کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی
کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

کانون فیلم و عکس دانشگاه شهید بهشتی

با من حرف نزن(درباره فیلم یکی میخاد بات حرف بزنه)

خیلی بلد نیستم با اصطلاحات سینمایی احساسم رو از دیدن این فیلم بیان کنم.یه خنده ندیدم من تو این فیلم.چرا دختره یه چند باری نیمچه لبخندی زد از حق نگذریم اما در کل فیلم تلخی بود.کامم تلخ شد.همش بغض و گریه و دعوا.حر فای گنده گنده بار هم کردن (آدم ای این فیلم هر چی میخواهند بهم میگویند.میزنم تو دهنت.مثلا). و گریم افسرده ی ناراحت آنا نعمتی تو چش آدم.به من سردرد عارض شد اصلا.بس که دندونامو بهم فشار دادم تا این چیزهایی که میدیدم فقط بگذرند.یعنی چی خب؟آنانعمتی میرود به شوهر سابقش بگوید که بیا رضایت بده اعضای بچه ای که شونزده سال نذاشتم ببینیش رو پیوند بزنیم.اما آدرسی ازش ندارد.میرود سراغ زنی که با شوهرش در ارتباط بوده و هست(!) که خیلی شیک هم میگوید که خبری ازش ندارد.همه ی روابط انسانی مزخرف !!

اون ارتباط مشکوک دختر قهرمان پیوند اعضای فیلم رو هم با دندانپزشکش یه کم بیشتر باز میکردن واقعا ممنون میشدیم.کلی غیر قابل توجیه بود.(میرفتم آهوی پیشونی سفیدو میدیدم بهتر بود بخدا)  

بازیهاشون خوب بود ولی.

یکتا ناصر مثلا کرمانی بود.مثلا خونوادشو تو زلزله از دست داده بود(ما نمی دونیم زرند کرمان یا بم) یه جا یه دیالوگ تاثیر گذارگفت یه لحظه موندم .همونطوری که رو زمین و وسط خاک ها به شیون مشغول بود با یه صدای سوزناک گفت:  

نمیگذرم از کسی که نجاتم داد...آخه وقتی همه خونواده م مردن...من بمونم که چی؟ 

(همه اینا رو با لهجه کرمانی تصور کنید که دل آدم بیشتر ریش میشه اصلا.ببینید چی کار میکنن با آدم!!) 

یه لحظه گفتم چرت نگو دیگه.یه ذره بیشتر که فکر کردم گفتم بش حق دادم.داشتم باش همدردی میکردم. 

کلا آدم خوبه تک و تنها اصلا بره سینما یه وقت وسط دادو دعوا و گریه های نقش اول فیلم گریه ش هم گرفت راحت تکیه بدهد و گریه ش را بکند .چه کاریه آخه؟ 

خلاصه ما هم تبلیغاشو دیدیم گول خوردیم.آخه یه جورایی از آخر به اول نشون داد.کلی جذبم کرده بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد