ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
درسته که شنبه اومدم و دیدم محل نمایشگاه هنوز حاظر نیست
درسته که سه روز شلوغ اول هفته رو رفتیم توی تالار مولوی که هیشکی از جلوش رد نمیشد
درسته که بعد سه روز اومدیم توی یه جای پر از خاک و خل ک اونم نزدیک بود ازمون بگیرن
درسته که بخاطر جابجا کردن میزهای نمایشگاه دیسک کمر گرفتم
درسته که ....
اما درست تر و مهمتر از این چیزا اینکه به لطف دوستای خوبی مثل شما بالاخره نمایشگاه برگزار شد و ما بچه های کانون مثل همیشه با وجود همه مشکلات پیش رو تونستیم باز به یکی از هدف هامون برسیم..
از همتون ممنونم...
اشک در چشمانم حلقه زد فامیلِ نزدیک
خسته نباشی
مرررررسی!
درود بر شما که با اینکه پروژه کانونی نبود اما بچه هارو به خوبی مدیریت کردین و کار نمایشگاه با مشکلی از جانب کانون مواجه نشد.
حاضر آبجی
أ
دوندگی های قبل نمایشگاهو ک به خاطر میارم،باید بگم الحق ک خسته نباشید.
خواهش میکنم عزیزم... ایشالا که کمرت زودتر خوب شه...