیوندن حتی اگه به قیمت کپی پیست کردن مطالب دیگرون باشه
از طرفی میشه تو شماره اول، ایمیل و این حرفا گذاشت تا هر کس که مطلبی داره برات برفسته...
و فکر میکنم اون چیزی که گلخندان میگفت که میخوای اولین شماره رو صد و خورده ای صفحه کار کنی به نظرم خودش مانع از انجام بشه...
مگه گلخندان بازم واقعیت رو درست منعکس نکرده باشه...

شکور

سعید چ.ع یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 14:38

با این تفاسیر کنسله ینی...؟

نه
موسوی

محمد گلخندان یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 17:19

علیرضا من خودم این تعطیلات رو وقت گذاشته بودم روی خوندن روایت در سینمای داستانی , رویکرد انتقادی در مطالعه فیلم , ماتریکس و ...
به حساب اتفاق یه مطلب پر بار در مورد فیلم های واچوسفسکی ها با تاکید بر پشتوانه فلسفی برادران واچوفسکی نوشتم که البته بیشترش ترجمه و اقتباس از کتابهای دیگه مثل ماتریکس نوشته جوآشو کلور و ماتریکس و فلسفه , برهوت واقعیت اسلوی ژیژک و چندتا مقاله مثلا desert of reality ژان بودریار , matrix in holographic world , و چندتا دیگس .
ربطی به هیچکاک نداره ولی اگر خواستی میتونم بت بدم .

موسوی به شکور یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 19:06

الان فقط بخشِ سوم لنگه بقیه بخش ها مطلب داریم.منم با اینکه حتما" چاپ بشه موافقم حتی بیست صفحه باشه.فراخوانم خواهیم زد توو این شماره چون اگر بخوام به نیروی نداشته کانون دل ببندم.همه چی تمومه!

به گلخندان یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 19:09

تو هم جز اون دسته از کانونیا که گفتم
موسوی

امید یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 22:58

خب من فکر میکنم اولین و بیشترین نقد در کار نشریه به خودته برادر و کار گروهی کردن رو بچه های کانون خیلی خوب بلدن و این رو ثابت کردن و قبل از اینکه بخوای از بچه ها گله مند باشی اگر هستی من فکر میکنم یه نگاه به رویه کار کردن و مدیریت خودت بندازی شاید بهتر باشه
خوده من چندین بار بهت ابراز علاقه کردم و تو اصلا انگار نه انگار
همین بخش ایران یکیش بود
چندین بار بهت گفتم جلسه بذار و از بچه ها دعوت کن حالا حداقل هنری ها و همه باهم در مورد رویه نشریه و موضوعات و خیلی مسائل بحث کنیم کردی؟ نکردی
چندبار گفتم من با خیلی از بزرگان و حرفه ای های سینما رابطه نزدیک دارم میتونیم برا نشریمون ازش استفاده کنیم اما چی شد؟
خودمم که ابراز علاقه کردم و اصلا هیچ چیزی از جانب تو دیدم؟ ندیدم
بعدم با حالتی با من صحبت کردی که سطح نقد من رو ببینی و تایید کنی که انگار الان خودت یا بچه های دیگه کانون توی کایه دو سینما قبلا نقد مینوشتن(البته مصطفی توی چندتا مجله نقد نوشته) البته منظورم این نیست که نخونده هر مطلبی رو چاپ کنیم بحثم نوع برخورد و حرف زدنته
به نظرم واقیت تلخ اینه که به نظرم نتونستی تا اینجا خوب مدیریت کنی و بچه ها رو درگیر کنی و قطعا نسبت به این حرف موضع خواهی گرفت اما این حقیقته تلخه
من این حرفام به خاطره اینه که خیلی دوست دارم نشریه کانون به بهترین شکل پا بگیره و همه ازش تعریف کنیم و واقعا و قلبا دوست دارم این اتفاق بیوفته اما با این اوضاع چشمم آب نمیخوره
امیدوارم کانون ما بهترین نشریه رو داشته باشه

موسوی دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت 01:42

خب امید خیلی خوبه که نقد میکنی از اونجایی که من برعکسِ خودت بنظر خودم حداقل نقد پذیرم خودم رو ملزم میدونم که جوابت رو بدم.

1-قبل از هر چیز باید بدونی که مجله ای خوبه که استراتژی خودش رو داشته باشه.من اگر اومدم و سردبیرِ مجله شدم یک نوع سینمایی رو دوست دارم و طرفدار یک استراتژی هستم.خب اگر تو من رو به عنوان سردبیر مجله قبول کنی در واقع استراتژی من رو قبول کردی.پس اگر بهت میگم که ویژه نامه هیچکاک داریم.اگر جز اون دسته ای نیستی که گفتم (که بنظرم هستی) نمیگی که "من دوست ندارم هیچکاک رو و ولش کن".یا ازم میخوای که جزئی تر شم و باهات بحث کنم و مثلا" میگم نقدِ فلان فیلم با تو یا میگی کلن چه کمکی از من(خودت) بر میاد یا کلن مخالفی میای مردونه بحث میکنی یا من رو متقاعد میکنیم یا متقاعد میشی.فقط تو نیستی که اینجوری هستی. میتونی نظر گلخندانم ببیینی همینجا(میخواد در موردِ فلسفه برادرانِ واچفسکی بنویسه برای دانشجوهایی که هنوز نمیدونن واقعن چرا اخراجی ها فیلمه بدیه!)

2-سردبیر کارش نظارت کلیه نه جزئی.(البت از نظر من)حالا دبیرِ هر بخش میتونه واسه بخش خودش نیرو جمع کنه و با اونا جلسه بذاره.(حالا اینجا باز مشکل کمبود نیرو مطرحه و دوبخشمون بدونِ دبیره).تازه اگر میتونستم و وقتش رو داشتم و انقدر دیر و دمِ عیدی مجوز نشریرو نمیدادن شاید فرصت میشد خودم هم یه جلسه بزارم.

3-اینکه تو چند نفر رو میشناسی دلیل نمیشه برای اینکه باهاشون مصاحبه کنیم.مصاحبه وقت داره و دلیل.اونوقت مجله ی فلان با 200 نفر آدم بزرگ دوسته بره با همشون مصاحبه کنه؟مصاحبه باید توو دلِ یک کلیت باشه.

4-دیگه وظیفه من نیست کسی رو درگیر کنم .من سعیِ خودم رو کردم دوماه هی میرفتم امور فرهنگی و حراست.من تلاشم رو کردم.حالا هرکس میتونه درگیر مجله شه مثل: سعید و خانم ترابی و محسن باقرزاده و مصطفی و . . . هرکیم میتونه نشه!(بشینه بیرونه گود بگه لتگش کن)

5-جوابِ اون قسمت از ابرازِ علاقت رو گفتم.حالا میمونه بخش ایرانه که گفتی دبیرش بشی.شاید اینجا باید یه چیزایی رو بگم که خودم دوست ندارم بگم.اما چون تو گفتی منم برای رفع ابهام باید جواب بدم.
بزار باهات رو راست باشم.من ادعا ندارم یلکه باور دارم که تمامِ کسایی که توو بخش تخصصی سینما مینویسن ازتو باسوادترن .حالا تو میخواستی دبیر یک بخش بشی؟!لازم نیست کسی برای اینکه سطحش از یکی دیگه بالاتر باشه توو کایه دو سینما بنویسه.بعدشم من همینطوری نگفتم که "برو بچه تورو چه به نوشتن" گفتم یه مطلبه سینمایی بنویس بده بخونم همین.اما تو همین حرفی که توو نظرت گفتی رو زدی! تو دقیقا" مصداق بارز ادعا داشتنی امید.اگر واقعا" دوست داشتی بنویسی این کار رو میکردی.(البته چیزی مشابه این قضیه از جانب تو واسه اکران خصوصی منم رخ داده بود)

6-من ادعای مدیریت ندارم امید.همین که تا جایی پیش رفتم که تاحالا کسی توو کانون انجامش نداده و بخاطر همین سخته چون تاحالا تجربه نشده برام خیلیه.اگر این نشریه چاپ شد که شد اگرم نه، تجربه میشه واسه بقیه.

سعید چ.ع دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت 02:56

برای بخش آزاد سه مطلب داره کار میشه:
1- نوشتار خانوم ترابی من بابِ مفهوم سنتز (بهش امید دارم بسیار)
2- نوشتاری من باب مقایسه ادبیات و سینما به عنوان دو مدیوم هنری
3- نوشتاری من باب فضاهای معماری در فیلم "پینا" اثر ویم وندرس
مقاله عباس رو نخوندم هنوز (پایان نامه ش رو) ولی به نظرم میشه به اونم دل بست
با گلخندان باید صبت کنم ببینم چند چنده
خودم هنوز دارم زه می زنم یه موضوع بیابم،
شاید از یکی از بچه های کانون فیلم علم و صنعت بتونم یه تحلیل تطبیقی بین ذهنیت سینمایی فرهادی و کیشلوفسکی بگیرم، شاید.
اتود صفحه بندی انجام شد، باید باهات صبت کنم
لوگو هنوز قطعی نشده ( دادم یه کار بلد درستش کنه)
به امید: حرفت درست، ولی فک کنم به دو دلیل نشریه چندان با کارهای گروهی دیگر کانون هم تراز نباشه:
1- به اندازه کلاس و اکران و فیلم ساختن (روی آخری به دلایلی تاکید دارم) جذابیت نداره (نظر شخصی است البته)
2- نیاز به سطح سواد نظری ای داره که من هم ازش بی بهره ام، دوستانی هم که بهره مند هستند ظاهراً تمایلی به همکاری پرشور ندارن. به اشتباه علیرضا اذعان دارم ولی طرف دیگه رو هم باید در نظر گرفت
زیاده عرضی نیست.

به موسوی دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت 10:29

تو نقد پذیری؟ آفرین اما فقط دوست داری نقد پذیرباشی گوش نمیدی طرف چی میگه فقط میشنوی که جواب خودت رو بدی و راه خودت رو بری یاد ندارم بحثی رو از کسی قبول کرده باشی که در تعارض با تو بوده تو همین وبلاگ مصداقاش زیاده از بحثایی که با بچه ها داشتی و فقط میخوای جواب بدی همین
1:بابا استراتژی!!!!به من ربطی نداره تو چه سینمایی رو دوست داری!!!من مگه مشکلم با اینه که تو هیچکاک دوست داری یا گلخندان واچفسکی!!!اصلا تا آخرین شماره مجله تا ده سال دیگه فقط در مورد هیچکاک باشه نشریه مهم چیزای دیگه اس به نظرم که اصلی تر هست و اما خب معلومه که من تورو به عنوان سردبیر قبول ندارم و نداشتم اما خب دیدم تو زحمت کشیدی و مسئولیت رو قبول کردی و پیگیر بودی و دمت گرم که استارتش رو زدی و سردبیرهم شدی دیگه که به نظرم تو نشریه کانون ما تو این مرحله معنای سردبیری با نشریات سینمایی اصلا قابل قیاس نیست،و بچه ها باید در کنار هم برا نشریه زحمت بکشن و انقدر سردبیری رو مطرح نکن
چندین بار در مورد مسائل کلی و جزئی باهات بحث کردم و تو طبق گفته اولم فقط شنیدی و همین شنیدی
2:سردبیر کارش نظارت کلیه آفرین اما بازم میگم اینجا دنیای تصویر یا 24 نیست که 100تا بخش داشته باشه با 30 تا منتقد و نویسنده که این حرف رو میزنی اینجا کلا 4 نفرن یا مثلا با خودت که خیلی دوست داری بگی سردبیر و نظارت کلی که 5 نفر
3:اینکه من چند نفر رو میشناسم انقدر نگاهت سطحیه که میگی دلیل نمیشه باهاشون مصاحبه کنیم و قطعا این آدما برا یه نشریه که هنوز نشریه نشده و میخواد اولین شمارش رو بزنه میتونن جنبه تبلیغی داشته باشن و حرفه ای تر کنه مجله رو و کلی استفاده تو خیلی زمینه ها ازشون بکنیم
4:وظیفه تو درگیر کردن نیست؟ تو کاملا وظیفت درگیر کردنه
وظیفه تو چطور هست که از بچه های غیر کانونی بخوای نقد بنویسن و درگیرشون کنی اما بچه های خودمون رو نمیتونی که خب میگی تلاشت رو کردی دیگه ،سره مثالها هم که تو بهشون نگفتی؟مثلا مصطفی رو که میدونم تو بهش گفتی و ازش خواستی آفرین پس میتونی از بچه ها بخوای
5: در مورد این قسمت اومدم جوابت رو بدم و دیدم انقدر بچه ای که سطح سواد مطرح میکنی همه رو پاک کردم و ترجیح دادم در این مورد باهات بحث نکنم و اصلا در شان من نیست تو این زمینه بخوام بحث کنم و باهات هم کلام بشم و سکوت میکنم... من سطح سوادم از تک تک بچه ها پایین تره و من هیچ ادعایی ندارم و همین جا اعلام میکنم بچه ها تک تک شما از من باسوادترهستین
6: تو نبایدهم ادعای مدیریت داشته باشی. این اولین کارت هست و ایشالا که نشریه کانون بهترین نشریه بشه

موسوی دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت 22:01

1-مثلِ چیزایی رو که نوشتم درست نخوندی.دوباره بخون
2-سردبیرِی واسه من چیزی جز دردسر نداری که بخوام پزشم بدم.
3-بازم جوابت رو دادم یکم فکرکنی و درست بخونی بهتره.
4-بازم جوابیت رو دادم و خووب نخوندی( من کی گفتم وظیفم درگیر کردن نیست؟!)
5-فبلم هندی نکن قصیه رو!
6-

جهان سه‌شنبه 13 فروردین 1392 ساعت 18:12

1.به قول خانم مردیهای مرحوم با هم دوست باشید بچه ها

2.خیلی خیلی بده که تو وبلاگ بحث کردنای اینجوری که همون کَل کَل های بی نتیجه و رو کم کُنانست باب شده!
خیلی خیلی بده ، چون سودی نداره که اگر سود می داشت آخر این بحثا دو طرف مقابل حداقل نتیجه ای از صحبتای خودشون میگرفتن.

(البته تو کل بحثای این مدلی که تو وبلاگ رخ میده استثنا هم وجود داشته و نتیجه ای هر چند کم گرفته شده اما مطمئنا کامنتای این پست جزو اون استثناها نیست)

موسوی چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت 00:23

والا خانم جهانی آقای صفایی یه نفدی رو به نشریه واردکردن منم سعی کردم مثل خودش با صراحت جواب نقدهاشو بدم (نه به عنوانِ یک دوست بلکه به عنوانِ کسی که مدیراجرایی نشریست و نقدی به کارش وارده).

بعدم والا من فقط قصدم جواب دادن بوده نه روکم کنی.

یک بحثم حتما نباید نتیجه معین و مشخصی داشته باشه (مخصوصا" این مورد) شما میتونید حرفای دو طرف رو بخونید خودتون قضاوت کنید یا حق رو بدبد به یک نفر یا نه.

(در ظاهر سودی نداره اما بنظر من خیلی چیزا مشخص میشه خیلی.)
و ای کاش یکم جزئی تر اشاره میکردید

امید صفایی چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت 23:39

بنده حضورا و در حضور بچه ها صحبت دارم تا بدونم چه جوری خودت رو در حد و اندازه ای میدونی که بیای برا بچه ها سطح سواد تعیین کنی پسرجان
بالاخره فرق صراحت با یه سری چیزای دیگه مشخص باید بشه تا در آینده اینجور چیزا توی کانون باب نشه که کسی بخواد به خودش اجازه بده بگه تو با سوادی تو بی سواد تو کم سوادی تو فلان

سعید چ.ع پنج‌شنبه 15 فروردین 1392 ساعت 13:46

ای بابا تمومش کنین دیگه!!
سوال: نشریه پروژه کانونی بود یا شخصی؟ اگه کانونی بود که موسوی باید نظر بقیه رو بیشتر در نظر می گرفت، و اگه شخصی بود که پس این همه بحث سر چیه؟ اگه کانونی بود پس قیافه بیخیال و در نهایت هاج و واج بقیه چی بود وختی برای اولین بار تو جلسهِ نمیدونم کِی موسوی نشریه رو مطرح کرد و بدون هیچ بحثی موضوع کارگاهِ نمیدونم چی چی (مستند انگار) مطرح شد و تا الان هم حتی پای پستی که موسوی برای کمک خواهی گذاشته بود به اندازه یک سوم بچه های کانون هم کامنت نیومده که بگن حدقل پست رو خوندیم.
و از اون خطرناک تر، این چه فازیه که هی این اونو متهم می کنه به بی سوادی و کم سوادی؟ فقد هم برای این بحث نیست، این اواخر نقل محافل خصوصیِ کانون شده سطح سواد ایکس و ایگرگ و تقویت حس مسخره خودبزرگ بینی. به جای اینکه همه بشینن یه کاری کنن که با هم برن بالا مثه سگ و گربه به جون هم میفتن تا نمی دونم لابد اثبات کنن که بزرگترن و فیلم باز ترن. آخرشم یه دوتا داداش داداش به هم می گن که مثلاً با هم رفیقیم و اینا بحثای دوستانه س و بعد زیرآب زنی ها و غرغرکردنایی که تو محافل دو-سه نفره یا پشت ساختمون هنگام هواخوری رخ میده. این قضیه داره سر خیلی برنامه ها رخ میده، از اکران بگیر تا کلاس و فیلم ساختن و حالا هم که نشریه. من خیلی جدی درخواست یه کلاسِ اخلاق دارم تو کانون - به جای کلاس بازیگری و فیلان و بیسار - قبل از اینکه این مشکلات کانون رو مورد خطرِ جدی قرار بده و تفاوت دیدگاه ها تبدیل بشه به دعواهایی که آخرش چیزی از کانون نزاره.
عباس ادامه صحبت با تو.
و اگه قرار به ادامه همین رونده، جمش کنید کاسه کوزه ها رو. بزارید مام به زندگیمون برسیم.
زیاده عرضی نیست، سعیدِ بسیار عصبانی.

شکور شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 09:52

صحبت می کنیم ایشالا...خون نجست رو کثیف نکن حاج سعید کچل باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد